تمنای عشق
بنا داشتم به مناسبت ولنتاین و روز عشق،نامه ی عاشقانه ی یکی از بزرگان تاریخ رو برای شما به اشتراک بذارم،همینطور که داشتم کتابهام رو ورق میزدم و بدنبال نامه ها و متنهای زیبای شاعران در وصف عشق میگشتم،نامه ای با دستخط خودم پیدا کردم خطاب به عشق زندگیم،قمرتاج؛تصمیم گرفتم همین رو براتون بخونم شاید خالی از لطف و بی ربط به این مناسبت نباشه...
قمرتاج عزیزم
اکنون که این نامه را برایت مینویسم،ساعت سه بامداد است،نمیدانم شعله ی چراغ مجال میدهد نامه را به اتمام برسانم یا نه،چون تقلایش برای خاموشی کمی نگرانم کرده است.شاید آتش عشق تو روشن کند این اتاق تاریک نمور و سردم را،و گرمای عشقت سبب حرکت انگشتانم شود تا بتوانم سیاهه ای مرقوم کنم بر این سپیدی کاغذ و از قلبم بگویم که بیرحمانه در تسخیر توست،و تمنا میکند دیدار رخ همچو ماهت را.در آخرین دیدارمان گفتی که باید صبر پیشه کنم،مرا به شکیبایی دعوت کردی ولی خبر نداشتی که این مجنون دلباخته را دیگر توان صبر نیست،چقدر سخت میگذرد روزهای بدون تو و چقدر بی معناست ترنم باران بدون حضور تو.خیابان نادری را هر شب گز میکنم به امید نسیمی که از این حوالی گذر کند و عطر تو را به مشامم برساند و مدهوشم کند،و....................................... ..............................................................................................
قمرتاج،محبوبم....
دیده
... دیدن ادامه ››
گانم همواره تمنای دیدار تو دارند و قلبم همواره برای تو میتپد.
دوست دار همیشگی تو...
اسفند ۱۳۵۱
==========بی بهانه عشق بورزیم=========
========ولنتاین مبارک=======