در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال مرضیه | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 03:42:54
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
مرضیه (marzie_zb)
درباره نمایش فردا i
من به شخصه پایان‌بندی اجرای قبلی (سال 1395) رو بیشتر دوست داشتم، اینکه نفر سومی در کار نبود و تمایل شخصی برای پاک کردن حافظه رو نشون میداد
در مجموع عوامل کار مثل همیشه درخشان بودند. خدا قوت
مرضیه (marzie_zb)
درباره نمایش فردا i
یادش بخیر چه اجرایی بود تو سالن مولوی. قبل نمایش یادمه آقای صیادبرهانی گفت میتونید از نمایش فیلم بگیرید بدون فلش گوشی. یه تیکه هایی ازش رو هنوز دارم
امیدوارم این دفعه از این شیرین‌کاری‌ها نکنن😊😊
۲۱ شهریور
مرضیه
اون موقع دانشجویی بود فرق داش با الان 😁
با لحظات جذاب تری مواجه خواهد شد و چیزی از اجرا حذف نشده مرضیه جان
۳۱ شهریور
سپهر
اون جمله بخشی از اجراست و امیدوارم حذف نشه البته می‌دونم که گفتنش الان پیامدهای بدی داره
با در نظر گرفتن پیامدها هنوز هم بخشی از اجرا خواهد بود.
۳۱ شهریور
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
مرضیه (marzie_zb)
درباره نمایش تاری i
«شاه‌نامه آخرش خوش نیست!»
(این متن شاید پیوسته به‌نظر نرسه، اما شاید پازل ذهنی بعضی دوستان رو تکمیل کنه)

حقیقت عریان قدرت و سیاست احتمالا برای خیلی‌ها جالب نیست، همونطورکه میشه توی کامنت‌ها هم دید.
بازیگران قدرت و سیاست همیشه خودی هستن و از داخل عمارت انتخاب میشن، اما وقتی همه عمارت رو ترک کردن شاید صاحبان قدرت مجبور بشن برای هم نقش بازی کنن یا همدیگه رو «سرگرم» کنن!
اما شاه‌نامه آخرش خوش ... دیدن ادامه ›› نیست...
‌/
برخلاف نظر سایر دوستان که متن رو پیچیده میدونند بنظرم داستان خیلی سرراست بود و بازی‌ها هم با منطق داستان همراه بودن.
دو پرده اول با حرکات بدنی اگزجره و بیان منقطع، نمایش سرگرم‌کننده‌ی دوناتا برای دوک و بلعکس رو نشون میده. پس حرکات بدن و بیان، منطق دارن تا بتونیم اون‌ها رو از پرده سوم که اکت بازیگرها برای مخاطبه تشخیص بدیم.
/
زئوس از ترس از دست دادن قدرت، همسر حامله‌ش رو بلعید و بعد دچار سردرد شد، سردردی که نتیجه‌ش زایش آتنا (خدای خرد و جنگاوری) بود
دوک خواب یه مگس بزرگ و زشت و پرسروصدا رو دید و اون رو در خواب بلعید که نتیجه‌ش در بیداری انقلاب مگس‌های جنگاور و به‌ظاهر خردمند بود!
(صدای اول نمایش میگه «حواستون باشه شما مثل زئوس دچار سوء برداشت نشید»، چون توهم خرد و آگاهی هیچ تغییر مثبتی در پی نداره)
/
اول نمایش صدایی میگه شما قراره یک ساعت تار ببینید و محو بشنوید، در طول نمایش هم جاهایی که دوناتا و دوک از اکت مصنوعی خودشون خارج میشن میگن «منتظر چی هستین، اینجا همه‌چی آزاده!» اما آزادی برای کسی که نه میتونه ببینه و نه بشنوه معنایی نداره.
انتهای نمایش که قدرت به کمک ما مگس‌ها تغییر میکنه، رهبر مگس‌ها میگه «حالا هم میتونید ببینید و هم بشنوید، اما اینجا هیچ‌چیز آزاد نیست!»
(جهنم یعنی تکرار مداوم!)
/
موضوع دیگه اینکه خیلی از دوستان این نمایش رو با سیزیف مقایسه کردن که این مقایسه از پایه اشتباهه، چون جهان این دو نمایش هیچ ارتباطی به هم نداره.
اکت و بیان منقطع دوناتا، مصنوعی و اگزجره‌س چون داره برای دوک نمایش بازی میکنه نه برای مخاطب؛
اما اکت و بیان منقطع بلانش مثل یه برگ روی رودخونه‌ شناوره، چون می‌خواد روان‌پریشی و سردرگمی این کاراکتر رو نشون بده
و صرفا بخاطر واژه «حرومزاده» هم نمی‌تونیم این دو تا نمایش رو بذاریم رو کفه ترازو و مقایسه کنیم
‌/
جهانی که در نمایش «تاری» می‌بینیم جهانی نیست که بتونیم باهاش همذات‌پنداری کنیم، دیکتاتورهایی که انقدر ذلیل شدن که دارن تو جهنم‌شون زندگی می‌کنن، باز هم چیزی نیستن که بشه براشون دل سوزوند!
به همین خاطر سوژه‌ی این نمایش عجیب و جدیده و شاید شما رو به اوج احساساتی بودن نرسونه و همین موضوع باعث شه فکر کنید چقدر کار سخت بود، یا اینکه متن رو دوست نداشته باشید
/
در آخر باید بگم بازی بازیگران رو دوست داشتم، خصوصا بازی مهشید خدادی که اولین اجرای تئاتریش بود و انتظارها از خودش رو خیلی برد بالا، بازیگر آقا هم خوب بودن و با وجود نقش پرزحمت از پس کار بر اومدن
/
اما تنها وصله‌ی نچسبیده به نمایش به‌نظرم پرفورمنس‌هایی بود که با موزیک همراه میشد. انتظار داشتم وقتی این پرفورمنس‌ها به‌عنوان خواب دوک یا دوناتا معرفی میشن کمی روایی‌تر باشن و چیز جدیدی دستگیرمون کنن که اینطور نبود و حتی اگه حذف میشد، لطمه‌ای به کار نمیزد
/
یجاهایی هم نیازی به فریاد زدن موقع دیالوگ نبود و این موضوع نمایش رو کمی اگزجره نشون میداد
/
در مجموع کار رو دوست داشتم، شاهکار نبود، اما موضوع جذابی داشت و تجربه جدیدی بود
منم باهاتون موافقم متن اصلاً پیچیده نبود.
پویا فلاح
با اینکه ارتباطم با کار متفاوت از شماست ولی نوشتتون جالبه با اونجاش موافقم که ربطی به سیزیف نداشت حداقل واسه من و اینکه دوناتا مهشید خدادی هستند.
ممنون که گفتید، اصلاح میکنم🙏
۲۵ مرداد
مرضیه
خوب اگه پرده سوم و اکت و بیان طبیعی بازیگرها رو نمی‌دیدیم، اکت و بیان مصنوعی پرده اول و دوم منطقی نداشت اما با نظرتون راجع به دانای کل هم موافقم، میشه اینجوری هم بهش نگاه کرد. وقتی دانای کل ...
در نهایت صحنه سوم به شدت مهم است که از دست می رود...
۲۵ مرداد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
مرضیه (marzie_zb)
درباره نمایش پس از i
خسته نباشید به کارگردان و به خصوص بازیگران کار که واقعا از جون مایه گذاشتن واسه این اجرا
«پس از» نمایشیه که شاید به مذاق هر کسی خوش نیاد، اما یه کار عمیق با حرف‌های تازه‌س. اگه به موضوعات روانشناسی/روانشناختی علاقه دارید این کار رو از دست ندید
خلاقیت طراحی عروسک کاراکترهای مختلف با کمترین متریال رو دوست داشتم. کار اقتباسی بامزه‌ای بود، ولی داستان میتونست پرداخت بیشتری داشته باشه.
در مجموع اگه دنبال 40 دقیقه کار حال‌خوب‌کن هستید پیشنهاد میکنم ببینید
محمد فروزنده و امیر مسعود این را خواندند
مهدی غلامی این را دوست دارد
ممنون از شما🙏🌹
۲۶ خرداد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چی میتونم بگم، مثل اجرای سال ۹۸، عالی؛ یک مجموعه‌ی کامل که میشه اسمش رو نمایش گذاشت...♥️
درود خدمت شما..
از ورود ایبرین متن با مغز زمین می خوره، چرا که جذابیتی برای مخاطب نداره..
و بدتر از همه مانیفست مرد معلول که میگه:
" من فکر می کنم زندگی ۵۰ ۵۰ است و.... "
از یک اجرای قدرتمند در ۲۰ دقیقه آخر تبدیل به یک اجرای سانتی مانتال و خسته کننده تبدیل میشه..

دقیقاً در نقطه حساس و زمانی که ... دیدن ادامه ›› مرد می گوید: من دیگه بازی نمی کنم، آدم گشنه نمی تونه بازی کنه... لحظه درخشانی بوجود میاد که می تونست ۲۰ دقیقه آخر یکی از ماندگارترین پرده های ۱۰ سال اخیر تئاتر باشه اما نشد...
یک لحظه دقیق و اپیک...
یک نقطه عطف قدرتمند..
همه آنی از دست میره..
حیف از این همه زحمت...
۰۷ شهریور ۱۴۰۲
H.M.kiani2
درود خدمت شما.. از ورود ایبرین متن با مغز زمین می خوره، چرا که جذابیتی برای مخاطب نداره.. و بدتر از همه مانیفست مرد معلول که میگه: " من فکر می کنم زندگی ۵۰ ۵۰ است و.... " از یک ...
قطعا متن جا برای بهتر شدن داره، اما تصور من اینه که یجاهایی نویسنده و کارگردان به خاطر جبر جغرافیایی مجبور بودن متن و نمایش رو متعادل کنن. وگرنه حرف نمایش مشخصه...
۰۷ شهریور ۱۴۰۲
مرضیه
قطعا متن جا برای بهتر شدن داره، اما تصور من اینه که یجاهایی نویسنده و کارگردان به خاطر جبر جغرافیایی مجبور بودن متن و نمایش رو متعادل کنن. وگرنه حرف نمایش مشخصه...
قطعاً.. هولوکاست...
این ایرادی که من دیدم به این موضوع ربطی نداشت..
به خراب کردن نویسندگان مربوط بود...
۰۷ شهریور ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش خوبی بود؛ جا داشت یه بخش‌هایی حذف بشه که حوصله مخاطب سر نره. به شخصه دوست داشتم یکم نگاه فلسفی‌تر و عمیق‌تری به بینایی/نابینایی بشه. در مجموع طراحی صحنه، نور، موسیقی و بازی‌ها رو پسندیدم.

پ.ن: با شروع نمایش، «این یک پیپ نیست» تو ذهنم تداعی شد که بی‌دلیل نبوده.
ایده خوبی که خام مونده و بازیگری که مخاطب رو میکشونه به سالن...
این کار چیزی فراتر از نمایش تئاتره، اگه بخوام با ذهن تماشاگر تئاتر نگاهش کنم شاید یه کار کسل‌کننده به نظر برسه
اما تمام تلاش کارگردان از طراحی داستان، حرکات تا فرم و اجرا برای اینه که تماشاگر صرفا به تماشای یک نمایش نشینه
«اکنون...اکنون... اکنون...» اگه کار رو در اکنون ببینید یک مواجهه و تجربه شخصی خواهید داشت که قطعا ارزشمنده
بعد از کار هم همچنان سکوت بین من و همراهم فاتح صحنه بود!
از کارهای مساوات نمایش «این یک پیپ نیست» رو دیده بودم که مفاهیم اون نمایش توی این کار هم دوباره به چالش کشیده شد (هست نیست و نیست هست)
نمیدونم باید بگم از این نمایش لذت بردم یا نه، چون کار عجیبی بود و بیشتر از هرچیزی تو رو به درونت می‌کشوند
پس باید ببینم از درونم لذت می‌برم یا نه....

«چیستی جز تصویر ابری بر چالهٔ آبی که خرگوشی از آن می‌نوشد و طعمه ببری گرسنه می‌شود.»

پ.ن: ردیف ۵ صندلی‌های ۱۱ تا ۱۴ جای خوبیه و همه نوشته‌ها بدون مشکل دیده میشه
برهمنی با این کار سه گانه خودشو بست!
نمایش با ذهنت بازی میکنه، انقدی که بعدش مغزت پر از حرفه، اما نمیدونی از کجا شروع کنی و چی بگی!

پ.ن: دوباره دوباره یه بار فایده نداره!
سه باره😂😂😂
۰۱ مرداد ۱۴۰۱
مریم اسکندری
من هم دچار این شکم که برای سومین بار ببینمش یا نه :))
وای اصلاً شک در این موارد جایز نیست مریم جانا!
۰۱ مرداد ۱۴۰۱
سحر بهروزیان
وای اصلاً شک در این موارد جایز نیست مریم جانا!
:)) من هم اغفال شدم گویا :دی رفت تو لیست سه باره
۰۱ مرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش حرف خاصی برای گفتن نداره، به عنوان زنگ تفریح خوبه!
پ.ن: شاید اگه در یه موقعیت زمانی و جغرافیایی دیگه بودم، نظرم عوض میشد

ایده های نمایش خوبه، ولی ناب نیست، بازی ها هم در حد متن قابل قبول هستن
چقدر خوب چقدر خوب چقدر خوب
خسته نباشید تک تک بازیگرها، کارگردان، نور، لباس، گریم، موزیک
چقدر کیف کردم، حس کردم، گریه کردم و لذت بردم
داستان سیاست تکراریه، ولی وقتی بتونی یه داستان تکراری رو قشنگ تعریف کنی، یک ساعت و نیم میخکوب میشه بهش گوش داد
مرسی از تمام عوامل فوق العاده این نمایش
یادمه سال 97 که این نمایش برای بار اول اجرا داشت، بخاطر ساعت نمایش که آخر شب بود نتونستم به دیدنش بشینم و فقط کامنت هایی که از کار تعریف می کردن رو با حسرت می خوندم :)
اول این که واقعا با پر شدن سالن ها تو سال 1401 خیلی خوشحال شدم، انگار روح به صحنه برگشته و امیدوارم همین سالن های پر بدون مشکلی تا سال ها ادامه داشته باشن

دوم اینکه «فرایند» رو دوست داشتم، همه چیز نمایش به جا بود. شروع خوب، نورپردازی ها، لباس ها، اکت ها، کارگردانی، موسیقی و چیدمان داینامیک صحنه.
درسته که نشانه های سیاسی تو نمایش خیلی بولد به چشم میومد، ولی برام جالب بود که میشه از هر بُعدی هم داستان نمایش رو تحلیل کرد.
همیشه یه دری تو زندگی شخصی‌مون، توی افکارمون، تو جامعه یا تو کشور هست که شاید ما فقط بازش کردیم به انتخاب خودمون! اما این انتخاب به قیمت از دست دادن حتی هویتمون ... دیدن ادامه ›› تموم شده
در متحرک نمایش رو خیلی دوست داشتم و به نظر من می تونست نمادی از هویت باشه، هویتی که با فرآیند مسخ شدن تدریجی آقای کا، از دست رفت و چیزی از آقای کا که شهروند متعهد جامعه بود باقی نموند جز یک موجود مسخ شده به ظاهر زنده.

خدا قوت به عوامل کار و امیدوارم اجراهای بهتر و بیشتری از این تیم ببینیم و حالمون با دیدن تئاتر خوب شه :)
سپاس از شما. خوشحالم که اجرا رو دوست داشتید و حالتون باهاش خوب بوده??☘️
۱۹ فروردین ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با توجه به کار قبلی گروه (لوله)، انتظار بیشتری داشتم
البته فضای شروع کار و تکه اول خوب بود (زنونه و مردونه مردن فعل‌ها)، ولی هر چی کار جلوتر می‌رفت، متن ضعیف‌تر و پریشان‌تر می‌شد
در کل خسته نباشید میگم به عوامل اجرایی
مرضیه (marzie_zb)
درباره نمایش آلاء i
کار متوسطی بود
نقطه قوت کار بازیگر و آمادگی بدنی بالا بود
موزیک خیلی از صدای بازیگر بالاتر بود و جایی که دیالوگ و موزیک داشتیم تقریبا چیزی جز صدای موزیک شنیده نمیشد
نورپردازی خیلی خوب بود، استفاده از یه پارچه به عنوان صحنه رو دوست داشتم و خلاقیت زیادی هم توی استفاده از پارچه دیده شد
کاش مینیمالیستی که توی صحنه دیده میشد رو میتونستیم توی طراحی لباس و‌ گریم هم ببینیم
متن حرف جدیدی نداشت و متوسط بود
به عنوان اجرای روزهای اول تسلط روی متن و بازی عالی بود
مرضیه (marzie_zb)
درباره نمایش ژپتو i
یه کار خوش فرم که حال و هوای پرفورمنسش بیشتر از روایته، به جز قصه که می تونست فراز و فرودهای جذاب تری داشته باشه همه چیز عالی و درجه یک بود، خسته نباشید به بازیگرها به خاطر هماهنگی‌شون و کارگردان بخاطر خلاقیت‌های جذاب
??????☄️?????? ارادت ممنون برای زمان و انرژی که برامون گذاشتین
۱۴ آبان ۱۴۰۰
ممنونیم از لطف قدم و قلمتون خانم ????
۱۴ آبان ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
این همه مشاهیر یه جا جمع بشن، بازم نتونن بگن نویسنده چی‌ می‌خواد بگه...
سپهر و حسین جمشیدی این را خواندند
افشین واعظی، محمد مجللی، نیلوفر ثانی و سعیده شریفی این را دوست دارند
بله بندگان خدا خیلی اذیت شدند.
۰۲ مهر ۱۴۰۰
فرزند مسیح حرف و گفته جدید با خود می آورد
۰۲ مهر ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تمدید می‌کنید؟
میم این را دوست دارد
خوب پیشنهادی هست
۱۰ مرداد ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
داستان غیر خطی و قاب های بی نظیر؛ سینما باید اینجوری باشه!
محسن جوانی و پویا فلاح این را خواندند
سپهر، امیر مسعود، جعفر میراحمدی و محمد مجللی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با توجه به کامنت های قبل انگار تغییری توی صحنه داده بودن اما صحنه همچنان خیلی لخت و بی استفاده بود؛ بازیگران هم متاسفانه یه جاهایی تپق و سوتی های بدی داشتن که میزد تو ذوق
در کل داستان پیچیدگی خاصی نداره و بیشتر بازی دیالوگ هاست که شما رو همراه می کنه
من نمی تونم بگم دوسش داشتم؛ اما خسته نباشید میگم به عوامل محترم
هیچ چیز به اندازه کسانی که به اجرا تک ستاره میدن اولویت بررسی برام نداره، ممنون میشم اگر کامل تر نقطه نظراتتون رو باهام به اشتراک بذارین، و درباب تپق ها فقط یک شب این اتفاق افتاد و اگر بتونین مجدد تشریف بیارین و حصوری هم تبادل ایده کنیم بسی مسرت بخش خواهد بود
سپاس
۱۱ مهر ۱۳۹۹
متشکرم که ما رو دیدید
۰۵ مهر ۱۴۰۰
از بیان نظرتون متشکریم
۰۶ مهر ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید