همیشه وقتی از کشتن حرف میزنیم ، اولین چیزی که میاد توی ذهنمون ممکنه اسلحه یا چاقو باشه.
کمی بیشتر اگر بهش فکر کنیم شاید ماشین و چوب و سم و …. چیزهای دیگه هم به ذهنمون برسه.
اما تا حالا فکر کردیم ما با “ کلمه “ هایی که کنار هم قرار میدیم و باهاشون جمله میسازیم ، چند نفر رو کشتیم؟
بهش فکر نمیکنیم ، چون نمیبینمش.چون از سر و گردنِ روح خون بیرون نمیزنه تا ترس بَرِمون داره و دنبال یه چیزی باشیم که جلوی خونریزی رو بگیریم.
اما واقعیت اینه که شاید همه ما یه زمانی ، یه جایی به یه کسی یه جملهای گفتیم ، که حتی اگر هم نکشتیمش ، قطعا بد جوری زخمیش کردیم.
( سه یا چهار ماه پیش یکی از دوستهای صمیمیم بهم گفت سال ۹۰ توی ماشینت برگشتی فلان حرف رو بهم زدی ، که بدجوری قلبم ترک خورد…..)
بعد از این نمایش همش یاد این موضوع بودم.
خب این رفیقم بودم و گفت و گذشت و بخشید.
اما چند نفر از این ادمها توی زندگیم بودن و بدون این که متوجه باشم چقدر ممکنه حرفم کُشنده باشه
... دیدن ادامه ››
، همینطوری بیان کردم؟؟؟
بازی ها رو به مراتب از متن بیشتر دوست داشتم.
میشد که به داستان هر شخصی بیشتر پرداخته بشه تا بیشتر باهاش احساس همذاتپنداری کنیم ، پس باید از تعداد شخصیت ها کم میشد تا زمان کافی برای شناخت بیشتر شخصیت و داستانش داشته باشیم.
اما در کل با اجرا همراه شدم و اصلا متوجه گذشت زمان نشدم.
خانم عباسی خدا قوت ، عالی بودین👏🏻
صادقانه بخوام بگم از خانم میرامینی انتظار همچین بازی خوبی نداشتم👌🏻
خانم نجفی لذت بردم از این صدا و بیان 👍🏻
اقای دانش بهزادی شما که اصلا نیازی به تعریف ندارین🙌🏻
اقای محمدی از شما هم تا حالا اجرایی ندیده بودم ، ولی از الان به بعد فکر میکنم باید شما رو به صورت جدیتری دنبال کنم😊
و در اخر خسته نباشید میگم به گروه و خانم شعبانی
⭐️⭐️⭐️⭐️