تروما؛ از تعادل خارج شدن اید، ایگو، سوپرایگو در نمایش فردا
در واقع این نمایش در زیرساخت بیناگر ضمیرناخودآگاه انسان در ذهن ( اتاق شیشه ای) آدمی است و هر سه بازیگر در واقع یک نفر، آن هم نماینده شخصیت فرویدی هستند.
برای روشن شدن این موضوع باید تعریفی از هر ضمیر اید، ایگو، سوپرایگو بیان کرده و مصداق تیاتری آن را در نمایش متذکر شویم.
اید/ بردار کوچک/ ایمان
... دیدن ادامه ››
صیاد برهانی:
ضمیراید با بازی ایمان صیاد برهانی را به آشوب یا به یک ظرفی جوشان از هیجانات تشبیه میکنید. اید مملو از انرژیای است که از غرایز برمیخیزد ولی نظامی ندارد. فقط بر آن است که نیازهای غریزی خود خوردن، آشامیدن ، نیاز جنسی را ارضا کند که تحت سلطه اصل لذت است ... همانجا که برادر کوچک/برهانی به کیک خود قانع نیست و کیک بردار بزرگ را طلب میکند. یا جلوتر از پایان یافتن آذوقه غذایی اش نگران می شود..همانجا که ابزار علاقه میکند و حتا نیازهای اروتیکش را بی خجالت آشکار میسازد.. این ویژگی های ضمیر اید را حتا میشود در نوع بازی او دید بازیگوش، فورانی و بچه گانه. اید، بخش کاملا ناهشیار شخصیت ما هست.که با دنیای بیرون و واقعیت ارتباطی ندارد. واقعیت را نمیپذیرد.اید هیچ ارتباطی با دنیای بیرون ندارد و تجربههای زندگی انسان را درک نمیکند. همانجا که بردارکوچک/برهانی به بیرون از ذهن/ناخودآگاه/ درب پا می گذارد با واقعیت بیرونی رو به رو میشود ولی در آنی سراسیمه دوباره به درون می خزد.
ایگو/ برداربزرگ/سعید زارعی:
ضمیر ایگو با بازی سعید زارعی بخش بالغتر و منطقی تر شخصیت آدمی است. و سعی در کنترل اید دارد. همانجا که برادانه مصرانه از بردار کوچک میخواهد ادامه ندهند و از درب خارح بشوند. همانجا که والد گونه نگران کثیفی لباس تن بردارکوچکش می شود. ایگو با توجه به عرف جامعه، وجدان اخلاقی و ارزش ها شخصیت انسان را هدایت می کند در واقع در این نمایش ایگو/ برداربزرگ تصمیم گرفته به علت قبح قتل مادر آن لکه ننگ را پا کند. همانجا که مصرانه و پیاپی دنبال اجرا آزمایش است و وسایل را به کمدها برمیگرداند.
سوپرایگو/ مرد ماسک دار/ تماشاچیان:
سوپر ایگو بخشی از ضمیری ما است که به شدت به ارزشها و اصول اخلاقی جامعه اهمیت میدهد. این قسمت از شخصیت، اصول اخلاقی را از والدین، مربیان، و تجربیات خارجی فرا میگیرد و در نهایت به عنوان یک داور عمل میکند. در اینحا آن مرد ماسک دار که خود را با زدن ماسک از ناپاکی جهان مبرا میکند نماینده سوپرایگو است که می اید و این چرخه را به تکرار فرا میخواند زیرا این ضمیر به شدت به عقوبت گناه اعتقاد دارد.حاوی وجدان و تقاص است و از قضاوت ها میترسد. قضاوتی که از قاضیان حاضر ( تماشاگران) نشات میگیرد.
این 3 بخش شخصیت همواره با هم در تبادل هستند. اگر تعادل بین تعامل این بخش ها به هم بخورد باعث ایجاد اختلال و ناسازگاری در فرد می شود.( تعادل بخشیدن وظیفه ایگو/برادربزرگ هست) اما در نمایش فردا اید/برهانی بر علیه ایگو/زارعی/بردار بزرگ طغیان میکند و شاکله کل تئوری های فرویدی را میشکاند و ایگو رو مقابل واقعیت قرار میدهد...تا کی رفع روجوع ؟؟ تاکی پاک کردن گند کاریای من؟؟ ببین مادر را کشتم ..اره مادر کشتم.. چشتو باز کن... عکس را ببین.. آهای.. آهای ..انقد دنبال آدم خوبه بودن و اخلاق گرایی نباش داداش بزرگه! این چرخه تا بینهایت ادامه دارد چرا که در این عدم تعادل سوپرایگو/ چون زندانبانی دوربین به دست با ثبت جزیات این سیکل را به آغاز دعوت میکند. بله در ضمیر ناخودآگاه انسان هیچ چیز پاک نمیشود هیچ چیز.
پ.ن همیشه بازی ایمان صیاد برهانی برای من مانند شاقولی است برای انتخاب نمایش. چشم بسته او در آن باشد انتخابش می کنم و به غریزه/ ایده خود اطمیان میکنم. تا به امروز که جواب داده
بنده یک ترم روانشناسی خوانده ام اما به سرعت فهمیدم ذهن آدمی بسیار پیچیده تر از کشف است و من آدم آن نیستم و انصراف دادم پس هرگونه پوزش از فهم اشتباه مرا در این متن بپذیرید.