در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نیما هامون | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 18:14:59
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نامجو یه آهنگ داره به اسم الکی، قطعا اگر این نمایش رو دیده بود چند قطعه دیگه هم با همین مضمون ساخته بود.

می دونم که عوامل به قدرِ وسعِ خودشون زحمت کشیده بودن.

نکته اینجاست که این «قدر وسع» چقدر هست. آیا اگر خیلی کم باشه هم می‌تونیم بهش اعتبار بدیم و وقت و پول دیگران را باهاش تلف کنیم؟

با این وصف باید جمع‌های قهوه‌خانه‌ای و کافه‌ای عزیزانی که مافیا بازی می کنند هم قابلیت اجرا در سالن نمایش و فروش بلیط داشته باشند. در حقشان اجحاف شده.

آقای کارگردان، اگر در پایان اجرا سخن نمی گفتی و ما را در سکوت و حیرت وداع می کردی خیلی بهتر بود. بخدا
خیلی ممنون از اینکه تجربه‌تون رو از تماشای اجرا با ما به اشتراک گذاشتید. بابت اینکه تجربه‌ی خوبی نداشتید متاسفیم. جمله‌ی اول واقعیتش من رو یاد بخشی از آهنگ انداخت که میگفت «تا به حال تفریق روشنفکرا رفتی؟» و الخ :)
خیلی خوشحال میشیم که اگه امکانش رو داشتید کامل تر نظرتون رو درمورد «استفراغ وسع» گروه در امر اجرای نمایش بگید. احتمالا کمک بزرگی به ما خواهد بود برای ما و کارهای آینده‌امون.
۳ روز پیش، دوشنبه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خدا قوت به عوامل این نمایش- 1

بازی ها قابل قبول بود اما بازیگران در یک سطح نبودند ، طراحی صحنه خوب و موسیقی بیش از حد نیاز- 2

نمایشنامه اما برای من به دوبخش تقسیم شد، قبل از ورود گلسرخ و بعد از ورود گلسرخ،

برای منِ مخاطب فضا ناگهان بی دلیل تغییر کرد و پیوستگی و یکدستی روایت مخدوش شد.
هرچقدر تا قبل از ورود گلسرخ ماجرا با ایما و اشاره و ارجاع و درگیر کردن ذهن مخاطب جلو می رفت ورود این گل و بعد ورود پیانو و معلم و ... ... دیدن ادامه ›› فضا را سرسری و عجولانه کرد.
انگار در میانه یک تحلیل روانکاوانه آکادمیک ناگهان به سوی روانشناسی زرد تغییر جهت داده باشیم.
شاید ورود گلسرخ (عشق) و پیانو می توانست نامحسوس تر و همگام با ابتدای نمایش بوده و پرداخت و ارائه بهتری داشته باشد- 3

فقط باید به تماشا نشست ...
تبریک

تقریبا 2 ساعت پیوسته و با کیفیت مخاطب را همراه خود کردید.

فقط باید به تماشا نشست و لذت برد.

* ردیف های عقب تسلط بهتری بر صحنه خواهند داشت.
یک اثر سفارشی پر زرق و برق که اگر به دام تفکر منفعل و توجیه‌گر وضع موجود آن بیافتی یک میلیون و دویست هزار ریال وجه رایج مملکت را در «صندوق کمک به عادی‌سازی وضع موجود» و «ستاد شادسازی جیب‌های خالی» واریز کرده‌ای و مشت محکمی بر دهان استکبار جهانی کوبیده‌ای.

پس بنابراین با دلی سرشار از امید و خرسندی منتظر خواهی ماند تا دور جدید ثبت نام قرعه کشی کوئیک R و نیسان وانت آبی و وانت پراید آغاز شده و بخت خودت را برای بار چندم بیازمایی.

چون درسته که ما یه ذره خوبیم ولی اونا خیلی خیلی خیلی بد هستن پس همان بهتر که در این دخمه نون و ماستمان را بخوریم.

واقعاً به همچین برداشتی از این نمایش کردن یک استعداد خارق‌العاده می‌خواد خدایی 😊😊
۳۱ تیر ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عنوان دایمی: به قاعده

همه چیز به اندازه و هم اندازه

*با توجه به ماهیت اجرا از ردیف های وسط به عقب تجربه کامل تری از اجرا را در اختیارتان می‌گذارد.
صبا صالحیان، آذین حجازی، Mitra Lak و سپهر این را خواندند
امیرمسعود فدائی و شاهین ه این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کلاژِ تاریخ نه، وقایع معاصر جامعه ایران از مهمِ جمعی تا احوالِ شخصی

سرخوشی مردمی در دور دست که از آنچه به سمتش شتابان هُل داده می‌شدند هیچ تصوری نداشتند.

چهره مصمم گلسرخی با پلاک زندان که گویی مدال المپیک در رشته مبارزه واقعیت با توهم را برگردن انداخته، که خود را پیروزِ تیمِ توهم می‌دانست... (اما اگر امروزِ آن آرمانشهر چپ را می‌زیست تا چه مقدار سنگینی آن مدال را بر گردن خود تحمل می‌نمود؟!)

و ...

ما در برابر چشمانِ ما
ژستن

گلسرخی که به زیبایی و پر معنی در تاریکی و در انتهای اون اطاق باریک قرار داشت آنهم دقیقا کنار اطاق پر از دود سیگار طالقانی
۱۳ تیر ۱۴۰۱
سپاس که آمدید🙏🌹
۱۴ تیر ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام
احتراما نوشتار نسوان با قلم نستعلیق اشتباه است. در نظر داشته باشیم که پوستر و کلا گرافیک مرتبط با اثر هم باید حداقل استانداردها رو داشته باشه.

قلم نستعلیق یه قلم شبیه سایر قلم های معمول نیست که هر گلیفی را با هر ترکیب من درآوردی بتوان در کنار دیگری گذاشت (هرچه رعایت اصول برای هر قلمی ضروریست).

جهت اطلاع: اتصال حرف سین کشیده به واو یک لگد محکم به 500 سال هویت این خط است.

سلام
جناب هامون من تخصصی در خوشنویسی ندارم بنابراین این موردی شما گفتید را اطلاعی در موردش ندارم و معمولا هم با اینکه همه این کامنتها را می خوانم و بسیار برایم ارزشمندند پاسخی نمی دهم چون فکر میکنم توضیح دادن کار اصولا عمل اشتباهی است. با تشکر از نکته سنجی شما اما میدانم فونتهایی که گرافیست استفاده می کند آماده اند، بنابراین این مسیله را باید به طراح فونت گفت وگرنه توقع اینکه یک گرافیست یا هرشخص دیگری اطلاعاتی چنین تخصصی در حوزه خوشنویسی داشته باشد نه که اشتباه بلکه خیلی ایده آل گرایانه است. ولی باز هم ممنونم از تذکرتون
۰۲ تیر ۱۴۰۱
< نظر مورد پاسخ، در دسترس نیست >
آقای امانی به عنوان یکی از عوامل کار برخورد شما خیلی زیبنده نیست.
۱۰ تیر ۱۴۰۱
امیرمسعود فدائی
آقای امانی به عنوان یکی از عوامل کار برخورد شما خیلی زیبنده نیست.
هنوز در فضا دبیرستان سیر میکنند انگار!
۱۱ تیر ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خداقوت آقای معجونی

بازی‌ها مطلوب، دکور و صحنه دلچسب، سالن اجرا هم خوب

*در مورد مدت زمان نمایش یک سوال دارم: آیا طول مدت نمایش فرزند بدیهی نمایشنامه است یا آنکه عاملی مستقل، که می‌تواند خود را بر نمایشنامه و نویسنده تحمیل کند؟

نمایش «باغ» حسن معجونی 110 دقیقه ... دیدن ادامه ›› است. همین.

**با توجه به فاصله ردیف اول تا صحنه و ارتفاع آن به نظرم ردیف های 3 تا 5 تسلط بهتری روی صحنه داشته باشند، البته شیب کلی جایگاه تماشاگران به نسبت کمتر از سایر سالنهای اجرا به نظر می‌رسد.
این اثر را باید دید،
بی ادعا، حساب شده، یکدست و به‌جا
.
.
.
باید به کارگردان تا نوازندگان ‌و بازیگران و … خداقوت گفت و امیدوار بود تا باز هم اثری درخور را به صحنه برند.
نمایش به عنوان محصول (کالا و خدمت) می‌تواند بی کیفیت، ناقص، درجه چندم و غیره باشد. اما در محصولات دیگر احتمال آنکه شما برای کیفیت محصول بهای کمتر یا بیشتری پرداخت کنید بسیار بیشتر است. اما در اتمسفر نمایش کشور از نمایش دبیرستانی تا نمایشی با حداکثرهای نمایشی تفاوتی در قیمت مشاهده نمی‌شود. و ایکاش این مهم هم وارد موضوع نمایش در ایران بشه. البته قبول دارم وقتی بلیط کنسرت فلان خواننده که فالش می‌خواند ۴۵۰ هزار تومان فروخته می‌شود در نمایش هم می‌توانیم هنوز وارونه جلو برویم.
متن خوبی بود که البته دست نمایشنامه نویس درد نکند. اما بقیه عوامل و اجزا بد، مبتدی، ناقص و باسمه‌ای بود. پول مهم نیست، وقت مخاطب است که ارزشمند است. بیاییم آن را هدر ندهیم.
با تشکر از تشریف فرمایى شما ? قطعاً نظراتتون براى پیشبرد اهداف تئاتر سازنده خواهد بود ? خوشحالمون مى کنین اگر در جلسهء نقد و بررسى نمایشمون تشریف بیارین ?
۱۲ خرداد ۱۴۰۱
تانیا
من کار رو امشب دیدم و دوست داشتم. باعث خوشحالی منه. به احتمال زیاد خواهم آمد. موفق و پیروز باشید?
????
۱۹ خرداد ۱۴۰۱
تانیا
من کار رو امشب دیدم و دوست داشتم. باعث خوشحالی منه. به احتمال زیاد خواهم آمد. موفق و پیروز باشید?
خوش آمدین خانم تانیا 🙏🙏🙏
۲۳ خرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
همیشه از دیدن آثار آقای مساوات لذت بردم و شاید پرداختن یا توجه به جزئیات (نه درشت نمایی جزئیات) یکی از دلایل این لذت باشد. هنوز طعم خوش «بیگانه در خانه» در ذهن و جانم هست.
شکوفه‌های گیلاس اولین خاصیتش فاصله از ذهنیت غالب مخاطب عام از نمایش هست. برای من جالب بود که 2 ساعت رو با ولع تمام نور، صدا، حرکت، جملات و «بودن» در اتمسفری که آقای مساوات برایم رغم زده بود را می‌بلعیدم در حالیکه 3 یا 4 نفر در طی اجرا سالن را ترک کردند.
فرهاد فزونی با آنچه از او می‌شناسم (به لطف مدرسه ویژه) به نظرم بسیار به کیفیت و کلیت کار کمک کرده بود و پا به پای مساوات در خلق این فضا نقش داشت مثلا انتخابِ برداشت خاصی از قلم نستعلیق با قالب عمودی نوشتار ژاپنی انطباقی ظریف با متن و اجرا داشت.

تجربه این اتمسفر به شدت توصیه می‌شود با این اخطار که ممکن است نتوانید تا انتها همسفرِ راوی باشید.
نمایش ایرانی، گاهی کند و گاهی تند. چاشنی روز به اندازه. باید لذت برد از آن. اما...
... مراقب باشید گول نمایش را نخورید.
گولش را نخورید.
تماشای آن کفایت میکند.
آقا برای لغو یا عدم لغو برنامه ها یه اطلاعیه بدین لطفا
راستی از موسیقی متن نیز نباید غافل شد.
تجربه ای خوب از «مخاطب تئاتر» بودن رو کسب کردم. ارزش داره که سالی یا دوسالی بگذره اما اثر خوب ببینی.
توجه به جزئیات قابل احترام بود.
یک اجرای پرشور، هر سه هنرمند بی پیرایه، تنها در خدمت اجرا و خلق لحظات ناب
امیرمسعود فدائی و امیر مسعود این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یک تئاتر، بدون اصرار بر چیزی فراتر از خود و نیز فراتر از مدیوم تئاتر. خداقوت به دست اندرکاران این اثر.
نمی دانم، شاید شتابزدگی عنصر غالب زندگی امروز ما باشد اما آیا می توان آن را به تولید و ارایه یک اثر هم بسط داد؟
انگار دیگر هنرمند خود را ملزم به ارایه کار دقیق و پیراسته نمی بیند. و شاید این بازار کم رمق دیگر حوصله و مجالی برای ارایه کار دقیق و پیراسته نمی گذارد.
تئاتر/ دغدغه/ تئاتر
دغدغه/ تئاتر/ دغدغه
شخصی/ جمعی/ شخصی
جمعی/ شخصی/ جمعی
.
.
.
مرگ/ زندگی/ مرگ
.
.
.
نامـ(برده)*
امیر، زهره مقدم، شاهین و وکیل محترم این را خواندند
مهدی (آرش) رزمجو این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید