در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال Masood | دیوار
S2 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 03:49:42
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
Masood (llvll)
درباره نمایش مترسک i
قبلا که ساکن تهران بودم اکثر سالنها رفتم و از گروههای زیادی تئاتر دیدم، واقعا میگم «اگزیت» محترم ترین و حرفه ای ترین گروه تئاتریه که در کل ایران به تماشای نمایش هایش نشستم، نظم اجرا، زمان بندی و نوع برخورد گروه اینقدر دقیق و حساب شده است آدم فکر میکنه در یکی از کشورهای توسعه یافته به تماشای تئاتر رفته ای.
برای تک تک اعضای گروه محترم از کارگردان و تهیه کننده و بازیگران کاربلد تا نور و صحنه و سایر عوامل نمایش «مترسک» آرزوی موفقیت دارم و امیدوارم تا همیشه همینطور مثل الماس بدرخشند.
یادداشت کوتاهی هم درباره نمایش قبلا نوشتم اگر دوست داشتید بعد از تماشای نمایش بخوانید. http://www.changeling.ir/?p=2645&i=2
با تشکر
با سلام و ممنون از نظر لطف شما. باعث‌ افتخار ماست.
با کمال میل یادداشت شما را مطالعه خواهم کرد.
متشکرم
۱۲ مرداد ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ظاهراً مد شده که همه نمایشها با تأخیر یک ربع بیست دقیقه شروع میشه. حالا اگه دو دقیقه دیر برسی برخوردها خیلی بد میشه. اما از ساعت هفت تا هفت و ربع یه پا روی هوا توی فضای کوچیک تئاتر مستقل تهران منتظر که در سالن رو باز کنن. آقا وقتی ساعت شروع نمایش رو زدی هفت باید حداقل از ده دقیقه قبلش ورود بدین. این همه پول بدی بازم حداقل حقوق تماشگر رعایت نمیشه.
نمایش هم بار ابتذالش بیشتر از وزن انتقاد و طنزش بود. دیگه اینکه از پشت صحنه داد بزنن « وای لاک پشت پرنده ژنرال رو دیدم» فکر نمیکنم طنز باشه. اما بازی نقش راهبه و مجری رادیو بامزه بود.
به امید فرهنگ سازی برای شروع به موقع نمایشها و موفقیت گروه محترم این نمایش.
Masood (llvll)
درباره نمایش اتاق ورونیکا i
نمایشنامه «اتاق ورونیکا» یک ملودرام روانشناختی قوی از آیرا لوین که بیشتر به آثار ژانر جنایی و وحشت مشهور شده، متن بسیار سختی برای اجرا دارد. ... دیدن ادامه ›› چون نیازمند بازی درونی بازیگرهاست و ذهن بسیار قوی و روان آماده ای برای اجرا نیاز دارد.
من دو اجرای دیگر از این متن را قبلاً توسط دو گروه دیگر دیدم. دیروز هم در اولین اجرا، به تماشای این نمایش در سالن اداره تئاتر نشستم. که خب طبیعی بود که به عنوان اولین اجرا ناهماهنگی ها و اشکالاتی وجود داشته باشد.
اما پرداخت جدید به متن که باعث شده بود داستان از حالت خطی خارج شود برام جالب بود. خب اجرا به این شکل غیرخطی بخاطر اینکه نیازمند دوبار تعویض لباس و دکور هست، کار را برای گروه سختتر می کند و نیازمند دقت بیشتری برای رعایت جزییات نمایش است.
استفاده از بازیگران دیگر جهت نشان دادن سایر قربانی های اتاق ورونیکا و نیز روح بیمار ورونیکا هم خلاقیت خوبی از طراح و کارگردان نمایش بود. در کل به عنوان اجرای اولین شب، تلاش خوبی برای طراحی نمایش کشیده شده بود. به چهار بازیگر اصلی نمایش که زحمت زیادی برای اجرا داشتند خداقوت می گم.و امیدوارم همه عوامل نمایش تا پایان اجراها موفق و پرانرژی پیش بروند.
سپهر، نیلوفر، فرزاد، مریم زارعی، pegah sh، امیر و عاطفه گندم آبادی این را خواندند
حسن فرامینی و Someone این را دوست دارند
سلام قربان. شرمنده که مزاحم میشم. ساعت شروع و پایان اجرا رو اگر حضور ذهن دارید و میفرمایید ممنون میشم
۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۷
سلام دشمنتون شرمنده، اجرا ساعت 6:05بعد از ظهر شروع شد و حدود ساعت 7:20 تموم شد
۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۷
ممنون از لطف شما
۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دیروز بعد از ظهر به همراه چند دانش آموزم به دیدن این نمایش رفتیم، برای خود من که تجربه عالی و متفاوتی بود. بچه ها هم لذت بردند. بازیگران زیادی از سنین کودک، نوجوان و بزرگسال در این کار هنرنمایی می‌کنند که اسمشون در این صفحه درج نشده. دکور، میزانسن، گریم، طراحی لباسها، و آهنگ ها هم خوب کار شده بود و به روحیه نوجوان های امروزی نزدیک بود. متن هم که طبق گفته نویسنده و کارگردان کار، برگرفته از مجموعه سه گانه ای یک فیلم آمریکایی به همین نام نارنیا هست که خب قصه به شکلی سرگرم کننده در این نمایش روایت میشه. فقط گاهی صدای بازیگران خردسال و نوجوان آهسته به گوش میرسه که چندان بر جریان داستان تأثیری نداره. آفرین به عوامل گروه. موفق و شاد باشند

درد ،
یگانه نشانِ بودنِ من ؛

درد ،،
نشانِ یگانه بودنِ من ؛؛؛

http://s4.picofile.com/file/7947142896/Mehrad_10_Dard.mp3.html
Masood (llvll)
درباره فیلم ماهی و گربه i
پیشنهاد یک لوکیشن اشری

فیلم ماهی و گربه رو "پردیس کورُش" دیدم. قبل ماهی و گربه، فیلم های کوتاه شهرام مکری رو دیده بودم. با توجه به علاقۀ ایشون به نشون دادنِ دایره بودنِ زمان در فیلم هاشون یک لوکیشن جذاب برای ایشون می تونه پردیس کورش باشه.
حدود چهار طبقه پارکینگ که دایره شکل می چرخی می ری پایین و پنج طبقه هم بالای کف، با پله برقی های سبک اشری و آسانسورهای یا بالارونده یا پایین روندۀ این مجتمع، یکی دوتا از فیلم های کوتاه شهرام مکری رو برام تداعی کرد.
چه پیشنهاد جالبی :))
۰۹ آذر ۱۳۹۳
یالالعجب!
۰۹ آذر ۱۳۹۳
پردیس ملت هم خیلی خوبه ، کلا میتونه با خیالِ راحت تووش بچرخه ، نگران هیچی هم نباشه ، بازیگرا خود به خود گم میشن
۱۶ آذر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
قوام غنچه از آفتاب
و شادی آن از آب است
شادآبی غنچه ای
در ظلمت
بی آب
سراب است
پژمرده نخواهد شد اما
خیالشان در خواب است
عطر گُل نشکفته
مژدۀ بهار است

مَد - 14/آبان/93
خداروشکر باخبر شدم آفتاب روز یکشنبه دوم آذرماه به غنچه تابیده است.
۰۴ آذر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

آدم ها
قطارها

روی ریل حرکت می کنند
عاشق می شوند

فاجعه
آغاز می شود


(کیکاووس یاکیده)

تیر و اَمُرداد
یه ور
شـهـریــــور



از: مَد
آنتراکت بی آنتراکت
در پنج ایپزود خوب اجرا شد علاوه بر لذت سرگرم کننده بودن که این به تنهایی موفقیت بالایی است می توان این ویژگی ها را برشمرد:

متن و دیالوگ نویسی ساده است اما نویسنده (ژان میشل ریب) که یکی از کاراکترها هم نام خود اوست سعی دارد به روانکاوی شخصیت های هر داستان بپردازد. وجه اشتراک هر پنج اپیزود دقت در چگونه بودن و چگونه زیستن فرد است. اینکه خود را باور دارد یا کس دیگری را. اینکه در فکرش چه می گذرد. شخصیت مورد علاقه اش یا ایده آلش چیست. قرار بوده چه بشود و چقدر با آنچه نیست یا ندارد فاصله دارد؟ در یک جمله «او چه کسی است و چه کسی دوست دارد باشد؟» یا «هدف او از بودنش چیست؟ برای هدفش چه می کند؟» نویسنده در داستان ها این پرسش ها و این روانکاوی ها را به نمایش می گذارد چنانکه در داستان چهارم ژاک دوست دارد به اندازه برادرش ژان باهوش باشد یا در ایپزود دوم هر دو شخصیت باب و آلفردی که با زمینه ذهنی از اتفاقی که دارند دوست ندارند دیگری او را باب و آلفرد صدا بزند.

نورپردازی، طراحی لباس و طراحی صحنه که از عکس های متحرک ساخته شده، هر سه فضای داستان را به نحو احسنت ملموس کرده است. کارگردانی کار قابل تقدیر ... دیدن ادامه ›› است.

آهنگ سازی بی نظیر است و حضور خوش رنگ آشا محرابی در این بخش بسیار خوب از آب در آمده.

آشا محرابی در سه اپیزودی که در نمایش حضور دارد نشان می دهد که هنر بازیگری را به خوبی بلد است. حرکت ها، دیالوگ گویی، حس اجرا، لب زدن با آهنگ، هماهنگی و همه چیز عالی، پیوسته و دقیق است. بازی سینا رازانی گرچه کمی اگزجره و درشت و با صدایی بیش از حد پرحجم بود ولی انرژی خوبش اجرا را گرم می کند. دو بازیگر دیگر هم به نسبت دیالوگ و فضای کمتری که دارند، خوب هستند.

این نمایش صحنه های به یادماندنی زیادی دارد، اما اپیزود آخر و بازی موزون و هماهنگ آشا محرابی با ترانه های انرژی بخش این اپیزود که در نقش رؤیای آرایشگر که برای چند دقیقه فرصت کرده تا به آن فکر کند بسیار دیدنی بود. و ایده کارگردانی در لحظه ای که این رؤیا از فکر آرایشگر (صحنه) خارج می شود خیلی خوب بود چنانکه در پوستر کار هم این فرصت کوتاه پرداختن به رؤیاهای خوب نشان داده شده است.

آفرین آفرین :d
:)))
آف.. آف.. آف..
آففففرین مسعود! ;)
خیلی خوشحالم که نقد و نظرت رو نوشتی.:)
۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید


پابرهنه تا کجا دویده ای

که این همه

گل شکفته است؟!





از: کیکاووس یاکیده
این خیلیییی خوبه :)
۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

بخاطر تراژدی بروکلین واقعاً متأثر شدم، شوک عجیبیه!
حیف اون همه انرژی ،، حیف اون همه هنر،،، لعنتی...
تسلیت می گم به همۀ دوستدارای گروه The yellow dogs

http://www.nydailynews.com/manhunt-gunman-east-williamsburg-article-1.1512828
مردم شکم خودشان را پُر از این گوشت مردار کرده، در همۀ خانه‌ها خوراک بوی دل به هم زنِ عضلات سرخ کرده و پخته شده که با هزارگونه آب و تابِ رنگرزی پیرایش کرده‌اند بلند می‌شود.

بچه، زن، مرد از این تکه‌ها می‌خورند و این‌ها همان مردمانی هستند که لاف تربیت و ظرافت اخلاق و پاکدامنی و پرهیزکاری و مهربانی می‌زنند.

قاضی، ملا، آموزگار، شاعر، ادیب، نقاش، نویسنده و همۀ کسانی که گمان می‌کنند در زندگانی کمال مطلوب عالی‌تری از زرپرستی و شکم‌چرانی دارند هنگامی‌که می‌خواهند فکر بنمایند، معدۀ آنان از لاشه و خون لخته شدۀ جانوران سنگین است.

از: صادق هدایت در فواید گیاه‌خواری
مسود:حیف که الان نمیتونم,ولی باور کن یه روز vegetarian میشم.
مرسی.

"حالا چه طور دیگه غذا بخوریم با این چیزی که نوشتی؟!:)"
۱۴ مهر ۱۳۹۲
یرولکام دیر;)
آیم هیر رایت ردی تو انسوِر تو یُر اُل کوئسچنز. البته جاست ایزی کوئسچنز :)) اند ایف آی کان تو انسوِر مور :)
هُپ یو اینجوی آو یُر وگنز لایف استایل جان.
۲۷ مهر ۱۳۹۲
حالا با این پست چجوری این حلیم صبحونه رو بدیم پایین!؟ :)
۲۳ آبان ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

بارون میاد، آسمون هم می گرید،، من توی خیابون زانو زدم رو به آسمون

بارون میاد، من هم می گریم،، خرده خرده،،، شسته می شه؛ خاطرات تلخ

از: م ه
:Eep
Anything new is bad. Curiosity is bad. Going out at night is bad. Basically, anything fun is bad


ایپ: هر چیز تازه ای بده. کنجکاوی بده. بیرون رفتن موقع شب بده. اساساً هر چیزِ باحالی بده.


(«بد» از نگاه باباش؛ به معنای ممنوع)


خانوادۀ کرودها / (The Croods (2013

http://s1.picofile.com/file/7904676234/TheCroods_1.gif
توی زندگیم هر وقت به یه دوراهی رسیدم بدون استثناء می‌دونستم راه درست کدومه؛ اما همیشه راه اشتباه رو انتخاب کردم؛ می‌دونی چرا؟ چون راه درست لعنتی همیشه سخت‌تر بود. (آل پاچینو / بوی خوش زن)
۲۹ شهریور ۱۳۹۲
لعنتی! چرا هرکاری که ما توش خبره‌ایم غیرقانونیه!؟
(رابرت رد فورد در بوچ کاسیدی و ساندانس کید)
۲۹ شهریور ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید


زنــدگـی هر روز زشت‌تر می‌شه، پـَ ما تنـد می‌ریـم جلو سپـری شِه


...خب؟ فکر کن سنجیده.

از: هیچ‌کس
مجتبی حیدری، ترانه و john این را دوست دارند
من تند نمیرم!:)
معمولی میرم:)
۱۸ شهریور ۱۳۹۲
نمی‌شه معمولی بریم؛ آخه «ترمز بریدیمُـ می‌کنیم زیر؛ لِـه»
۱۸ شهریور ۱۳۹۲
آهان این آهنگ چرا بدیه. ایول
۲۶ شهریور ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

!Happy Girl`s Day


&(*_*)&
----|----
__\ /__




از: The Mass
it"s wrong...international day for girl is october 11

in this page u can find out


http://www.timeanddate.com/holidays/un/girl-child-day
۱۶ شهریور ۱۳۹۲
,I am searching for excuses to congratulate
,,International day or religion day or national day and so on
,,,No different for me
.I congratulate all holidays
۱۶ شهریور ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
باز، بازم امشب گریه کردم ،،، باز، بازم امشب لبِ مرگ
پای خود را پس کشیدم ،،، مُردم از بس «نَه» شنیدم

توی این شهرِ مه آلود ،،، اگه حتا یه نفر بود
همونم دستِ منو خوند ،،، زد و اون جونمو سوزوند

گناهام؛ بودن و بودن و پاکی ،،، گناهام؛ مثه دیگرون نبودن
اسمِ من بیگانۀ عریان ،،، مُردم از بس «نَه» شنیدم

ترانۀ «بی گانه» از The Ways
لینک مستقیم دانلود: http://thewaysband.com/wp-content/uploads/2012/05/Biganeh.mp3
خوووووووووووووبه :)
۰۸ مرداد ۱۳۹۲
کلاه از سر بر می‌دارم به احترام این ترانه
مرسی مسعود جان
۰۸ مرداد ۱۳۹۲
قربان شما
۰۸ مرداد ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید


اسکات! خوب که نگاه کنی اکثر مردم خوبند.



(جملۀ آتیکوسِ وکیل به دخترش اسکات در پایان رمان)

از: هارپر لی / رمان "کشتن مرغ مینا"