در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | سید ضیا الدین صفویان درباره نمایش مرده ریگ: فردا شنیــده ای که بـود داغ سـیم و زر خود وقت مرگ می نهد این "مر
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 01:24:50
فردا شنیــده ای که بـود داغ سـیم و زر
خود وقت مرگ می نهد این "مرده ریگ "داغ

"سعدی"

در عصرگاه چهارشنبه شانزدهم اسفندماه سرساعت وعده به تماشای قصه "تهمینه محمدی" نشستم

روایت مهجوری سه خواهر، قصه خاکستری روابط انسانهایی از حاشیه ، که در متن نمایش زنده میشن صحنه به شدت باور پذیر و رئال این اجرا تماشاگر ... دیدن ادامه ›› رو با تمام قدرت با اثر همراه کرده بود. دیوارهای خاکستری رنگ ، شاخه خشک پشت پنجره ، تکه فرش کهنه وسط اتاق ، رنگ لباسها و چیدمان دکور همه و همه خوب بودند. خصوصا جای قرار گرفتن آینه اتاق کناری... تمام لوازم به شدت کاربردی بودند و هر کدام برای خود زبانی داشتند... کار انگار که گریم نداشت... چون اسم گریمور درج نشده بود! اما رد پاهاش یه کوچولو مشهود بود.... بازی های یکدست و روان "بهناز جعفری" "نسیم ادبی" و" فهیمه امن زاده" و، پر رنگ ترین نقطه درخشش کار بنظرم طراحی نور "بهروز غریب پورِ" عزیز که طراحی خوبِ صحنه "هنگاهه سازشِ" نازنین رو تکمیل کرده بود، با آرزوی قلمی مقدس برای "تهمینه محمدی" و قدمی مستحکم برای "غزل اسکندر نژاد"
در نهایت اینکه "مُرده ریگ" از اون دست اجراهایی بود که حرفی برای گفتن داشت... درست مانند اسمش که پراز حرف بود
بــاز انــگار این جهان خــــــــــاکـســـتـــــــری ست
های و هویی در میان مرده هـــــــــا و زنده هاست
یک سر چـــــــادر سیــــاه و دل ســـــــیـــــــــــــــاه
یک دل از شــــور و نشــــاط و زنــــــــــــدگی ست
خانــه خــالی شـهر خــالی این جـهان خـــــــــــــــالی
نسل انسان در میان برزخی نه دنیوی نه اخروی ست
ایــــن قلـــــــم ایـــن دســـــت و فکـــر و کاغــــــــــذم
در بـیـان آنـچـــــه در سر می رود چون عاجـزیسـت
کــــاش یـــک دم ایــــــن قـیـــــامــــت پـــل شــــــــود
از جهنم تا جهانی کش در آن در من توان بندگی ست

پی نوشت:
1- اجرا امشب به بانو "هما روستا" تقدیم شد.
2- نمیدونم اینقدر که نوشتیم و نوشتند کسی نشنید واقعا بقول استاد "ایوب آقا خانی" یه وقتایی دلم میخواد با پتک بیفتم به جون گوشیهای موبایل تو یه همچین اجرای حسی واقعا این بی فرهنگی کار رو نابود میکنه طی این اجرا 2 بار تمرکز با به صدا در آمدن زنگ تماشاگر نماها " واژه ایی ملموس تر و فرهنگی تر نیافتم " اون حس زلال جاری بهم خورد نمیدونم تو حل این معضل باید یه فکر اساسی از طرف همه بشود از گرفتن تلفن های همراه هنگام ورود " مانند اماکن نظامی " اخذ جریمه ! قطع نمایش اخراج خاطی !! نصب یه سری سخت افزار های مختل کننده و کور کننده سیگنال های مخابراتی در کلیه سالنهای نمایش یا ....
ممنون از نقدت سید جان. این قضیه گوشی های موبایل هم سال هاست به همین وضعه. جالبه که توی سینما با اون همه جمعیت خیلی کمتر صدای زنگ گوشی ها رو میشنوی!
فقط یه چیزی: من واسه جناب آقاخانی احترام زیادی قائلم، به عنوان نویسنده و کارگردان، چه توی تئاتر و چه نمایش رادیویی...ولی واژه "استاد"؟!...نمی دونم، شاید من نسبت به این القاب دهن پر کن حساسیت دارم.
۱۷ اسفند ۱۳۹۱
@ سید عزیز: این البته کاملا سلیقه ایه، ولی به نظر من اگر بخوایم هرکسی رو که چیزی بیشتر از ما میدونه و شاید در زمینه ای از ما آگاه تر و حرفه ای تر باشه "استاد" خطاب کنیم، باید کلیه عوامل تئاتری رو با چنین الفاظی مورد خطاب قرار بدیم و به زودی تمامی عرصه تئاتر(و البته دیگر هنرها) میشه صحنه "استاد" خطاب کردن افراد به همدیگه...
۲۰ اسفند ۱۳۹۱
با نظر فهیمه جان در خصوص دکور کاملا موافقم،اصولا این مشکلیه که توی خیلی اجراهای دیگه هم من بش برخوردم.اینکه اصلا به این مطلب توجه نمیشه که باید جزء به جزء صحنه از تمامی صندلی های سالن به راحتی دیده بشه...البته این مشکل همونقدر که به طراح دکور مربوط میشه به همون اندازه هم به کارگردان و میزانسنی که میده برمیگرده.
۲۰ اسفند ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید