درود
چهارمین شب جشن هنر های نمایشی کشور امروز گذشت فستیوالی که سبقه ی سی و یکمین سالش رو یدک میکشه و منم امشب غافلگیر شدم از دو جهت اول مثل محمد حسین و رعنای عزیز و با عرض پوزش از بی هنری بی لیاقتی و بی عرضگی پرچمداران فرهنگ و هنر کشورم که بعد از سی ویک سال تجربه مکرر و مکرر هنوز از ابتدایی ترین اصول برگزاری و برنامه ریزی نه جهت هر چه با شکوه تر برگزار کردن بلکه فقط جهت برگزاری آبـــرومنـــد " ســی و یـــکــمــیــن جشنواره بــیــن المــلــی تاتر فجر " آقایان هنوز الفبای برگزاری یک جشن خانگی را نیاموخته دائیه برگزاری یک فستیوال بین المللی را دارند امشب تالار حافظ با اجرای نمایش " پینوکیو دروغ بگو " در بخش مسابقه تاتر بین الملل از لحاظ میزبانی مدیریت و برنامه ریزی شاهکار بود اول دوست دارم یه بحثی رو اینجا با صاحب نظران در میان بذارم که اگر قرار بر درجه بندی میهمانان باشد آیا اولویت با میمانان ارگانها و نهادها ادارات و حتی عوامل است یا میهمانی که یک هفته پیش با پرداخت 100٪بهای یک صندلی بیلت و صندلی را پـــیـــش خرید نموده است من رفتم تو فکر که اگه این گونه باب بشود ممکنه فردا بلیت پروازی رو عزیزی رزرو کرده باشه و در ساعت مقرر به فرودگاه برود و مواجه بشه با اینکه خلبان مهمان داشته و صندلی موعود به خاله خلبان اختصاص یافته!!!!
جناب آقای سعید کشن فلاح دبیر سی و یکمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر جناب آقای پیمان شریعتی مدیر اجرایی سی و یکمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر جناب آقای مهدی حاجیان مدیر برنامه ریزی سی و یکمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر جناب آقای حسن جودکی مدیر سامانه فروش بلیط سی و یکمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر آقایان باور بفرمایید یه مقدار بینش و آینده نگری و آگاهی و دانایی مدیریت و مسئولیت پذیری اگه چاشنی کار باشه بازتاب یه فستیوال بین المللی مهمی داستان امروز تالار حافظ و سالن استاد سمندریان و قشقایی یا دیشب سالن اصلی تاتر شهریا تاخیر 45 دقیقه ایی شب اول خانه هنرمندان نمیشود نمی دونم
... دیدن ادامه ››
اشکال ما آدماست که هیچوقت محاسبات درست از آب درنمیاد یا مشکل از سیستم ماست بقول آن بزرگ آقایان رئــیـــس " جور دیگر باید دید "
بگذریم ..... که با کلی اعصاب خورد کردن و یقه گیری و ... با بلیط پیش خرید شده اینترنتی وارد سالن شدم و خوش شانس بودم که تو راه پله بلیت صندلی دردست نشستم !!!! وگرنه مجبور به نشستن وسط زمین بودم که با مشکل کمردرد 80 دقیقه اصلا برام مقدور نبود
و غـــافــلــگــیــری دوم اینجا شروع شد هفتمین کاری که تو جشنواره امسال دیدم نمایش " پینوکیو دروغ نگو" با این ذهن خراب از پیش در آمد و روان پریشان بعد از شروع بازی حس کردم توی دریای متلاطمی هستم داخل شکم یه نهنگ بازی منو کشید با یه حس قشنگ و زیبا تو دل دریا تو شکم یه نهنگ کنترل اشکام دست خودم نبود یه جا بی اختیار میخواستم پاشم برم تبر " راسکولینکوف " بگیرم ازش و خودش رو آتیش بزنم تا بقیه گرم بشن دیگه حس حرکت نداشتم نمایشم که تموم شد اومد بیرون پشت ماشین نشستم اصلا توان حرکت نداشتم نمی دونم شاید یک ساعت در جا وایساده بودم بعد حرکت کردم و بی اختیار و بی هدف و بی مقصد خیابون ولیعصر رو از راه آهن تا کاخ نیاورن رفتم .....
شب عجیبی بود .... خوش باشین دوستان