در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال الهه مبینی | دیوار
S2 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 16:01:16
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
آخرای اجرا حداقل اطراف من خیلیا با زجه های سعید زارعی چشماشون خیس شده بود و مثل یه تراپی بود برای هممون.
یک بازی عجیب غریب .دل به معنی واقعی کلمه میلرزید
و ایمانی که با تمام وجود به تماشاش میشینم و هر بار ایمانم به جادوی هنر رو عمیق تر میکنه.
کاش اجرای امشب ضبط شده باشه
خسته نباشید به امین اسفندیار
و به امید تماشای دوباره ی میر سعید مولویان روی صحنه 💫
😍😍😍
۶ ساعت پیش
میثم هنزکی
من یه روزی که نمیدونم کی بوده و از یه جایی که نمیدونم کجا بوده از یه پرتگاه سقوط کردم و الان بین زمین و هوام و حتی نمیدونم معلقم یا دارم به سمت زمین پایین میام یا به سمت آسمون بالا میرم واسه ...
میثم جان تنها نیستی و جای بدی هم نیستی اتفاقا :)
معلق بودن هم باحاله هم ترسناک
مثل این میمونه که نمیدونی داری سقوط میکنی یا داری پرواز میکنی
ولی من میگم شاید معلق بودن کمک کنه سبک تر شیم که وقتی اون اجرای خاص یا اون لحظه ی خاص رسید بتونی بدون سنگینی زمین و بی دغدغه ی آسمون توش غرق شی
نمیخوام دلداری الکی بت بدم .واقعا از دست دادی:))
مخصوصا ۲۰ دقیقه ی آخر که فکر کنم جزء عمرم حساب نمیشه، چون نبودم واقعا تو این دنیا.
۳۲ دقیقه پیش
الهه مبینی
میثم جان تنها نیستی و جای بدی هم نیستی اتفاقا :) معلق بودن هم باحاله هم ترسناک مثل این میمونه که نمیدونی داری سقوط میکنی یا داری پرواز میکنی ولی من میگم شاید معلق بودن کمک کنه سبک تر شیم ...
فقط یه کهنه “ بالن “ باز میتونست همچین یادداشتی برام بنویسه ، الحق که درست ترین جا نوشتم اینو .


میدونم و دلخورم نیستم ، نوش جان و جهان تون 😊🌱
۷ دقیقه پیش
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
رسماً شب آخر صحنه رو به خاک و خون کشیدند

