در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال سپهر | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 15:17:27
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
غیراصولی‌ترین اجرای غیراصولی

ایده متن و دغدغه‌اش خوبه ولی با ایده خوب نمی‌شه اجرای خوب ساخت
متن از نظر من تکه‌پاره‌هایی هست که خوب به هم چفت نشده و پرداخت بهتری لازم داشت
در مجموع برای من اجرای متوسطی بود ولی به دلایل اتفاقاتی که حداقل تو بخشیش گروه رو مقصر می‌دونم امتیاز یک رو دادم

اجرا با ۵ دقیقه تاخیر شروع شد
۵ دقیقه بعد از شروع اجرا یک نفر وارد شد
۱۰ دقیقه بعد از شروع اجرا دو تا آقا ( یکی‌شون با کلاه مشکی ) وارد شد
تو صحنه خروج بازیگر شخصیت ... دیدن ادامه ›› مشفق از صحنه خانمی که ردیف یک بود از سالن خارج شد و وسط صحنه بعد وارد شد
۲۰ دقیقه از اجرا گذشته سه نفر دیگه وارد شدند
چند دقیقه بعد آقایی که با کلاه مشکی وارد شده بود از سالن خارج شد
۵ دقیقه بعد همین آقا با دو تا قهوه و یک بطری آب مجدد به سالن برگشت

تو نشون دادن اجرای غیراصولی کاملا موفق بودید
امیدوارم تو شب‌های دیگه بعد از شروع اجرا ورود ندید


تنها کسی که کارش رو درست انجام داد عکاسی بود که بدون سر و صدا و مزاحمت عکاسی کرد
اتوبان چمران ترددش کمتره
حُرمت امامزاده رو متولیش باید نگه داره !
حالا فکر کن " مولوی کوچیک " هم باشه !
< نظر مورد پاسخ، در دسترس نیست >
بی‌خیال امیرمسعود
پاکش کن
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خانه هنوز هست

اما آدم‌هایش مُرده‌اند

یا شاید

( باید این‌طور می‌گفتم: )

خانه ویران شده‌است

اگرچه آدم‌ها هنوز هستند

نه

( این‌طور هم نشد )

خانه هنوز هست

آدم‌ها هم زنده‌اند

اما در این میانه

چیزی غایب است انگار

( نمی‌دانم )



#شهاب_مقربین
سپهر عزیز، نوشته شما منو برد به بیش از 10 سال پیش ؛ یادآوری میکنم شاید برای شما هم جذاب باشه
https://www.tiwall.com/wall/post/110780
حسام الدین حیدری
سپهر عزیز، نوشته شما منو برد به بیش از 10 سال پیش ؛ یادآوری میکنم شاید برای شما هم جذاب باشه https://www.tiwall.com/wall/post/110780
حسام جان من دیشب داشتم کامنت‌های اجرای قبل رو می‌خوندم
و شروع نوشته شما این شعر رو به خاطرم آورد
سپهر
حسام جان من دیشب داشتم کامنت‌های اجرای قبل رو می‌خوندم و شروع نوشته شما این شعر رو به خاطرم آورد
ممنون یادآوری جذابی بود
حتی دیدن اسامی رفقا پای یه پست قدیمی
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
از روی دست و واقعیت می‌نویسم
ولی گلوی واقعیت را می‌گیرم
تا نفس نکشد
ولی اگر واقعیت بمیرد،
من هم مرده‌ام
از روی دست واقعیتی می‌نویسم
که نمی‌خواهم واقعیت باشد
واقعیت را می‌ترسانم
همراه کلامم


#بیژن_جلالی
سپهر (sepehr_r)
درباره نمایش من i

نیمی از یک مترسک با نیمی از یک بدن
با هم پیوند خوردن تا پیکر من شدن

کلاغ ها هر روز از نیمی از من می ترسن
و لاشخور ها شب روی نیم دیگه می رقصن

سال هاست من حامی گندم های تو بودم
به زندگی برای تو خو کرده وجودم

تو از کلبه ی اون دور هر صبح با لبخندی
و پیش از خواب هر شب پنجره ... دیدن ادامه ›› را می بندی

و تو درست به کسی زندگیتو مدیونی
که مدت هاست از اون هیچ چیزی نمی دونی

سال هاست زندانی آزادی تو هستم
قهرمان و قربانی، از این دو واژه خسته م

دلم بیش از هر چیزی برای خودم تنگه
و من برای خودم ، دلم چقدر تنگه

و من سال هاست برای خودم، دلم تنگه
و من چقدر برای خودم دلم تنگه



بخشی از ترانه
#هادی_پاکزاد
به کسی بر نخوره بر نخوره
من یکی پنجرمو می بندم
این همه پنجره ی باز بسه
من به قاب آینه می خندم
به کسی برنخوره بر نخوره
من یکی پیش خودم میمونم
در شب بی کسی و بی حرفی
برای دل خودم می خونم

خواب بودم بیدار شدم
آشتی کردم ... دیدن ادامه ›› با خودم!
به کسی چه...
این صدا این حنجره...مال منه
کی مثل من لحظه هاشو زیر آواز می زنه؟
کی بجز من می تونه خاطره هاشو بشمره؟
جز خود من کی به فکر موندن و سر رفتنه...
به کسی بر نخوره بر نخوره
اگه تنهایی خوبی دارم
اگه از خلوت خود سر مستم...
اگه چون پروانه بی آزارم

به کسی برنخوره برنخوره
اگه دستم پر عطر یاسه
اگه در پیله خود خوشبختم
کسی جز من منو نمی شناسه

به کسی بر نخوره بر نخوره
اگه من اهل خراب آبادم
شجره نامه ی من مال منه
به کسی چه من یکی آزادم


#شهیار_قنبری
منِ آن زمان: این وحشتناک است.
منِ حالا: چه چیزی؟
منِ آن زمان: زندگی. ذهن من. سنگینی آن.
منِ حالا: هیسس. تمامش کن. تو فقط کمی درون یک لحظه گیر افتاده‌ای. لحظه تغییر می‌کند.


‌مت هیگ
دلایلی برای زنده ماندن، ترجمه‌ی گیتا گرکانی
درخت نمی ترسد
زیرا هرگز از جای خود به جایی نمی‌رود

ولی ما هراسانیم
و دنبال خود می گردیم
و از سویی به سویی می رویم

ولی درخت حقیقت خود را
در خود جستجو می‌کند


#بیژن_جلالی
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سپهر (sepehr_r)
درباره نمایش تاری i
ما جهنم را دوست خواهیم داشت
زیرا چهره جهنمیان
برایمان آشنا خواهد شد
و به زبانه‌های آتش
خو می‌گیریم
ما جهنم را دوست خواهیم داشت
چون یک مهمانی دوستانه
و به زودی بهشت را
فراموش خواهیم کرد


#بیژن_جلالی
قیمت به دلار روز حساب شده!
شاهین ه
البته با تخفیف 96 درصدی روزهای اول :)) ۳,۸۴۰,۰۰۰ تومان تخفیف وسوسه‌کننده نیست واقعاً؟ :)
به شخصه بین وسوسه شدن و غر زدن مانده ام
ترانه رضایی
به شخصه بین وسوسه شدن و غر زدن مانده ام
غر زدن بی‌خطرتره به نظرم
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تخفیف روزهای اول یا وفاداری نمی‌ذارید؟
سپهر عزیز سلام، تخفیف وفاداری رو در نظر داریم. نیازه از سمت سایت تیوال تایید و اعمال بشه. که به زودی این اتفاق میفته.
گروه همیاری
درود بر شما تا این لحظه هیچ گونه درخواست وفاداری با ذکر درصد تخفیف و نام نمایش به تیوال درباره این نمایش ارسال نشده است. لازم به ذکرست تیوال تصمیم گیرنده در مورد اعمال هیچ تخفیفی درباره هیچ ...
بروزرسانی: امروز (سه‌شنبه ۲ بهمن) ساعت ۱۳:۰۶ درخواست اعمال تخفیف وفاداری از سوی تماشاخانه محترم ایرانشهر برای تیوال ارسال شد و تخفیف ساعت ۱۳:۱۹ اعمال شد.
ممنون همیاری جان
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید



زندگی چیست؟ زنده بودن چیست؟ بجز از یک عذاب معمولی
یا کمی ترس بی اهمیت، یا کمی اضطراب معمولی

قصه ای نیست قصه گویی نیست، بودن ما و این هیاهوها
چند تا اشتباه چاپی بود، گوشه ی یک کتاب معمولی

زندگی در قلمرو رنج و، نقشه ی اشتباهی گنج و
صفحه ی رو سیاه شطرنج و، چند عالیجناب معمولی

هر ... دیدن ادامه ›› نفس یک سوال بی معنی، هر نفس یک جواب بی ربط است
خسته ات کرده خوب می دانم، این سوال و جواب معمولی

صبح از زیر در هجوم آورد، خواست هم بستر جنازه شود
دست رد می زنی به سینه ی او، روی این تختخواب معمولی

یک نفر صبح ها از آن بالا ، هر که را زنده مانده می شمرد
هیچ اهمیتی نداشته است، این حضور و غیاب معمولی

رفته بودی سراغ تقویمت، هفته ها توی گوش هم گفتند
(روز) هم یک شب است، یک شب تار، با کمی آفتاب معمولی

زندگی قرص خواب تلخی بود، پدر آن را شبی به خوردم داد
بی رمق دست و پا زدم یک عمر، زیر این چند خواب معمولی

زندگی می کنم که کار کنم، تو بگو غیر از این چکار کنم
دست و پا می زنم فرو بروم، توی این منجلاب معمولی

روسپی خانه ای ست در ذهنم،کلمه روسپی نافرمان
می زند از دهان من بیرون، لخت در یک حجاب معمولی

مسئله بودن و نبودن نیست، حرف ما نیست صحبت من نیست
همه از یک مسیل مسمومیم، با کمی انشعاب معمولی

آه ماهی سیاه کوچولو! ، برکه ی پیر بی نیاز از توست
می روی می روی و می افتی، گوشه ی یک سراب معمولی

گوسفندان لاغر نذری! ، ما همه آمدیم کشته شویم
اول و آخرش چه فرقی داشت، توی این انتخاب معمولی

فکر کردی نوازشت کرده؟ آه نه آزمایشت کرده
مثل یک موش آزمایشگاه، کنج این فاضلاب معمولی

عقل ای عقل سرخ گندیده، پیر زالوی معتکف در خون
آه مستت نمی کند دیگر، خوردن این شراب معمولی

عقربی هست توی ساعت من، حمله کرده به عمر کوتاهم
لحظه ها می دوند با وحشت، با همان اضطراب معمولی
□ □ □

صبح شد یک نفر از آن بالا، هر که را زنده مانده بود شمرد
نام من را سه چار مرتبه خواند، من حواسم نبود غیبت زد...


#سعید_حیدری_ساوجی
از کتاب:
#کافکا_خوانده_ایم_و_می_ترسیم
امشب برای بار سوم فیلم رو دیدم
دو بار قبل تو جشنواره بود و تو خستگی جشنواره به جزییات زیاد فیلم دقت نکرده بودم
از تغییر لباس تا تغییر رومیزی و ...

دیدن فیلم رو تو این اکران محدود از دستش ندید

حتی اگر فیلم رو هم نپسندید دیدن درخشش رضا بهبودی کافیه که فیلم رو توصیه کنم
سپهر
احتمالا خسته بودی دوباره ببینش امروز فرزاد نظرم رو پرسید و اینو براش نوشتم گفتم اینجا هم بذارمش با کجای نوشته‌ام مشکل داری؟ یا تحلیل خودت چیه در مورد فیلم؟
عمیقی برادر، و من سطحی، کل ماجرا اینه...
امیرمسعود فدائی
عمیقی برادر، و من سطحی، کل ماجرا اینه...
🧐🤔🤔🧐
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
- مثل هر صبح - آبدارچی اداره
چهار لیوان پر می‌کند از چای
یکی را دوباره برمی‌گرداند به قوری
مرگ باید همین باشد
تا به غیابم عادت کنند
چند صبح
لیوانم پر وُ خالی خواهد شد؟


" #حسن_آذری "
arash و فائزه این را خواندند
هما م و مریم اسدی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اگر به قیدِ زندگی هزار بار مُرده‌ای
اگر به رغم پُختِگی، شراب ِ نیم خورده‌ای

اگر در ازدحام ِ شب فقط سکوت می‌کنی
از ارتفاع ِ خواب‌ها اگر سقوط می‌کنی

امان نمی‌دهی اگر به گریه‌های بی‌امان
اگر که فکر می‌کنی مزخرف است این جهان

اگر به مو رسیده‌ای‌... به پرتگاه ِ چَشم ِ خود
اگر هَراس داری از خرابه‌های خَشم ِ خود

اگر دو ... دیدن ادامه ›› کوه می‌رسد به هم، در اوج ِ بی‌کسی
ولی تو هرچه می‌دوی به هیچ‌جا نمی‌رسی!

مسببش تو نیستی
مسببش تو نیستی

تو بی‌طرف‌ترین ِ این زمین ِ بی‌برنده‌ای
تو بازخورد ِ گریه‌ای تو بازتاب ِ خنده‌ای

تو داغدار ِ یک شب از دل ِ هزار و یک شبی
تو نیش‌خورده‌‌ای فقط... به اقتضای عقربی

تو که پناه بُرده‌ای به ترس‌های در کُمُد
نبُرد هیچکس تو را به سرزمینِ اَمن ِ خود

تو که بدونِ لُقمه‌‌‌ بوده‌ای میانِ زنگ‌ها
و لُقمه‌ بود دستِ تو برای سیر کردن ِ
مُعلّم ِ شِلنگ‌ها

کُنون که مار گشته‌ای
در آستین ِ چیستی
مسببش تو نیستی
مسببش تو نیستی

#یاسر_قنبرلو

مهرناز خلیلی این را خواند
ابرشیر، شاهین ه و مریم اسدی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

أخرج لنا من قبّعتک بلاداً،
أخرج لنا أمهات لا یمرضن وأصدقاء لا یهاجرون،
أخرج لنا بیوتاً لا تعرف الحرب عناوینها،
لقد سئمنا الأرانب أیها الساحر...




از کلاهت برای ما سرزمینی بیرون بیاور
برای ما، مادرانی که بیمار نشوند بیرون بیاور
و دوستانی که مهاجرت نکنند...
خانه‌هایی را بیرون بیاور
که جنگ نشانی‌شان را نمی‌داند
ای شعبده‌باز، به ستوه آمده‌ایم از خرگوش‌ها...‌



#کاتیا_راسم
ترجمه: #سعید_هلیچی



‍ .
آبی دریا قدغن
شوق تماشا قدغن
عشق دو ماهی قدغن
با هم و تنها قدغن

برای عشق تازه
اجازه بی‌اجازه

پچ‌پچ و نجوا قدغن
رقص سایه‌ها قدغن
کشف بوسهٔ بی‌هوا
به وقت رؤیا قدغن

برای ... دیدن ادامه ›› خواب تازه
اجازه بی‌اجازه

در این غربت خانگی
بگو هرچی باید بگی
غزل بگو به سادگی
بگو زنده باد زندگی

برای شعر تازه
اجازه بی‌اجازه

از تو نوشتن قدغن
گلایه کردن قدغن
عطر خوش زن قدغن
تو قدغن، من قدغن

برای روز تازه
اجازه بی‌اجازه


#شهیار_قنبری
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
استفتاف


وارد پارک شدیم
تو به من پاشیدی
من به تو پاشیدم
و نمی دانستیم
آب پاشی جُرم است
وعبور از نُرم است
صاحب پارک رسید
و سراسیمه به سوی تو دوید
خم شد و اسلحه را دست تو دید
زیر لب گفت زکی
بعد غش غش ... دیدن ادامه ›› خندید
همه یک دفعه به هم خیره شدیم
این به آن چشمک زد
آن به این چشمک زد
"لشکر ما را باش"
طرف از ماست بپاش
من به او پاشیدم
تو به او پاشیدی
ناگهان از سه طرف ریخت پلیس
یک نفر گفت رییس...
من گرفتم جلوی خشم خودم را تو ولی
عصبانی شدی و داد زدی
تُف به گور پدرِ ... گفتم هیس
تُف نکن لامصّب
که اگر تُف بکنی
متهم خواهی شد
به براندازی خیس!
تو به وضعیت ما پی بردی
و تفُت را خوردی
گرچه جانکاه و توانفرسا بود
و برایم تُف سربالا بود
تلخ یا شیرین
خوب یا بد
هر چی
چند ماهی است که القِصه از آن قِصه گذشت
ولی آنچه که مرا تا امروز
سخت می آزارد
اینکه هر روز خدا
از خودم می پرسم
که چرا گفتم هیس
و ندادم به تو مهلت آن روز
دو سه تا تُف بکنی
تو اگر تُف نکنی
من اگر تُف نکنم
چه کسی تُف بکند؟!
تُف به هر چه تُف سر بالا تُف
و همینطور الکی
بیخود و بیجا
تُف



#رحیم_رسولی
اجرا رو که ندیدم ولی جونم بهت با این انتخاب شعر های نابت که حال آدمو سر جاش میاری ، پنج ستاره درخشان تقدیم بهت . بوس
میثم هنزکی
اجرا رو که ندیدم ولی جونم بهت با این انتخاب شعر های نابت که حال آدمو سر جاش میاری ، پنج ستاره درخشان تقدیم بهت . بوس
لطف داری میثم جان 🙏
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ما اعتراف می‌کنیم که از ما 
بازیگرانِ بهتری هستند؛
بازیگرانی که صحنه‌شان خیابان است
و مخاطبشان جمعِ اجتماع

ما چطور روی این صحنه‌‌ی عاریه‌‌ی کوچک
با تفنگ‌های چوبی اندک
کشتاری بزرگ راه بیندازیم
که در آن خون از آبِ جاری روانتر است
و از خاکی که بر آن ریخته بی‌ارج‌تر؟

ما کارگران نمایشیم
نشسته در ردیف ... دیدن ادامه ›› اول تهمت؛
از تیره‌ی آن مرغ دانه‌بر
که در عروسی و عزاش هر دو سر می‌بُرند.

ما تصویر کوچک این دنیاییم
اگر حقیر، اگر شکسته
ما تصویر زمانه‌ی خود هستیم

ما اعتراف می‌کنیم که از ما
بازیگران بهتری هستند؛
با چشم‌بندی و شعبده
با اشک و آه و سوز
با مژده و فریب
با تفنگ‌های واقعی بسیار
آنان به نام شما
- به نام نامی مردم-
آراء شما را غربال می‌کنند؛

شما تحسینشان می‌کنید
و مرعوبشان هستید.
سنگ آسیای آنان
از خون شما می‌گردد
و نمایشنامه‌شان را بارها خوانده‌اید؛
با نام جعلی تاریخ!"


#خاطرات_هنرپیشه_نقش_دوم
#بهرام_بیضایی

دین ، اگر مرا زِ غم رها نمی‌کند ، چه می‌کند؟
بند اگر زِ پای بسته وا‌ نمی‌کند ، چه می‌کند؟!
اژدهای‌فقر ، برّه‌های اعتقاد را درید ،
دین ، اگر که دفعِ اژدها نمی‌کند ، چه می‌کند؟

#حسین_جنتی
عکاسی با فلش!
پشت هر گوشی که می بینم، اذانی مرده‌است
در میان سجده هر جایی زبانی مرده‌است

سفره را با خون دل هر روز تزیین می‌کنیم
در تنور خالی ما قرص نانی مرده‌است

چهره‌ها یخ بسته و وقتی برای خنده نیست
این زمین با این دراندشتی، جهانی مرده.است

ده به ده ... دیدن ادامه ›› شاخ خرافات از زمین بیرون زده
روی دست رعیت بیچاره خانی مرده‌است

از هجوم دشمنان، ترسی ندارد شانه ام
شهر در دید تفنگ پاسبانی مرده‌است

بوی خون تازه در این کوچه غوغا می‌کند
در خراب‌آباد هر خانه جوانی مرده‌است


بخشی از شعر
#مجتبی_حیدری
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

پای چپ جهــــــان را، با اره‌ای بریدند
چپ پاچه‌های شلوار، سیگار پشت سیگار


#اندیشه_فولادوند
تلویزیون را روشن نکردم. به این نتیجه رسیده‌ام که وقتی حال آدم بد است این حرام زاده فقط حال آدم را بدتر می‌کند.
یک مشت چهره‌ی خالی از روح که پشت سر هم می‌آیند و می‌روند و تمامی هم ندارند.
احمق پشت احمق، احمق‌هایی که بعضاً مشهور هم هستند.


#چارلز_بوکفسکی
درود و عرض ادب جناب سپهر
با تشکر از حضور شما و نوع خاص بیان دیدگاهتون امیدوارم از دیدن نمایش"آدام.ر" لذت برده باشید🙏🪷
سپهر
تلویزیون را روشن نکردم. به این نتیجه رسیده‌ام که وقتی حال آدم بد است این حرام زاده فقط حال آدم را بدتر می‌کند. یک مشت چهره‌ی خالی از روح که پشت سر هم می‌آیند و می‌روند و تمامی هم ندارند. احمق ...
آخ که جانا سخن از زبان ما می گویی ..
#حاج_بوکوفسکی
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
گفتیم از چه دانش، سبقت ‌کنیم بر خلق؟
تعلیمِ «هیچ بودن» فرمود موبد ما


#بیدل_دهلوی
سپهر (sepehr_r)
درباره نمایش شیهیدن i
ما ترسیده بودیم
و پرنده‌ای را در پیراهن‌مان پنهان کرده بودیم
که هرچند می‌دانست
آسمان
با پرندگان شکاری‌اش زیباست
اما می‌خواست به آشیانه‌اش برگردد
و پرواز را تنها چون یک قاب نقاشی
به دیوار بیاویزد...



#محمد_عسکری_ساج
آقای فدایی، العفو، امروز صحبت از هیچ رسید به «شیهیدن». باید حدس می‌زدم این‌گونه شده و پستی جدید اضافه خواهد شد، ولی گریزی نبود🤦‍♀️
امیرمسعود فدائی
ارادت دارم خانوم🙏🏻🌹 ما عادت داریم😅😅 تقصیری متوجه شما نیست♥️♥️ منم توی گروه دیدم سپهر نوشته شیهیدن گفتم امروز روز شیهیدن ما است😂😂😂
🔥🔥🔥
امیرمسعود فدائی
ارادت دارم خانوم🙏🏻🌹 ما عادت داریم😅😅 تقصیری متوجه شما نیست♥️♥️ منم توی گروه دیدم سپهر نوشته شیهیدن گفتم امروز روز شیهیدن ما است😂😂😂
عرض ارادت متقابل. شما لطف دارید که تقصیرزدایی کردید🙏😉🙏
حالا تا اینجا که به یک پست قناعت ورزیده، تا ببینیم در ادامه چی در انتظاره!🤭
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
وقتی که شب
به خانه برمی‌گردی
و صدای کلید را در قفل می‌شنوی
بدان که تنهایی

وقتی کلید برق را می‌زنی
صدای تیک را می‌شنوی
بدان که تنهایی

وقتی در تخت خواب
از صدای قلب خودت نمی‌توانی بخوابی
بدان که تنهایی

وقتی که زمان
کتاب‌ها و کاغذها را در خانه می‌جود
و ... دیدن ادامه ›› تو صدایش را می‌شنوی
بدان که تنهایی

اگر صدایی از گذشته
تو را به روزهای قدیمی دعوت کند
بدان که تنهایی

و تو بی آنکه قدر تنهایی را بدانی
دوست داری
خودت را خلاص کنی
اگر این کار هم بکنی
باز تک و تنهایی


#عزیز_نسین
مترجم : #رسول_یونان
وقتی کسی را ندارید که صبح از خواب بیدارتان کند
وقتی کسی را ندارید که شب منتظرتان بماند
و وقتی که بتوانید هرکاری که دلتان خواست را انجام دهید
اسم این وضعیت را چه می‌نامید
آزادی؟ یا تنهایی؟

بوکوفسکی
تو اگر می دانستی
که چه زخمی دارد
خنجر از دست عزیزان خوردن
از منِ خسته نمی پرسیدی
- آه ای مرد چرا تنهایی ؟

« ایرج جنتی عطایی »
من به تنهاییِ این پیله قناعت دارم
هر چه کرم است که پروانه نباید بشود

" #مهدی_فرجی "
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
"ایستادگی" | اثر جواد تک‌جو 

https://t.me/karimzadehstudio/4016
با دورد اقا سپهر

نظرتون راجع به اجرا چی بود ؟
راستش بعد چندین ماه این یکی دو هفته دو سه تا اجرا دیدم احتمالا یه اجرای دیگه هم بتونم ببینم تا معلوم نیست کی...

انگلیسی و بونکر و مشتبی رو دیدم اگر اجرایی به نظرت قابل دیدن می‌رسه بگو لطفا ....
Ali
با دورد اقا سپهر نظرتون راجع به اجرا چی بود ؟ راستش بعد چندین ماه این یکی دو هفته دو سه تا اجرا دیدم احتمالا یه اجرای دیگه هم بتونم ببینم تا معلوم نیست کی... انگلیسی و بونکر و مشتبی رو ...
ارادت علی جان

الف غین میم کار خوبیه و ارزش دیدن داره
سپهر
ارادت علی جان الف غین میم کار خوبیه و ارزش دیدن داره
خیلی خیلی ممنون
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید