اول از همه به اون اقایی که ردیف ۵ صندلی ۶ نشسته بودن یه خسته نباشید میگم که بعد از هر دیالوگی که باهاش میخندیدن ، عین همون کلمات رو بلند تکرار میکردن و میخندیدن.با وجود این که ۳ بار برگشتم نگاهشون کردم ، اما توجه نکردن.ماسکشون هم از صورتشون برداشته بودن و دهن مبارک رو باز میکردن و هرهر میخندیدن.حالا از پشت سرم آب دهانی ، ترشحی چیزی ریخته روی سرم یا نه ، خدا میدونه.
اجرا چی بود ؟ چی میخواست بگه ؟
متن رئال بود ؟ پس اون شخصیتِ تِد یا تِت چی میگفت؟
اون ۴ تا دختری که میومدن روی صحنه و میرفتن و فقط یک نفر میدیدشون چی بودن ؟ اون رابطه های اول و دوم که اومدن و یهو ناپدید شدن چی بودن ؟
اجرا سورئال بود ؟ چی میخواست بگه ؟
پس چرا ما هیچ نشونهای در این مورد نداشتیم ؟
نه از نظر گریم ، نه از نظر بازی ها ، نه از نظر دکور.
همه چیز در این اجرا رئال بود اما یه
... دیدن ادامه ››
بخشی از این اتفاقات سورئال بود.چطور ممکنه؟
اگر هم در نظر بگیریم که تمام این داستان ها توی ذهن اون نویسنده اتفاق افتاده ، پس چرا اولش وقتی اون ۴ تا دختر اومدن کسی اونا رو ندید ، بعدش که پریدن روی میز و اون اهنگ رو خووندن ( که بسیار هم بی ربط بود ) بقیه میتونستن اونا رو ببین و باهاشون صحبت کنن؟؟
چرا متن هیچ منطقی نداشت ؟
این اجرا با این حجم از بازیگر شبیه به اجراهای آموزشگاهای بازیگری بود که یه متن رو با کلی شخصیت (و به دور از شخصیت پردازی درست) روی صحنه میبرن که تبلیغی باشه برای آموزشگاه و فرصتی باشه برای دیده شدن بازیگرهای جدید.
در ضمن با توجه به این که شب های آخر اجرا بود ، ۴ بار تپق زدن بازیگرها عجیبه دیگه واقعا.
تنها نکته مثبت این نمایش بازی اقای آهی و خانم شجاعیان بود.
خسته نباشید.