خیلی خوش گذشت ، خیلی کیف کردیم
خیلی برات احترام قائلم آقای قاتل
حقیقتا برام عشق به بازیگری رو ترجمه کردی
بدون یک دیالوگ تحت تاثیر شخصیت ... دیدن ادامه ›› بازیگر قرار گرفتم
رفتم تو فکر اصلا وسط نمایش وقتی از زیر تخت اومد بیرون
به نظرم فقط تو و امثال تو از زندگی لذت میبرید که اینطور عاشق کارتون هستید
و کیف قاپ به نظرم ستاره ی صحنه بود . من به واسطه ی طلوع بی نشان ها که بیشتر تمرکزش روی کارتن خواب هاست زیاد پیش این عزیزا رفتم و راستش از وقتی وارد شد با حیرت و با دهن باز داشتم بازیشو نگاه میکردم بس که خودِ خودِ جنس شده بود
و نقره ی عزیز که با اینکه روزهای زیادی نمونده سعی میکنم دوباره بیام و به تماشاش بشینم
چون یه خنده های از یه جنس خوشمزه و شیرینی رو باش تجربه کردم که فکر نمیکنم جای دیگه پیدا کنم .
🪞
🥺
خوبم
میثم هنزکی
پنج ؟
نه:)))
جلوی آینه بودم داشتم به خودم حس نا کافی بودن میدادم که یادش افتادم :))
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
واقعا فردا آخرین اجراست ؟
:(
امیر مسعود و میثم هنزکی این را خواندند
محمود احدی نیا و خانه نمایش دا این را دوست دارند
بله خانم مبینی✨
محمود احدی نیا
بله خانم مبینی✨
دیدید تمدید شد 😌
یکشنبه 🤞
الهه مبینی
دیدید تمدید شد 😌 یکشنبه 🤞
با افتخار می‌بینمتون🤍✨
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پس ۴ چی ؟
پس ۴ چی؟
پس ۴ چیییی؟؟
پس ۴ چیییییییییییی؟؟؟
میثم هنزکی
شد 4 بار ؟
جمعه میشه ۴ بار:))
یاد حرفت افتادم که میگفتی خوشبحالت بت حسودیم میشه
تو یه تئاتر میبینی چند سال باش حال میکنی :)))
الهه مبینی
جمعه میشه ۴ بار:)) یاد حرفت افتادم که میگفتی خوشبحالت بت حسودیم میشه تو یه تئاتر میبینی چند سال باش حال میکنی :)))
حسودی نداره وژدانن ؟ :)
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
امشب پایان رو خیلی بیشتر و بهتر درک کردم
قانع شدم که چرا رورانس نداره کار
چون تازه امشب متوجه بازی ایمان شدم که چرا اومد بیرون و به تماشاچیا ... دیدن ادامه ›› نگاه کرد و سینه خیر برگشت به همون قفس ذهن.
ترس از قضاوت آدما ما رو اسیر و فیریز میکنه و اینو خیلی قشنگ بازیش کرد!
خیلی برام معنا پیدا کرد اینکه توی اون زندان ذهن موندن و نیومدن بیرون‌ حتی برای رورانس
چون میترسیدن
میترسیدن دست نزدید مثلا :))
به نظرم خیلی درست بود این کارشون اتفاقا، تاثیرگذاریش بیشتره
اسیر و گرفتار موندن بازیگرا تو اون ۴ دیواری ذهن آخرین چیزیه که تو با خودت از سالن میاری بیرون و اگر ارتباط گرفته باشی به آزادیشون فکر میکنی
به آزادی خودت !
۴ نقطه ضعف ماست احمق
همین الان بلیط گرفتم که دوباره ببینمش
کاری که این‌ نمایش با من کرده یه کوچولو مثل احساسیه که بعد از
inside out2 داشتم با یه تفاوت .
میدونم ... دیدن ادامه ›› شاید مقایسه ی درستی نباشه ولی من بعد از این ساید اوت ۲ ترسام رو دوست داشتم چون فکر میکردم ترس از دوست داشتنه که جلوتو میگیره
داره ازت محافظت میکنه
نمیخواد آسیب ببینی
داداش کوچیکه هم از دوست داشتن بود که نمیذاشت بزرگه بره بیرون، بغلش میکرد ، دوسش داشت
ولی من بعد از دیدن فردا نه ترسامو دوست دارم نه دلم میخواد باهاشون روبه رو شم
دلم میخواد فقط برم بیرون!
به قول فلانی از تنها چیزی که باید بترسیم خود ترسه !


موضوع اصلی ذهن نویسنده شاید اصلا ترس نبود
ولی منو به خودم و به ترسام خیلی نزدیک تر کرد و
احتمالا تا مدتها هر وقت صدای ترسام بلند میشه یاد فردا میفتم.

اون باکس برای من تداعی ترس بود
یک زندان خودساخته
شاید چون خودمم همینم دقیقا
توی ترسام زندگی میکنم و حتی هر روز براش چوب خط هم میکشم. ... دیدن ادامه ››
کلید در رو خیلی وقتا پیدا میکنم ولی ترس مثل داداش کوچیکه یقمو میگیره و نمیذاره تکون بخورم و جامو عوض کنم و کاری که دوست دارمو بکنم.
اگه توی ۴ چیز مهمی باشه چی ؟
اگه بیخیال ۴ بشم بعدش از گشنگی بمیرم چی ؟
بابا اون کلید ۴ اگه پیدا نشد هم نشد
رها کن برو
شاید دنیا بدون ۴ جالب تر بود اصن
سلام الهه جان، من نمایش رو امشب دیدم و خیلی هم نظرت رو دوست داشتم. اما محض آسودگی خاطر باقی عزیزانی که برنامه تماشای این نمایشو دارن بیزحمت گزینه اسپویلو فعال کن🤍🙌
مهدیه سلیمانی
سلام الهه جان، من نمایش رو امشب دیدم و خیلی هم نظرت رو دوست داشتم. اما محض آسودگی خاطر باقی عزیزانی که برنامه تماشای این نمایشو دارن بیزحمت گزینه اسپویلو فعال کن🤍🙌
چشم ❤️
الهه مبینی
چشم ❤️
تشکر تشکر🌹
حالا تایتلم نزنی اول متن اوکیه، همون گزینه ویرایشو که انتخاب کنی گوشه سمت راست یه علامت اسپویلر هست، اونو که بزنی خودش خودکار یه نوار زرد میاره بالای نظرت که مخاطب بفهمه اسپویله.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
جایزه ی آخر‌ نمایش برام خیلی شیرین بود :)
کاش جایزه ش بیشتر بود :(
من تا حالا کاری از سعید زارعی ندیده بودم
چه بازی ای……به به
چقدر مسلط و‌ روون و راحت
خیلی دوست داشتم بازیشو

در نتیجه ترکیب ایمان با سعید ها همیشه ترکیب برنده ست:)
ایمان و میر سعید
ایمان و سعید

راستش من تئاتر میبینم که یکی دو ساعت نباشم توی این دنیا
و فقط بازی خوب و راحت میتونه حواسمو پرت کنه که غرق شم تو داستان و نباشم یه مدتی
دم شما گرم 🤍
نویسنده کیه ؟
گویا بر اساس اولین داستان کوتاه کتاب زنده به گور صادق هدایت هست.
هدا ارجمند
درود دوست عزیز راجع به نام نویسنده، متاسفانه با وجود تمام تلاش گروه در این یک سال گذشتہ، اجازه ندادند نام نویسندہ ذکر شود و اجرا مشروط بر نیاوردن نام ایشان بود!!!!! آرزوی آگاهی و روشنایی!
هر دم از باغ بری میرسد
۰۸ مرداد
هدا ارجمند
درود دوست عزیز راجع به نام نویسنده، متاسفانه با وجود تمام تلاش گروه در این یک سال گذشتہ، اجازه ندادند نام نویسندہ ذکر شود و اجرا مشروط بر نیاوردن نام ایشان بود!!!!! آرزوی آگاهی و روشنایی!
واقعا جای تأسف داره از یک اسم ترسیدن
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
هنوزم میتونیم قسر در بریم
باید هممون مگس شیم
میثم هنزکی
مقبول ؟
تماشایی بود این زن
یک ساعت پلک نزدم
میدونی چرا کارای برهمنی رو دوس دارم؟
چون واقعا دیسکانکت میشم با همه جا اون یه ساعت
نیستم کلا
غرقم
غرق تماشا
الهه مبینی
تماشایی بود این زن یک ساعت پلک نزدم میدونی چرا کارای برهمنی رو دوس دارم؟ چون واقعا دیسکانکت میشم با همه جا اون یه ساعت نیستم کلا غرقم غرق تماشا
نوش
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ما چرا اینجوری شدیم ؟ :))) منم امروز امکان حضور ندارم
خودم تو ترافیکم ولی دلم اونجاس :(
اتفاقا خیلی چشم گردوندم البته با دو روز تاخیر و در روز جمعه !
امروز دارم میرم میثم جون ؛)
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چه حرفایی که چند صد خط برای هم نوشتیم و پاک کردیم
چه حرفایی که خوردیم و نزدیم
چه بغض هایی که قورت دادیم و به روی خودمون نیوردیم
چه دوستت دارم هایی که پا رو دلمون گذاشتیم و نگفتیم :(


اون موزیک صحنه ی تلگرام رو معرفی میکنید بچه ها؟
محمد فروزنده، Paria_brh و امیر مسعود این را خواندند
By The Waters Of Babylon
Song by Don McLean
❤️
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اگه وسط تابستون برف بیاد میمونی ؟
امیر مسعود و میثم هنزکی این را خواندند
نورآرش چارلی و ملیکا فروغی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بلیط رو خریدم و چه حالی داد تخفیف وفاداری
دمت گرم برهمنی
این شهر به کی رحم کرد مَشتی ؟
ببین بی نهایت ذره ی بی قرار
می چرخیم دورِ هم
میشیم روزگار :(
رفیقِ قدیمیِ من
دست و پات کو؟!
پشت درهای بسته و خاک گرفته ی مستقل جا مونده شاید ..
۱۷ اسفند ۱۴۰۰
محمد مجللی
من هنوز رویای برگشتن همه ی بچه های قدیم رو دارم فکر کن یه روز همه برمیگشتن و باز سر نمایش ها سر و کله می‌زدیم همینقدر رویایی، همینقدر دست نیافتنی خوش اومدی خانم مبینی عزیز سر نمایش ...
قربونت محمد جون
به روز خوب میاد
۱۹ اسفند ۱۴۰۰
الهه مبینی
نه :(
حیف..
۲۳ اسفند ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید