در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال سید ضیا الدین صفویان/ safavian_ziya | دیوار
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 20:27:01
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
در چهارمین روز از جشنواره تئاتر شهر نمایش های سعادت لرزان مردمان تیره روز و سه پاس از حیات طیبه نوشته علیرضا نادری در بخش صحنه‌ای جشنواره اجرا می‌شوند.

به نقل از روابط عمومی دومین جشنواره تئاتر شهر ، نمایش «سعادت لرزان...» به کارگردانی احسان بیات‌فر و روجا جعفری در سانس 18 خانه نمایش به اجرا درخواهد آمد. نمایش «سه پاس از حیات طیبه» هم به کارگردانی مسعود مهرابی در دو سانس 30/17 و 30/19 مهمان تالار ماه حوزه هنری می شود.

در بخش صحنه‌ای نمایش های شبیه رهایی ورای یک نفس به کارگردانی سروناز زمانی در سانس‌های 30/19 و 30/21 در فرهنگسرای ارسباران به اجرا درمی‌آید. در تماشاخانه آو هم افشین هاشمی نمایش پرواز به تاریکی را در ساعت 30/19 کارگردانی ... دیدن ادامه ›› می‌کند.

چهارمین روز جشنواره با اجرای چهار نمایش در بخش کودک و نوجوان همراه خواهد بود. «ترگل» به کارگردانی متین حسنی‌‍پور در دو سانس 30/17 و 30/19 در فرهنگسرای اندیشه اجرا می‌شود. در فرهنگسرای بهمن در دو سانس 16 و18 نمایش «افسانه هفت گل هفت رنگ» به کارگردانی علی حسنی روی صحنه می‌رود. «رویای خاکستری» به کارگردانی آذر مبارکی نیز در فرهنگسرای شفق دو نوبت 30/18 و 30/20 اجرا می‌شود و سحر پورفرج و مجتبی خمسه در سانس‌های 16 و 18 نمایش ببعی و گرگ آشپز را در تالار هنر کارگردانی می‌کنند.


در بخش خیابانی این روز نمایش «مانکن» به کارگردانی فاطمه عرب‌کرمانی در سانس‌هاس 30/17 و 30/18 در فرهنگسرای امید به صحنه می‌رود. فرهنگسرای شفق نیز میزبان «همسایه‌ها» به کارگردانی فرامرز قلیچ‌خانی در دو سانس 18 و 19 خواهد بود. سه نمایش «پسرک بازیگوش» به کارگردانی سامان خلیلیان، «چرخ و فلک» به کارگردانی کاظم عینعلی، «فقط یک آرزو» به کارگردانی سکینه نصرتی به ترتیب در سانس‌های 16، 17 و 18 اجرا می‌شوند. در فرهنگسرای بهمن نمایش «درد زندگی» به کارگردانی احسان فلاحیان در سانس 18 و «بازگشت» به وطن به کارگردانی مرتضی ویکیلیان و پروین ملک علایی در سانس 19 میزبان علاقه مندان هنر نمایش خواهند بود. در فرهنگسرای اندیشه هم «مرد زباله‌ها» به کارگردانی فرهاد تقی‌زاده و «مترومن» به کارگردانی محمد یوسفی در سانس‌های 17 و 18 اجرا می‌شوند.

در بخش نمایشنامه‌‌خوانی هم در فرهنگسرای سرو نمایشنامه 6410 به کارگردانی محسن عظیمی در سانس 19 و دور از دسترس اطفال به کارگردانی فرشته فرشاد در سانس 21 روخوانی می‌شود.

دومین جشنواره تئاتر شهر به همت معاونت هنری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تا 26 مرداد ادامه دارد
زهره ص این را خواند
مهسا صفاری پور، محمد عسگری و محمد لهاک ( آقای سوبژه ) این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
برنامه اجراهای سومین روز جشنواره تئاتر شهر سه شنبه 22 مرداد
در سومین روز از جشنواره تئاتر شهر 15 گروه در بخش‌های کودک و نوجوان، صحنه‌ای و ویژه، خیابانی و امروز شهر نمایش‌های خود را روی صحنه می‌برند و دو گروه هم نمایشنامه‌خوانی خواهند داشت.




به گزارش روابط عمومی دومین جشنواره تئاتر شهر، سومین روز جشنواره با اجرای 17 نمایش در بخش های مختلف مسابقه ای ، رقابت آثار نمایشی به نیمه راه می رسد. در تالار اندیشه نمایش ماهی رنگین‌کمان به کارگردانی اصغر فریدی ماسوله در دو سانس 30/17 و 30/19 اجرا می‌شود. نمایش شهر در دست بچه‌ها به کارگردانی ... دیدن ادامه ›› اکرم ابوالمعالی نیز در دو سانس 16 و 18 روی صحنه می‌رود.



در فرهنگسرای شفق نمایش مهمان جا‌مانده به کارگردانی نسرین خنجری و مرتضی بزرگ‌زادگان در سانس‌های 30/18 و 30/20 اجرا خواهد شد و تالار هنر در سانس 16 و 18 میزبان نمایش کارگاهان مدرسه به کارگردانی مجیدی امیری می شود. این نمایش‌های در بخش کودک و نوجوان اجرا می‌شوند



در دو سالن حوزه هنری دو نمایش در سانس 30/18 و 30/20 اجرا می شوند. در تماشاخانه مهر نمایش تجربه‌های اخیر نوشته امیررضا کوهستانی به کارگردانی مهدی سالاری و در سالن ماه نمایش گره‌ای در تاروپود یک نقش به کارگردانی مهدی حنفی روی صحنه می روند.



در خانه نمایش نمایش سعادت لرزان نوشته علیرضا نادری و به کارگردانی احسان بیات‌فر و رویا جعفری در ساعت 18 روی صحنه می‌رود. نمایش وقتی برلین شورایی می‌شود نوشته محمد یعقوبی و کارگردانی آریان رضایی نیز در دو سانس 30/19 و 30/21 مهمان فرهنگسرای ارسباران خواهد بود.



در روز سه شنبه 22 مرداد نمایش پرواز به تاریکی به نویسندگی و کارگردانی افشین هاشمی در تماشاخانه آو از ساعت 30/19 روی صحنه است. نمایش یک روز با معلول به نویسندگی و کارگردانی مرتضی مالکی‌زاده در دو سانس 30/17 و 30/18 در فرهنگسرای امید اجرا می‌شود.



فرهنگسرای شفق نیز میزبان دو نمایش پسرک بازیگوش به کارگردانی سامان خلیلیان و فقط یک آرزو به کارگردانی سکینه نصرتی در بخش خیابانی است که در دو سانس 18 و 19 اجرا می‌شوند. در همین بخش سه نمایش آموزش در خیمه به کارگردانی مجتبی دربندی، همسایه‌ها به کارگردانی فرامرز قلیچ‌خانی و نمایش ازدواج با اعمال شاقه به کارگردانی علی رحیمی به ترتیب در سانس‌های 17، 18 و 19 فرهنگسرای اندیشه اجرا می‌شوند.



در فرهنگسرای سرو نیز دو نمایشنامه نیلوفر مرداب به کارگردانی پیروز کرمی و رویش رقصان قلاب به کارگردانی مازیار ملکی در سانس‌های 19 و21 نمایشنامه‌خوانی می‌شوند.



دومین جشنواره تئاتر شهر به همت معاونت هنری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تا 26 مرداد ادامه دارد
میثم خوئینی و زهره ص این را خواندند
محمد عسگری و محمد لهاک ( آقای سوبژه ) این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
درود بر تیوال و هم تیوالی های عزیزم و اما بعد ....
دوستان همگی دست مریزاد
2 هفته ایی غیبت و دوری , همه چی رو این دور و بَر زیر رُو رو کرده این از تیوال که نشناختمش اونور دیوار هم انتخابات و فوتبال و جام جهانی افزایش قدرت ریال و.....
بابا 2 هفته نبودم الان اینجا حس اصحاب کهف بهم دست داده من از 21 خرداد 92 غیبت داشتم تا امروز میشه چند روز ؟ الان سال چندیم ؟ نکنه یه چند سالی تو کما بودم ؟!!
خوب به سهم خودم اینجا قدر شناسی میکنم از دوستان و دست اندر کاران سایت محبوب تیوال , یک دور مختصر زدم , سطحی در همین حد خونّمون رو چشم نواز تر دیدم , حالا یک سفر اکتشافی هم تا آخر امشب میرم به اعماق تیوال که نا شناخته هاش رو کشف کنم , امیدوارم این تغییرات گامی بلندی باشه در جهت هر چه نزدیکتر شدن جهان مجازی تیوال به حقیقت دنیای هنر به ویژه هنر های نمایشی دست تک تک عزیزان سهیم در این حرکت نوپای فرهنگی هنری رو به گرمی میفشارم و برای همگی اندیشه ایی پویاتر گامهایی استوار تر توانی افزون تر آرزو مندم
شاد زید مهر افزون
خوشحالیم از بازگشت شما جناب صفویان
بله تغییرات زیادی تو سایت و همچنین تو مملکت رخ داده، که خدا رو شکر هر دو مثبت بوده، به امید ادامه دار بودن این تغییرات مثبت.
۰۵ تیر ۱۳۹۲
جناب حیدری البته فکر می کنم این گروه فنی متمایز از گروه همیاری سایت هستن، و البته از رسم الخط دوست داشتنی و آشناشون هم مشخصه که چه کسی هستن. :)
۰۵ تیر ۱۳۹۲
همانطور که آقای بهرنگ گفتند گروه فنی در واقع تیم پدیدآورنده و مدیریت مرکزی تیوال است و گروه همیاری گروهی شامل اعضای تیم فنی و بعضی از خود اعضای تیوال برای راهنمایی و پشتیبانی کاربران است.
۰۵ تیر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
درود بر تیوال و هم تیوالی های عزیزم و اما بعد ....
دوستان همگی دست مریزاد
2 هفته ایی غیبت و دوری , همه چی رو این دور و بَر زیر رُو رو کرده این از تیوال که نشناختمش اونور دیوار هم انتخابات و فوتبال و جام جهانی افزایش قدرت ریال و.....
بابا 2 هفته نبودم الان اینجا حس اصحاب کهف بهم دست داده من از 21 خرداد 92 غیبت داشتم تا امروز میشه چند روز ؟ الان سال چندیم ؟ نکنه یه چند سالی تو کما بودم ؟!!
خوب به سهم خودم اینجا قدر شناسی میکنم از دوستان و دست اندر کاران سایت محبوب تیوال , یک دور مختصر زدم , سطحی در همین حد خونّمون رو چشم نواز تر دیدم , حالا یک سفر اکتشافی هم تا آخر امشب میرم به اعماق تیوال که نا شناخته هاش رو کشف کنم , امیدوارم این تغییرات گامی بلندی باشه در جهت هر چه نزدیکتر شدن جهان مجازی تیوال به حقیقت دنیای هنر به ویژه هنر های نمایشی دست تک تک عزیزان سهیم در این حرکت نوپای فرهنگی هنری رو به گرمی میفشارم و برای همگی اندیشه ایی پویاتر گامهایی استوار تر توانی افزون تر آرزو مندم
شاد زید مهر افزون
درود بر شما آقای صفویان عزیز

آقا چقدر خوب نوشتین. ما همیشه از عکس های زیبای شما لذت می بریم فراوان و البته از حضور شما در تیوال و هم تیوالی بودن با شما و خیلی خوبه که بعد از 2 هفته انقدر اتفاقای خوب ... دیدن ادامه ›› افتاده.

آخر نوشتتون هم فوق العاده بود و لذت بردم واقعاً، "برای همگی اندیشه ایی پویاتر گامهایی استوار تر توانی افزون تر آرزو مندم
شاد زید مهر افزون"
هم چنین برای شما
البته کاش این نوشته رو توی صفحه ی تئاتر یا ادبیات هم میذاشتین که مخاطب و طرفداراش بیش ترن که دوستان بیش تری نوشتتون رو ببینن.
بازم ممنونم ازتون
۰۴ تیر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
جوجه اردک زشت را یادتان هست؟ همیشه زندگی در اجتماعی که افرادش به تو شبیه نیستند، نوع دردناکی از زندگی است.

حتی اگر اینچنین باشد که نهایت امر قویی زیبا خواهی شد، چنان که زیباترین در اجتماعت باشی. شاید جوجه اردک زشت کلی‌ترین نمونه از چنین آثاری باشد. بهره‌گیری از این پیرنگ هم در دنیای نمایش و هم در دنیای سینما و هم در دنیای داستان نمونه‌های فراوانی دارد.
«تکیه بر دیوار نمناک» یکی از همین نمونه‌هاست. داستان ورود یک انسان به اجتماعی که آدم‌هایش شبیه او فکر نمی‌کنند. دستمایه قراردادن این خط داستانی به‌عنوان درونمایه کار شهامت زیادی می‌طلبد چراکه برای افزایش تاثیرپذیری؛ پرسوناژ اصلی باید همان تاثیری را که بر سایر پرسوناژها می‌گذارد، بر تماشاگران کار هم بگذارد.
در اولین قدم باید بگویم که حسن گلشن کاراکتر اصلی تکیه بر دیوار نمناک، به همان میزانی بر مخاطب اثرگذار است که بر آدم‌های نمایش؛ اگر اصلی‌ترین عامل باورپذیری کار را وجهه کاریزماتیک گلشن در نظر بگیریم باید پذیرفت که مزدک رستمی ایفاگر این نقش به‌خوبی از پس نقش برآمده است. ایران در سال‌های پیروزی متفقین بر آلمان‌ها، سال‌های تبعید رضاخان به موریس، چند وقتی است که بیش از پیش مورد توجه دنیای ادبیات داستانی قرار گرفته است؛ بهترین‌های داستانی سال جاری و سال گذشته در همین سال‌ها روایت شده‌اند.
وقتی از دنیای داستان به دنیای نمایش می‌رسیم ساخت فضا سخت‌تر می‌شود، این کار در شناساندن موقعیت زمانی ... دیدن ادامه ›› و مکانی خود به مخاطب موفق عمل می‌کند و در همین‌جا باید گفت که از طراحی صحنه و دکور مناسبی برخوردار است، صحنه و دکور آنقدر خوب هست که مخاطب در اولین نگاه بفهمد تیم سازنده برای او ارزش و احترام قائل شده‌اند. دیالوگ‌های این نمایش برعکس دیالوگ‌های این روزهای تئاتر برای کمتر فهمیده شدن رقابت نمی‌کنند، دیالوگ‌ها در خدمت داستان هستند بدون هیچ‌گونه زورآزمایی یا پز روشنفکری، شاید پرهیز از همین ساختارشکنی‌های متداول این‌ روزهای ادبیات نمایشی ما و در نقطه مقابل توجه به ساختار استاندارد، با توجه به «مرغ دریایی» چخوف که به نوعی دغدغه روایت هم هست، تکیه بر دیوار نمناک را پیشنهاد مناسبی کرده است برای آنهایی که از تئاتر تجاری خسته‌ هستند، از ساختارشکنی‌های بی‌منطق و اساس خسته هستند، آنهایی که تئاتر را می‌شناسند و به سالن‌های نمایش می‌روند تا تئاتر ببینند. برای این دوستان پیشنهادم این است: ساعت 30 : 18 تئاتر مولوی، تماشای تکیه بر دیوار نمناک را از دست ندهید
چقدر خووووب که کار خوبیه و شما پیشنهادش میدید... طراحی پوسترش هم جالب اومد به نظرم :)
۱۶ خرداد ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

ایوب آقاخانی خبر داد:

راه‌اندازی نخستین مرکز دائمی رادیو تئاتر

نخستین مرکز دائمی رادیو تئاتر با نام رادیو تئاتر «حافظ» با مدیریت ایوب آقاخانی راه‌اندازی می‌شود.

آقاخانی در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره‌ی راه‌اندازی این مکان توضیح داد: رادیو تئاتر «حافظ» در تالار کوچک‌تری ... دیدن ادامه ›› که در کنار تالار «حافظ» قرار دارد، راه‌اندازی خواهد شد؛ البته در حال حاضر مشغول تجهیز آن هستیم اما هنوز یکسری ریزه‌کاری‌ها باقی مانده تا این سالن بتواند با کاربری اجرای عمومی رادیو تئاتر، قابل استفاده باشد.

او ابراز خرسندی کرد: خوشبختانه بنیاد رودکی با اشتیاق از راه‌اندازی مکانی دائمی برای اجرای رادیو تئاتر استقبال کرد و به همت این بنیاد از این پس مکان دائمی برای اجرای عمومی رادیو تئاتر خواهیم داشت.

آقاخانی که از سال 86 بحث رادیو تئاتر را پیگیری می‌کند‌، تاکید کرد: تمام تلاشم را می‌کنم که این مرکز از اوایل تابستان با کمک مرکز هنرهای نمایشی رادیو آماده بهره‌برداری شود.

وی خاطرنشان کرد: هر چند این تالار متعلق به بنیاد رودکی است، اما طبق توافقات شفاهی و کتبی با برنامه‌ریزی بنده‌، قرار است علاوه بر حمایت این بنیاد، با حمایت اداره کل هنرهای نمایشی و مرکز هنرهای نمایشی رادیو به عنوان یک تالار فعال، در تمام ایام سال فعالیت داشته باشد.

این نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر اضافه کرد: سعی ما بر این است نمایش‌ها در قالب اجراهای عمومی بین سه هفته تا 30 اجرا به مخاطبان ارائه شوند.

آقاخانی با اشاره به استقبال مخاطبان از رادیو تئاتر در سال‌های اخیر افزود: خوشبختانه مخاطب‌سنجی این گونه‌ی نمایشی جدید به ما اطمینان می‌دهد استقبال مخاطبان از آثار با کیفیت تضمین شده است و تنها باید اطلاع‌رسانی شایسته‌ای رخ دهد.

او با تقدیر از اقدام بنیاد رودکی در راه‌اندازی این مکان، افزود: به سهم خود برای جسارت و همت این بنیاد احترام قائل هستم چون چندین سال است چه به طور شخصی و چه به نمایندگی از مرکز هنرهای نمایشی رادیو با نهادها، سازمان‌ها و بنیادهای مختلف برای یافتن و فعال‌سازی مکان ثابت برای اجرای رادیو تئاتر کوشیده‌ام اما هرگز به اندازه‌ی بنیاد رودکی و مدیر عامل کنونی آن استقبال سریع‌، عملی‌ و جسورانه ندیده‌ام.

این مدرس دانشگاه در ادامه درباره‌ی مسائل مالی گروه‌های شرکت‌کننده در این برنامه گفت: طبق توافقات کنونی با بنیاد رودکی، قرار است اجراها کاملا در فضای خصوصی و مبتنی بر گیشه انجام شوند؛ البته در پی جلب حمایت‌ هستیم اما در گام نخست، همین رویه‌ی را پیگیری می‌کنیم.

ایوب آقاخانی در پایان گفت: فراخوان پذیرش آثار به زودی اعلام می‌شود.

به گزارش ایسنا، متن حکم ایوب آقاخانی برای این مدیریت بدین شرح از سوی بنیاد رودکی اعلام شده است:

«نظر به تجربیات‌، تالیفات و آموزه‌های ارزشمند حضرتعالی در دو حوزه تئاتر و رادیو و با عنایت به سیاست‌های بنیاد رودکی برای توسعه فعالیت‌های فرهنگی خود در حوزه‌ی یاد شده و افزایش امکانات اجرایی برای نمایش در کشور و با توجه به این نکته که رسانه‌ی جدید «رادیو - تئاتر به مدد همت و کوشش حضرتعالی و عزیزان همکارتان از سال 1382 در ایران رونمایی و مخاطب سنجی شده است‌، بدین‌وسیله به مدیریت تالار «رادیو - تئاتر» حافظ منصوب می‌شوید تا بتوانید مطامع آرمانی این رسانه‌ی جدید را در فضایی مستقل پیگیری نمایید و با برنامه‌ریزی سنجیده و تعامل با رادیو نمایش و مرکز هنرهای نمایشی رادیو در جهت آماده سازی تامین برنامه و برنامه ریزی برای آن تالار کوشا باشید.»
جشنواره تئاتر صاحبدلان

گروه های نمایش استانی از 8 تا 10 خرداد در قالب جشنواره تئاتر صاحبدلان در تالار حافظ روی صحنه می روند.
در سومین جشنواره تئاتر صاحبدلان چهارشنبه 8 خرداد نمایش «هفت دریا شبنمی» به کارگردانی رضا حسینی از مشهد، پنجشنبه 9 خردادماه نمایش «روزی که زمین نان شد» به کارگردانی محمد آریان از بجنورد و جمعه 10 خرداد نمایش «هاجر(س)» به کارگردانی بهرام دوست قرین از همدان در تالار حافظ اجرا می شوند.
کلیه نمایش ها در دو نوبت، ساعت 18:30 و 20 روی صحنه می روند.
آثار بخش صحنه ای سومین جشنواره تئاتر صاحبدلان نیز از 8 تا 11 خردادماه سال جاری علاوه بر تالار حافظ در تالارهای قشقایی، سایه و کارگاه نمایش مجموعه تئاترشهر اجرا خواهند شد.
سلام و درود به یاران همراه آریو , رعنا , فرزانه , امیر حسین و دیگر بزرگواران نازنین
همانطور که در پست سیاف نازنین اشارتی داشتم شامگاه بارانی یکشنبه با قرار و دعوت جمعی از یاران و دوستان برای عکاسی خانه سربی به سالن پیر شهر رفتیم آخرش رو اجازه بدین اول بگم اجرا منو نگرفت و من نپسندیدم کار رو بقول رعنای عزیز وقتی امضای پای اثر امضاهای قدر و نامداری هستند خوب به طبع انتظار بالا میره
خوب اجرای جنرال و اول بود و من طبق سنت جلسات عکاسی اجرای نمایش رو از داخل ویزور دوربین دیدم ( موردی که باهاش بیگانه هم نیودم ) کار ضعف نگارش کارگردانی و بازیگری داشت و بازم نظر شخصیم اینه که ضعف گارگردانیش پر رنگ بود امضای طراح لباس بنام بانو آتوسا قلم فرسایی بود که لباس ها رو نه از دید خودم نه از دیدگاه دوربینم نپسندیدم طراحی صحنه بسیار بسیار ضعیف بود شاید این دکور و صحنه در کارگاه نمایش به چشم میومد ولی توی تالار اصلی همه چیز رو گم میکردی بازیگرا توی صحنه سر در گم بودند یه احساس خستگی تو چهره همگیشون بود به خودم اجازه اظهار نظر ندادم گفتم شاید بخاطر اجرای اول بودنش و شاید هم به دلیل عدم تمرکز صد در صدی روی نمایش سنجش درستی نتونم خدمت دوستان داشته باشم حالا هم که به اصرار دوستان نوشتم هنوز امیدوارم حس من اون شب بد بوده باشه و واقعیت چیز دیگری فرای این نوشته ها و دیده ها باشه
شاد باشید دوستان
تا بعد ...
جناب ضیاءالدین عزیز سلامُ درود بر شما.:) اول از هر سخنی مرسی از توجهتون به اصرارِ ماها :))...و خیلی تشکر از هنرتون و عکسهای زیباتون.. بسی خیلی زیادتا ممنونیم :)... و ممنون از توضیحاتتون در رابطه با این اجرا.
خب من با اینکه خودم هنوز ندیدم کارو ( با وجود این دلسردیم بازم واجب میدونم حتماً ببینمش و کنجکاوم همچنان ) نمیتونم نظری بدم ولی از دیدِ یه تماشاگر تئاتر منم با نظرات شما و جناب سیاف عزیز در مورد اینکه ضعف مشکل تئاتریمون تو کارگردانی و دراماتورژیشه موافقم تا حدودی... خب ازونجاییکه هر کارگردانی زبان بدن بازیگر خاص خودشو میشناسه و میدونه در مورد خانم پناهی ها و یا آقای حمیدیان با توجه به زبان بدنشون فکر میکنم که تو سبک کارهای اکسپرسیون مثل همون کارهای ثروتی موفق تر هستن....
بنظر من هنر کارگردانی به مثابه هنر یه مجسمه سازیه که از دلِ یه سنگ یا گِل شخصیتی رو میخواد خلق کنه.. شکلش بده... رنگ و لعابش بده...حس ... دیدن ادامه ›› رو بهش القا کنه.. و با عناصر و مَتریالهای دیگه ( تم داستان، دکور، لباس، موسیقی و...) تو یه قالب خاص و سبک خاص ترکیبش کنه( مثلا همین درام )..
...با اینحال بهتره برم ببینم کارو تا ببنیم تو ذهن منم چطوری شکل میگیره شاید تصوراتم اشتباه باشه..:|
بازم ممنونم ازتون... و اینکه نقدتون رو از چشمِ ویزورِ دوربینتون توصیف کردید هم در نوع خودش استایلِ جالبی بود بسی.;)
۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۲
آقای صفویان از نظرتون کلی ممنونم و بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم که احتمال روز اول بودن و بعضی مشکلات عدم هماهنگی بازیگرها رو مد نظر قرار دادید و بار اول انتقادی نکردبد ...

چند روزی بیشتر تهران نیستم و میخواستم برم این اجرا رو ببینم که با توجه به نظر شما ترجیح دادم اجرای دیگه ای رو ببینم که اگه قسمت شد و بعدها هم توصیف های خوبی از خانه سربی شنیدم ببینمش ...
۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۲
با سپاس از آقای صفویان عزیز٬
۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فردا شنیــده ای که بـود داغ سـیم و زر
خود وقت مرگ می نهد این "مرده ریگ "داغ

"سعدی"

در عصرگاه چهارشنبه شانزدهم اسفندماه سرساعت وعده به تماشای قصه "تهمینه محمدی" نشستم

روایت مهجوری سه خواهر، قصه خاکستری روابط انسانهایی از حاشیه ، که در متن نمایش زنده میشن صحنه به شدت باور پذیر و رئال این اجرا تماشاگر ... دیدن ادامه ›› رو با تمام قدرت با اثر همراه کرده بود. دیوارهای خاکستری رنگ ، شاخه خشک پشت پنجره ، تکه فرش کهنه وسط اتاق ، رنگ لباسها و چیدمان دکور همه و همه خوب بودند. خصوصا جای قرار گرفتن آینه اتاق کناری... تمام لوازم به شدت کاربردی بودند و هر کدام برای خود زبانی داشتند... کار انگار که گریم نداشت... چون اسم گریمور درج نشده بود! اما رد پاهاش یه کوچولو مشهود بود.... بازی های یکدست و روان "بهناز جعفری" "نسیم ادبی" و" فهیمه امن زاده" و، پر رنگ ترین نقطه درخشش کار بنظرم طراحی نور "بهروز غریب پورِ" عزیز که طراحی خوبِ صحنه "هنگاهه سازشِ" نازنین رو تکمیل کرده بود، با آرزوی قلمی مقدس برای "تهمینه محمدی" و قدمی مستحکم برای "غزل اسکندر نژاد"
در نهایت اینکه "مُرده ریگ" از اون دست اجراهایی بود که حرفی برای گفتن داشت... درست مانند اسمش که پراز حرف بود
بــاز انــگار این جهان خــــــــــاکـســـتـــــــری ست
های و هویی در میان مرده هـــــــــا و زنده هاست
یک سر چـــــــادر سیــــاه و دل ســـــــیـــــــــــــــاه
یک دل از شــــور و نشــــاط و زنــــــــــــدگی ست
خانــه خــالی شـهر خــالی این جـهان خـــــــــــــــالی
نسل انسان در میان برزخی نه دنیوی نه اخروی ست
ایــــن قلـــــــم ایـــن دســـــت و فکـــر و کاغــــــــــذم
در بـیـان آنـچـــــه در سر می رود چون عاجـزیسـت
کــــاش یـــک دم ایــــــن قـیـــــامــــت پـــل شــــــــود
از جهنم تا جهانی کش در آن در من توان بندگی ست

پی نوشت:
1- اجرا امشب به بانو "هما روستا" تقدیم شد.
2- نمیدونم اینقدر که نوشتیم و نوشتند کسی نشنید واقعا بقول استاد "ایوب آقا خانی" یه وقتایی دلم میخواد با پتک بیفتم به جون گوشیهای موبایل تو یه همچین اجرای حسی واقعا این بی فرهنگی کار رو نابود میکنه طی این اجرا 2 بار تمرکز با به صدا در آمدن زنگ تماشاگر نماها " واژه ایی ملموس تر و فرهنگی تر نیافتم " اون حس زلال جاری بهم خورد نمیدونم تو حل این معضل باید یه فکر اساسی از طرف همه بشود از گرفتن تلفن های همراه هنگام ورود " مانند اماکن نظامی " اخذ جریمه ! قطع نمایش اخراج خاطی !! نصب یه سری سخت افزار های مختل کننده و کور کننده سیگنال های مخابراتی در کلیه سالنهای نمایش یا ....
ممنون از نقدت سید جان. این قضیه گوشی های موبایل هم سال هاست به همین وضعه. جالبه که توی سینما با اون همه جمعیت خیلی کمتر صدای زنگ گوشی ها رو میشنوی!
فقط یه چیزی: من واسه جناب آقاخانی احترام زیادی قائلم، به عنوان نویسنده و کارگردان، چه توی تئاتر و چه نمایش رادیویی...ولی واژه "استاد"؟!...نمی دونم، شاید من نسبت به این القاب دهن پر کن حساسیت دارم.
۱۷ اسفند ۱۳۹۱
@ سید عزیز: این البته کاملا سلیقه ایه، ولی به نظر من اگر بخوایم هرکسی رو که چیزی بیشتر از ما میدونه و شاید در زمینه ای از ما آگاه تر و حرفه ای تر باشه "استاد" خطاب کنیم، باید کلیه عوامل تئاتری رو با چنین الفاظی مورد خطاب قرار بدیم و به زودی تمامی عرصه تئاتر(و البته دیگر هنرها) میشه صحنه "استاد" خطاب کردن افراد به همدیگه...
۲۰ اسفند ۱۳۹۱
با نظر فهیمه جان در خصوص دکور کاملا موافقم،اصولا این مشکلیه که توی خیلی اجراهای دیگه هم من بش برخوردم.اینکه اصلا به این مطلب توجه نمیشه که باید جزء به جزء صحنه از تمامی صندلی های سالن به راحتی دیده بشه...البته این مشکل همونقدر که به طراح دکور مربوط میشه به همون اندازه هم به کارگردان و میزانسنی که میده برمیگرده.
۲۰ اسفند ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
*** اگه الان بیاد ***
درود

بعد از پشت سر گذاشتن فستیوال سی و یکم دیدن 19 تا کار که در کل 2 تاش تونست راضیم کنه میخواستم تا پایان سال رو تو ترک باشم دیدن رو تحریم کنم اما از اونجایی که ترک عادت موجب مرضه طاقت نیاوردم و بر سر "ویران"پیمان شکستم القصه منم عصرگاه دیروز 18 بهمن مهمان "ویران" یوسف باپیری بودم بعد از اجرا حس کنده شدن از صندلی رو نداشتم.
توی سالن دقیقا این حس رو داشتم که اگه الان همین الان بیاد چی میشه؟!! نمی دونم اون لحظه ذهنم همش درگیر بود حس میکردم اگه همین الان بیاد این تماشاگرا چه حس و فکری میکنن ؟!! حس میکنن اینم جزیی از بازی و طراحی صحنه و جلوه های ویژه است ؟!!! چقدر فرصت دارن ایا اونقدر فرصت دارن که مرز بین واقعیت و خیال رو پیدا کنن ؟! فرصتی هست به درک کیای خواب و بیداری ، آیا با خوابِ "ویران" تغییر پرسوناز ، تغییر لوکیشن یا .... نمیدونم off کامل میشی یا فرصت پیدا میکنی نمایش ویران رو توی یه فضای رئال درام ابزورد ... یا نمیدونم چی و چی و چی ادامه بدی ؟!!! اگه قرار باشه تو این نمایش بری ، حذف بشی ، ممیزی بشی ، سانسور بشی ، خوب به حکم کارگردان یا نویسنده حذف شدی ، اما اگه قرار بر موندن باشه با خذف این همه پرسوناژ و لوکیشن از تو نمایش اگه هنرمند ترین و ... دیدن ادامه ›› بهترین و قدرتمند ترین بازیگر هم باشی بدون صحنه و بیشمار بازیگرای نقش مقابلت چگونه توان و تاب اجرای ادامه نمایش رو داری؟!...
و بیشمار سوالهایی که از دیشب تا همین الان که دست به کیبورد شدم داره تو ذهنم میچرخه
سپاسگزارم از همه بچه ها بهرام افشاری با روایت خوبش هوتن شکیبا و نوید محمدزاده و عباس جمالی بازی های درگیرشون مهتا پناهی و نگین خامسی معصومه رحمانی زارا مولایی بازیهای با احساسشون ( البته به مقتضای نوع تاتر و اجرا شاید اسمش رو بازی نشه گذاشت چون تو اکثر لحضات به من حس تماشای تاتر دست نداد احساس شرکت در یک سمینار یا یک نشست صمیمانه رو داشتم بخصوص تو پرده آخر که دیوار چهارم رو احساس نمی کردم و خودم رو هم جزیی از اجرا حس میکردم )
خدایا شکرت که دوستانی دارم که علاوه بر اینکه میان کارو می بینن،کامنت های انرژی زا می زارن!
۲۰ بهمن ۱۳۹۱
آقا ضیا واقعاً 19 تا کار دیدن تو جشنواره؟!!.. موافقم همونطور هم که تو پُست قبلیم هم اشاره کردم (در مورد کلاً 4-5 تا کاری که دیدم) جشنواره امسال زیاد چنگی به دل نزد. دیدنِ این اجرا واقعاً مرهم خوبی شد برای زخم خوردگانِ جشنواره. ;)
۲۱ بهمن ۱۳۹۱
@ درود و سپاس آوای عزیز
# درود رعنا جان متاسفنانه تو ایام جشنواره تقریبا روزی 2 تا اجرا رو میرفتم ( نه با وی آی پی یا بدوبیراه نگین !!!‌) متاسفانه سطح کارها تو این اجرا هایی که من دیدم اصلا در حد خوب که چه عرض کنم متوسط هم نبودن به شخصه اقرار سیامک احصایی منهای بازی هانیه توسلی و پینوکیو دروغ بگوی فرهاد تجویدی بقیه کارها اصلا هیچ بارقه یِ امیدی نداشت خیلی کارها ابتدایی بد و تهی بودند مدیریت اجرایی نا داوری فستیوال عدم مدیریت از فروش بلیت روز اول تا اون مراسم اختتامیه فرمایشی دولتی و بی محتوا رو هم که همه شاهد بودند خوب با این بکراند دوباره اعتماد کردن و عزم جزم کردن همت زیادی طلب میکرد خوب این شد که یه عینک بی خیالی زدن و اومدم " ویران " خدا رو شکر مسکن خوبی بورد برای درد و داغ جشنواره....
۲۲ بهمن ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید


پینوکیو دروغ بگو
نویسنده : فرهاد نقد علی
کارگردان و طراح : فرهاد تجویدی
بخش مسابقه بین الملل سی و یکمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر
پنجشنبه 5 بهمن 1391
ساعت 17 و 20
تالار حافظ
میتونیم این نمایشنامه رو یه کار متفاوت از" فرهاد نقد علی " بدونیم از این جهت که فضا از انتخاب شخصیت ها و بهم ... دیدن ادامه ›› ریختگی که از لحاظ فرهنگی وجود دارد ، و هر یک از کاراکتر ها نشانی از یک کل و نشانی از یک فرهنگ هستند که خیلی دور از هم هستند و میان تو دلِ نمایش کنار هم واقع میشن و این در پازل های متفاوتِ چند فرهنگی و چند جغرافیایی موزائیک هایی رو در کنار هم میچینه که این در واقع داره بیننده رو به سمت دهکده جهانی می بره ، نمایشی که بر پایه سه شخصیت اصلی " راسکولینوف " " هملت " " دن کیشوت " از سه جغرافیا و زمان و مکان مختلف واردِ یه جغرافیایِ بیرونی و بُعدِ مکانی که درون شکم " موبی دیک " میشن نمایشی که شاید می شد با 4 یا 5 بازیگر خلق بشود با یک نگاه زیبا از" فرهاد تجویدی " با چیزی در حدود 30 تا 40 بازیگر خلق شد و به نظر من اون کسی که توانسته به این متن زندگی و اعتبار بده نگاه استادانه " فرهاد خان تجویدی " هست فرهاد تجویدی یکی از کسانیه که میتونه بعنوان یک پدیده تیاتری توی ایران مطرح بشه ایشون جزء کارگردانانی هستند که دارن بهای خاصی به جوانان میدن ، جوانانی که پر شور و انرژی هستند ، در ابتدای راه هستند ، جوانهایی که میخوان خودشون رو کشف کنن و یک جور سرگردونی متونه در این جوانها وجود داشته باشه ، اما آدم بزرگسالی در سن فرهاد تجویدی میدونه باید هدایت گری برای این انرژی ها و خواستهگاهای ذهنیشون انجام بشه و چه چیزی بهتر از تئاتر، تئاتری که میتونه هم اون حرکت و فعلیت رو به آدم بِدِه و هم اون اندیشه رو به آدم منتقل کنه و هم اون وجوه سرگرم کنندگی مثبت رو تو آدم بارور کُنِه .
تویِ " پینوکیو دروغ بگو " ما یه تعریف داستان داریم از" فرهاد نقد علی " که نمایشنامه رو نوشته و یه تعریف نمایش داریم از " فرهاد تجویدی " بین متن و اجرا خیلی فاصله هست و به نظر من چیزی که باعث تمایز و زیبایی کار شده روایت نمایشی فرهاد تجویدیه که میاد مخاطب رو درگیر یه اثر رواییِ پسامدرن و قرائت آوانگارد و پیشرو از نوع دیگری از تئاتر میکنه و همراهی میکنه یه متنی رو که از قصه گو فاصله میگیره تا هنر های اجرایی رو به نمایش بذاره تصویر خروجی بر مبنای این همه آدمی هست که ترکیب بندی میشه ، که تداعی بکنن شکم نهنگ رو که یه فضای غیر متعارفی داره و این آدمها هم توش افتادن و این حرکت هایی که به این آدما داده میشه و انرژیی که این بچه ها از بدنشون پخش میشه تماشاگر به سمتی میره که احساس یک نوع القاءگری میکنه احساس میکنی دچار یک نوع هیپنوتیزم شدی انگار یه جادویی داره اتفاق می افته و به نظرم اینکار توی اجرای عمومی دچار یک سری بازخوردهای غیر ارادیِ کلامیِ تماشاگر و حتی دخالت فیزیکال برخی در صحنه " کاملا غیر ارادی و ناخود آگاه تحت تاثیر فضای القاءگرانه کار " خواهد شد . شاید درست مثل یک مراسم آئینی یعنی ما صِرفا یه تئاتر نمی بینیم در پس این تئاتربنظرم میشود اون نشانه های آئین رو هم دید یعنی همون اتفاقی که تو آئین می افته "حالا هرنوع آئینی" که تماشاگر هم به گونه ایی فعال هست به لحاظ عینی و روانی حتی به لحاظ بدنی و این فعالیت وجود داره که وارد یه مراسم و مناسکی بشه که یه تجربه همه سویه داشته باشه که ذهنش و روانشو قلبشو همه ی اینها انگارکه درگیر یه ماجرا شده باشن و این پروسه در روایت اجرایی فرهاد تجویدی کاملا اتفاق می افته یعنی این تصویر و جادو هست که باعث میشه ما یه اجرای کاملا متفاوت تری رو از این متن داشته باشیم .
نمیدونم برنامه اجرایی نمایش کی و کجاست ولی بیصبرانه منتظر دوباره و دوباره دیدن کار هستم

درود بر دوستان
و عرض ادب حضور محترم مهران خان طاهر خانی و لیلای کاظمی عزیز به نظر من ادراک هنر نسبی و شخصیه زشت و زیبای مطلق در معقوله هنر نداریم چه بسا یک اثر هنری در دیدگان شخصی بسیار فاخر و همان اثر از منظر دیگری فاقد ارزش باشد تا اینجای کار به مهران عزیز حق میدم که در یک فضای آزاد اندیشه م حسشون رو از یک اثر منتشر میکنند از اینجای کار به بعد با لیلای عزیز و مسعود گرامی هم عقیده میشوم که در کمال آزادی برای بیان درک احساسی که از بازی و بازیگر در شما بوجود آمده در شاید از سر تعجیل در نگارش فرصت تحقیق پیدا نکردید در مورد حس بازی آیدا کیخایی شما در برداشت کاملا مختار و آزادید چون این یک ارتباط ذهنی شخصی نمایشگر و تماشاگر هست اما در مورد سوابق خانم آیدا کیخایی تورق بیوگرافی ایشان و تامل بر آن ایشان را بیشتر تیاتری میبینیم وی که دانش‌آموختهٔ رشتهٔ تئاتر از دانشکدهٔ هنرهای زیبا دانشگاه تهران است با نگاهی به پرونده ایشان به اجرا های صحنه ایی چون :چهارمین نامه (کارگردان: مهدی مکاری، ۱۳۷۴)ستاره‌های کوچک خاموشی (کارگردان: علی‌رضا اولیایی، ۱۳۷۶)زیتون (کارگردان: شکوفه ماسوری، ۱۳۷۷)بر کرانهٔ باد (کارگردان: مینا ابراهیم‌زاده، ۱۳۷۷خیش‌خانه (کارگردان: حسین کیانی، ۱۳۷۸)یک دقیقه سکوت (کارگردان: محمد یعقوبی، ۱۳۸۰)قرمز و دیگران (کارگردان: محمد یعقوبی، ۱۳۸۲)گل‌های شمعدانی (کارگردان: محمد یعقوبی، ۱۳۸۳)تنها راه ممکن (کارگردان: محمد یعقوبی، ۱۳۸۴ ماه در آب (کارگردان: محمد یعقوبی، ۱۳۸۵)ماچیسمو (کارگردان: محمد یعقوبی، ۱۳۸۶)بیداری خانه نسوان (کارگردان: حسین کیانی، ۱۳۸۶)خشکسالی و دروغ (کارگردان: محمد یعقوبی، ۱۳۸۸)دهانی پر از پرنده (کارگردان: فارس باقری، ۱۳۸۹)نوشتن در تاریکی (کارگردان: محمد یعقوبی، ۱۳۸۹)زمستان ۶۶ (کارگردان: محمد یعقوبی، ۱۳۹۰)خشکسالی و دروغ (کارگردان: محمد یعقوبی ۱۳۹۰) 33% نیل سایمون (کارگردان: افسانه ماهیان، ۱۳۹۱) و بعلاوه گارگردانی تیاتر و ساخت و کارگردانی فیلم کوتاه بازیگری در تله تیاتر و همسری بزرگی چون محمد یعقوبی وی را بانویی هنرمند و به نظر من تئاتری ... دیدن ادامه ›› میداند.
یه ایهامی هم توی نقدبود که برای من مکشوف نشد بند ششم و بند دوازدهم در بند ششم سه بازیگر از 4 بازیگر فِید شدند و در بند 12 اشاره فرمودید اما بازی بازیگرهای زن هم خوب بود من متوجه نشدم
شاد زید مهر افزون
درود
چهارمین شب جشن هنر های نمایشی کشور امروز گذشت فستیوالی که سبقه ی سی و یکمین سالش رو یدک میکشه و منم امشب غافلگیر شدم از دو جهت اول مثل محمد حسین و رعنای عزیز و با عرض پوزش از بی هنری بی لیاقتی و بی عرضگی پرچمداران فرهنگ و هنر کشورم که بعد از سی ویک سال تجربه مکرر و مکرر هنوز از ابتدایی ترین اصول برگزاری و برنامه ریزی نه جهت هر چه با شکوه تر برگزار کردن بلکه فقط جهت برگزاری آبـــرومنـــد " ســی و یـــکــمــیــن جشنواره بــیــن المــلــی تاتر فجر " آقایان هنوز الفبای برگزاری یک جشن خانگی را نیاموخته دائیه برگزاری یک فستیوال بین المللی را دارند امشب تالار حافظ با اجرای نمایش " پینوکیو دروغ بگو " در بخش مسابقه تاتر بین الملل از لحاظ میزبانی مدیریت و برنامه ریزی شاهکار بود اول دوست دارم یه بحثی رو اینجا با صاحب نظران در میان بذارم که اگر قرار بر درجه بندی میهمانان باشد آیا اولویت با میمانان ارگانها و نهادها ادارات و حتی عوامل است یا میهمانی که یک هفته پیش با پرداخت 100٪بهای یک صندلی بیلت و صندلی را پـــیـــش خرید نموده است من رفتم تو فکر که اگه این گونه باب بشود ممکنه فردا بلیت پروازی رو عزیزی رزرو کرده باشه و در ساعت مقرر به فرودگاه برود و مواجه بشه با اینکه خلبان مهمان داشته و صندلی موعود به خاله خلبان اختصاص یافته!!!!
جناب آقای سعید کشن فلاح دبیر سی و یکمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر جناب آقای پیمان شریعتی مدیر اجرایی سی و یکمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر جناب آقای مهدی حاجیان مدیر برنامه ریزی سی و یکمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر جناب آقای حسن جودکی مدیر سامانه فروش بلیط سی و یکمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر آقایان باور بفرمایید یه مقدار بینش و آینده نگری و آگاهی و دانایی مدیریت و مسئولیت پذیری اگه چاشنی کار باشه بازتاب یه فستیوال بین المللی مهمی داستان امروز تالار حافظ و سالن استاد سمندریان و قشقایی یا دیشب سالن اصلی تاتر شهریا تاخیر 45 دقیقه ایی شب اول خانه هنرمندان نمیشود نمی دونم ... دیدن ادامه ›› اشکال ما آدماست که هیچوقت محاسبات درست از آب درنمیاد یا مشکل از سیستم ماست بقول آن بزرگ آقایان رئــیـــس " جور دیگر باید دید "
بگذریم ..... که با کلی اعصاب خورد کردن و یقه گیری و ... با بلیط پیش خرید شده اینترنتی وارد سالن شدم و خوش شانس بودم که تو راه پله بلیت صندلی دردست نشستم !!!! وگرنه مجبور به نشستن وسط زمین بودم که با مشکل کمردرد 80 دقیقه اصلا برام مقدور نبود
و غـــافــلــگــیــری دوم اینجا شروع شد هفتمین کاری که تو جشنواره امسال دیدم نمایش " پینوکیو دروغ نگو" با این ذهن خراب از پیش در آمد و روان پریشان بعد از شروع بازی حس کردم توی دریای متلاطمی هستم داخل شکم یه نهنگ بازی منو کشید با یه حس قشنگ و زیبا تو دل دریا تو شکم یه نهنگ کنترل اشکام دست خودم نبود یه جا بی اختیار میخواستم پاشم برم تبر " راسکولینکوف " بگیرم ازش و خودش رو آتیش بزنم تا بقیه گرم بشن دیگه حس حرکت نداشتم نمایشم که تموم شد اومد بیرون پشت ماشین نشستم اصلا توان حرکت نداشتم نمی دونم شاید یک ساعت در جا وایساده بودم بعد حرکت کردم و بی اختیار و بی هدف و بی مقصد خیابون ولیعصر رو از راه آهن تا کاخ نیاورن رفتم .....
شب عجیبی بود .... خوش باشین دوستان


برای " دوم " بار جمعه شب بعنوان آخرین کار قبل از جشنواره به تماشای برهان محمد خان یعقوبی نشستم حسی به مراتب زیبا تر از نگاه اول از بازی همه بچه ها در من جاری شد به عقیده من بازی خانم طباطبایی به مراتب از اجرای چهارم یا پنجم که دیده بودم بهتر و قوام یافته تر بود فقط و فقط مشکلی یه یه کم یا خیلی زیاد تمام این حلاوت و شریرنی رو در کام تماشاگر تلخ میکرد مدیریت داخلی سالن بود که نمیدونم از اعضای گروه هستند یا از منصوبین فرهنگسرا خواهشا شما را به خدا اینجا آمفی تئاتر سالن سنما نیست ( حتی به جرات امروزه در سینما های تاپ تهران هم دیگه شاهد نیستیم) با شروع اجرای نمایش درها رو ببندید و اجازه ی ورود به سالن رو ندهید جمعه شب تا 20 دقیقه بعد از شروع افراد وارد سالن میشدند آدم با تمام احساسش داره درگیر نمایش میشه که یکهو یه نفر با چراغ قوه و 6 نفر دنبالش .... دفعه اول هم توی این سالن این مسئله مشود بود بخدا این کار خیانت به نمایش و توهین به تماشاگر هست باور کنید میفهمم که یالن فرهنگسرای نیاوران بدور از محیط مرسوم نمایشی ( تئاتر شهر و ایرانشهر ..) هست برای خیلی ها ممکنه بار اول با سر در گمی کشف لوکیشن سالن پیدا کردن جای پارک و همه و همه با تاخیر به سالن برسن اما همه اینها هیچکدوم توجیه نمیکنه که حقوق اکثریتی که با همه این مشکلات به موقع در سالن حاضر شدند اگر دوستان خود از تماشاگران نمایش باشند متوجه میشوند که این قضیه چه ضربه سهمگینی بر نمایشگر و تماشاگر وارد میکنه
این کار تا 20 بهمن اجرا داره؟ با اینهمه بازتابها و نظرات مثبت و منفی ای که دوستان در مورد این کار دادن ترغیب شدم بعدِ جشنواره برم ببینم حتماً.:)
۰۱ بهمن ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عرض سلام و خسته نباشید حضور تمام مسئولین ستاد اجرایی ایستگاه سی و یکم جشنواره تئاتر فجر لطفا اگه زحمتی نیست سایت پیش فروش بلیت های جشنواره رو (( www.gishetheater.ir )) یه چک بفرمایید با من که از دیشب (( دوشنبه 27 بهمن ساعت 8 )) قهر کرده هرچی میخوام خرید کنم پولش رو ازم میگیره بعد بهم میخنده!!!! البته خدارو شکر 10 دقیقه بعدش پولو میرزه به حساب گفتم بابا شاید یه روز پرکاری رو پشت سر گذاشته منم سر به سرش نذارم فردا بیام سراغش امروز صبح تا حالا (( ساعت 1130 سه شنبه 28 بهمن )) کلا قهر کرده کرکرشو کشیده پایین اجازه ورود هچکسی رو هم نمی ده من که از اینور هر چی میگم گوش نمی کنه حالا شما از اونور یه صحبتی بفرمایید شاید از خر شیطون اومد پایین اقلا در رو باز کنه بریم تو خرید قبلیا مونو پرینتش رو بگیریم
:-)))) قهر نکرده.. هنگ کرده.;)
۲۷ دی ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دیشب یکشنبه 24 دیماه همراه شدم با جریان سیال ذهن امیررضا کوهستانی
«دیوار چهارم»در گالری موسسه اکو. یک روایت روان است. یک روایت ساده از داستان زندگی یک زوج غیر ایرانی. همین «غیر ایرانی »بودن پیرنگ قصه ی اجراست. می شود گفت موضوع زبان است. موضوع مرز است و موضوع این است که آیا قلب یک ایرانی در کالبد یک امریکایی می تواند بزند یا نه.
روایت تصویر سازی های بینهایت زیبا و قشنگی رو تو ذهن مخاطبش جاری میکته
نمی دونم اجرا تمدید میشه یا نه ولی دوست دارم دوباره ببینم و تماشای اثر رو توصیه میکنم
من که سه چهار روزه هر چی تلاش کردم نتونستم رزرو کنم از سایت. نمی دونم چرا مرتب خطا میده. فکر کنم دیگه تا آخر بهمن هم پر شد.:(
امیدوارم اسفند هم اجرا داشته باشن.
۲۵ دی ۱۳۹۱
روایت ساده از داستان زندگی یک زوج غیر ایرانی؟؟؟؟

رامبد جوان و نگار جواهریان نقش یک ادم رو بازی کردند در قسمت اول نمایش
۲۵ دی ۱۳۹۱
شاهکار بود این اجرا
۰۷ شهریور ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در میان تاتری‌های کشور ما شاید تنها اسماعیل خلج را می‌توان صاحب سبکی مستقل و مبتنی بر یک نگرش اصیل و خط فکری منسجم دانست. واقعیتی که امتیازی برای خلج و افسوسی برای تاتر ما محسوب می‌شود.

"داستان‌های ناتمام" که تقابل آدمای مختلف جامعه با تلخی‌ها و تنگنا‌ها را به عنوان موضوع اصلی پی میگیرد ،‌مجموعه دلنشینی از قصه‌های کامل اما کوتاه است که ناتمام نامیدن آنها تنها تعریضی به پایان ناپذیری جریان زندگی آدم‌ها و تکرار دائم تلخی‌ها و تنگناهای همیشگی در شکل‌های متفاوت برای طیف‌ها و افراد مختلف است.
این داستان‌ها بیهوده به دنبال این سئوال نمی‌روند که آیا حوادث و شرایط انسان را می‌سازند یا انسان است که جهان خود را تعریف می‌کند، بلکه اسماعیل خلج می‌کوشد به ما بگوید هر چه به "فطرت" خود نزدیک‌تر باشیم رویارویی ما با واقعیات زندگی زیبایی‌های عمیق‌تر و غنی‌تری را رقم خواهد زد و عیار زندگی و شخصیت ما را نیز همین چالش‌ها شکل می‌دهند و تثبیت می‌کنند.
"گوش کن جاده صدا می‌زند از دور قدم‌های تورا..."

نمایش تو جاده ایی قرار می ده مخاطب رو که بی اختیار تا انتها هم پای قصه ایی میشه که شاید قصه تکرار روایتی است نو زحمت کار و گروه آقای نادر رجب پور کاملا تو حرکات و فرم نمایش مشهود بود
من شامگاه آدینه به تماشای روایت نشستم و فقط یک تاسف که نمی دونم بلیت اجرا توی سایت 10 هزار تومن خورده ولی رایگان بود ورودی نمی دونم حالا این اتفاق هر شبه یا ٱن شب بخاطر اربعین چنین شد که سالن مملو بود ا ز بیشمار افراد غیر هنری و تئاتری که اشباهی بجای پیک نیک و پارک اومده بودن تالار وحدت از بچه 20 روزه تو بغل که حین نمایش میزد زیر گریه تا مسئولی که ادون وسط بیاد مادر بچه رو از اون وسط به بیرون هدایت کنه تا گوشیهای بیشماری که وسط اجرا زنگهای نوحه و پاپ .... پخش میکرد تا دوستانی که تالار وحدت و نمایش صحنه رو با سینماهای دور میدون انقلاب و فیلم های آبگوشتی اشتباه گرفتن و حین نمایش پاکت چیپس و پفک باز میکنن و از این سر صندلی به اونور تعارف...!!!!
واقعا حیفه کاری که واقعا حرفی داره برای گفتن با یه فضا سازی خیلی رئال!!! از اونور بوم بیوفتیم
0-:وحشتناکه!!!!! من همچین فضایی رو امکان نداره 1 ثانیه هم بتونم تحمل کنم.|:
۱۶ دی ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دراین دغدغه بودن ونبودن،
فهمیدن وفهمیده‌ نشدن،
همراهی رنج و غم،
باید نوشت وخواند،
تیاتر دید،
فوتبال را دنبال کرد
و کوتاه این‌که بایدبود...
بـعـضـی‌هـا سـردشـو دوسـت دارن!
واقعیت‌های زندگی را به تصویر می‌کشد و شاید به روال طبیعی زندگی همه ما مخاطبان شباهت بیشتری دارد،
قرار: واژه ای شعف آور، تسریع دهنده، گیج و مبهم از نتیجه،
قرار معمولا با برنامه انجام میشود، شرایط زمانی و مکانی آن از قبل برنامه ریزی می شود
قرار معمولا دو سو دارد خواهان و خوانده و اغلب هردو خواهان
قرار بهتر است در مکانی کنج و خلوت باشد بدور از هیاهو بدور از رفت و شد
همراه با قهوه ای تلخ
و نگاهی به نگاهش
نگاهی به لبانش
نگاهی به خطوطش
نگاهی به کاسه مغزش
به گونه ها
به حدقه چشمهایش
قرار هم می تواند مسیحای روح آدمهای افسرده دل این روزگار باشد
شروعی دوباره
آغازی ... دیدن ادامه ›› نو
قرار آتشیست که گلستان می کند
قرار دمیست که جان می بخشد
به قرار با تو که فکر می کنم ده میلیارد سلول خاکستری مغزم شروع به فعالیت مضاعف می کنند
به قرارهای با تو که فکر می کنم ناخوداگاه ذهنم به تلاطم می افتد به جنب و جوش
قرار با تو یعنی زندگی دوباره یعنی امیدی نیروزا که مرا تا سر منزل چشمهایت با یک نفس می برد
زیبا،دلنشین،فقط اگر اجازه بدید یک پیشنهاد بکنم چون دلم نمیاد انتقاد کنم.
یک مقدار سعی کنید این شکست کلمات(از نظر وزنی) را کم کنید و به وزن بخشیدن به اشعار روی بیاورید.
مثل سهراب و نیما
۱۵ دی ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید