در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال HadyAba30 | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 20:24:18
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
دلیل خاصی نداشت یه هفته عصابم خراب بود ریخته بودم بهم
دست خودم نبود تشنج به ما دست میداد
همش به این فکر بودم سال 71 داشتن منو می بردن زندان، دستم باز بود فرار کردم
ما فرومند نمی شناسیم ما فقط منیژه رو می شناسیم و علی کریمی و حمید رسولی
رضا داداشم یاد ندارم مدینه هم یاد ندارم یه خواهر داشت اونم یاد ندارم
ما اصلا هیچی فرانسوی بلد نیستم ما اصلا بچه مشد نیستم
ما 32 سالگی به دنیا اومدم، ما 32 سال پیش مردم
ما کی ام
ما مراد نادری نیستم
ما عبد الرحمان نیستم
ما ستار نیستم
ما اصلا ستار گوش ندادم
ما بدهکار نیستم
ما منیژه رو نمی شناسم ... دیدن ادامه ››
ما به هیشکی بدهکار نیستم
از هیشکی هم طلبکار نیستم
نمی دونم چم شده
نمی دونم کجام
ما پیر نشدم ما زنده نشدم
ما برای اینکه همه جای نباشم هیچ جای نرفتم
من یه عالمه لباس خونی داروم
یه عالمه چاقو
یه عالمه قصه دارم
ما حرف دارم
می تونم حرف بزنم
می تونم حرف بزنم
می توانم
می توااااااانم

"و این آخرین جمله های غلامرضا خوش رو کوران کردیه بود"
کهبد تاراج دستت درد نکنه
امتیاز بازی بازیگران: 8 از 10
امتیاز کارگردانی : 9 از 10
طراحی صحنه 6 از 10
قیمت پیشنهادی :30 تومن
(وقتی سینما شده 20 تومن به خدا دیگه رومون نمیشه بگیم تئاتره 25 تومن می ارزه)
اگر تو کشور ما طنز های همچون لیلی با من است ، مارمولک و غیره غیره ساخته نمیشد باز می گفتم پتانسیل طنز ما تو ایران همینه
به نظر من طنز های که تو این دو ساله در سینمایی ایران ساخته شده به شدت بی کیفیت و آبکی هستش
هدف کارگردان رو از ساخت این فیلم متوجه نشدم
از نظر فیلمنامه که فوق العاده ضعیف و به نظر من از لحاظ فنی هم این فیلم مشکل داشت
تصویر برداری گاها رو بازیگر فوکوس نبود و بازیگر رو فلو کرده بود
صدا برداری هم بعضی قسمت ها جا به جا بود
مگه میشه واقعا تو این عصر تکنولوژی این اتفاقات بیوفته
من امتیاز فیلم رو 1 لحاظ کردم
حمیدرضا مرادی این را خواند
محمدرضا مدیری، امیر مسعود، Samira و celine این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
HadyAba30 (hadiabb)
درباره اپرای عروسکی عشق i
مرد راه چون تویی را ره زدم

تو مزن بر من که بی آگه زدم

بحر قهاریت رابنشان ز جوش

می‌ندانستم، خطاکردم، بپوش

هرچ کردم بر من مسکین مگیر

دین پذیرفتم ، مرا تو دست گیر

شغل عشق تو چنان کرد مرا

کایمن از مدح و ذمت می‌میرم

زیر بار ستمت می‌میرم

روی در روی غمت می‌میرم

زندهٔ بی سر از آنم که چو شمع

سر خود بر قدمت می‌میرم

حرمت گرچه مرا روی نمود

روی سوی حرمت می‌میرم
HadyAba30 (hadiabb)
درباره اپرای عروسکی عشق i
ای جان ، چی بهتر از این
HadyAba30 (hadiabb)
درباره نمایش دال i
از دوستانی که کارو دیدن میشه یه توضیح کوتاهی بدن من زیاد متوجه نشدم
اشکان حامد غلامشاهی این را خواند
مرتضی سوری این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
از خودم خوشم نیومد تو این نمایش چون هر لحظه ش رو داشتم با کارهای ..... مقایسه می کردم
و اون لذتی که تو لحظه باید از کار می بردم رو فدای مقایسه کردم ولی انصافا همه چی بجا، بازی ها فوق العاده نور عالی گروه موسیقی که نگویم برایتان
ولی تاثیرش رو قطعا فردا پس فردا تو روحیاتم خواهم دید
و تلاش آرش فلاحت‌پیشه، محمدصادق ملک، آرزو نبوت، مهدی نصرتی ، محمدرضا مالکی، سیدجواد حسینی، مهدی نصرتی، پریسا صنعت‌کار
ممنون از گروه فوق العاده نمایش
حتما به دوستان توصیه میکنم کار رو برن ببینن و لذت ببرن
10 - 9
قیمت پیشنهادی: 60 تومن
((نیامد))

شتاب کردم که آفتاب بیاید
نیامد
دویدم از پیِ دیوانه‌ای که گیسوانِ بلوطش را به سِحرِ گرمِ مرمرِ لُمبرهایش می‌ریخت که آفتاب بیاید
نیامد
به روی کاغذ و دیوار و سنگ و خاک نوشتم که تا نوشته بخوانند
که آفتاب بیاید
نیامد
چو گرگ زوزه کشیدم
چو پوزه در شکمِ روزگارِ خویش دویدم
دریدم
شبانه روز دریدم
که آفتاب بیاید
نیامد
چه عهدِ شومِ ... دیدن ادامه ›› غریبی!
زمانه صاحبِ سگ، من سگش
چو راندم از درِ خانه
ز پشت بامِ وفاداری
درون خانه پریدم
که آفتاب بیاید
نیامد
کشیده‌ها به رُخانم زدم به خلوتِ پستو
چو آمدم به خیابان
دو گونه را
چنان گدازه‌ی پولاد سوی خلق گرفتم
که آفتاب بیاید
نیامد
اگرچه هق هقم از خواب، خوابِ تلخ برآشفت خوابِ خسته و شیرین بچه‌های جهان را
ولی، گریستن نتوانستم
نه پیشِ دوست
نه در حضور غریبه
نه کنجِ خلوتِ خود
گریستن نتوانستم که آفتاب
بیاید
نیامد

۷۰/۲/۹ – تهران

((رضا براهنی))
بامداد عزیز
بسیار بسیار ممنون و از اون قلبهای آتشین
۱۸ دی ۱۳۹۷
شعر بسیار زیبایی ست . واقعیت این است که براهنی صدای خوبی هم برای دکلمه ی شعر دارد . واین فایل ِ شعر را که بامداد جان گذاشته ، شنیدم یاد برنامه ی صدای ِ شاعر افتادم .در آن برنامه که در دوران قبل از انقلاب پخش می شد و داوود رمزی آن را اجرا می کرد ، براهنی شعر سبز ِ اخوان را با زیبایی هر چه تمام تر خواند . " با تو دیشب تا کجا رفتم .‌‌‌‌‌‌‌...." .
اما دکتر براهنی ، بعد از زنده یاد مرتضی کیوان و.... یکی از اولین هایی ست که در ایران و در دوران معاصر_ در حدود پنجاه سال اخیر _ نقد ادبی را به همراه دست غیب ، نوری علاء ، زرین کوب ، دکتر محجوب ، و...و... راه انداخته ، و کتاب های طلا در مس و قصه نویسی اش خواندنی ست . ولی متاسفانه گاهی اوقات ار دایره ی انصاف خارج می شود ، و این کمی انسان را اذیت می کند . حالا این بحثش در جای دیگر است .ولی چند ماه پیش ویدئویی از ایشان دیدم که سخن رانی بود و درباره ی نقد ادبی . احساس کردم او هم تغییر کرده ، و خوشحال شدم .این همان گلایه ای ست که از شفیعی کدکنی هم دارم و نسبت به نیما و شاملو از دایره ی انصاف خارج شده . ولی حرف من از براهنی بیشتر درباره ی نیماست .
البته براهنی و شفیعی کدکنی هیچ کدام در ... دیدن ادامه ›› مورد میدان دید تازه ای که نیمایوشیج به ما آموخت ، چیزی نگفته اند . و این که نیمایوشیج علاوه بر بنیان گذاری شعر نوین فارسی ، نظریه پرداز بزرگی هم بوده . اخوان نیز در باره ی شعر نیما به لحاظ فرم دو کتاب ِ خوب دارد و.‌‌‌‌.... امیدوارم در عرصه ی شعر و ادبیات معاصر همه ی عزیزان با هم دوست باشند و به هم احترام بگذراند . اگر شعری و یا نظری و... را نمی پذیریم ، بگوییم من نتوانستم ارتباط برقرار کنم و... احترام بگذاریم .... احترام بگذاریم ....‌و احترام بگذاریم ....
با درود به شما بزرگوار برای ِ این انتخاب ِ عالی . پاینده باشید .
۱۸ دی ۱۳۹۷
ممنون از شما بابت این مطالب
چه زیبا گفتید "احترام بگذاریم "
موفق باشید و شاد
۱۸ دی ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نام تمامی پرنده‌هایی را که در خواب دیده‌ام
برای تو در این‌جا نوشته‌‌ام
نام تمامی آن‌هایی را که دوست داشته‌ام
نام تمامی آن شعرهای خوبی را که خوانده‌ام
و دست‌هایی را که فشرده‌ام
نام تمامی گل‌ها را در یک گلدان آبی
برای تو در این‌جا نوشته‌ام
وقتی که می‌گذری از این‌جا یک لحظه زیر پاهایت را نگاه کن
من نام پاهایت را برای تو دراین‌جا نوشته‌ام
و بازوهایت را – وقتی که عشق را و ... دیدن ادامه ›› پروانه را پل می‌شوند، و کفترها را در خویش می‌فشرند
برای تو در این جا نوشته‌ام
یک دایره در باغ کاشته‌ام که شب آن را خورشید پر می‌کند، و روز، ماه
و یک ستاره‌ی آزاد گشته از تمامی منظومه‌ها
می‌روید از خمیره‌ی آن
آن را هم برای تو در این‌جا نوشته‌ام
مرا ببخش من سال‌هاست دور مانده‌ام از تو
اما همیشه، هر چه در هرهمه جا، در شب ، یا روز، دیده‌ام
و هر که را بوسیده‌ام برای تو در این جا نوشته‌‌ام
تنها برای تو در این جا نوشته‌ام
...
آنچه نوشته‌ام - رضا براهنی
امیررضا و قنبرعلی رودگر این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
. بعدش چی؟
.. بعدشم دلم می خواست می تونستم ......... عاشق بشم
. تو چقدر جذابی
.. برا چی؟
. برا اینکه اون لحظه که برای اولین بار ازت خوشم اومدم ولی نمی تونستم بهت بگم اخه آخه من زیاد خوش قیافه نیستم
اما تو می تونی اندازه جفتمون جذاب باشی
. . ساکت شو
. اسمتو که گفتی پیش خودم گفتم این قشنگترین اسمیه که تا حالا شنیدم، خوب اسم من ژولینه
اما اسم تو می تونه به اندازه اسم جفتمون قشنگ باشه
.. ... دیدن ادامه ›› گفتم ساکت شو
. من دیدم چطور با شجاعت جلوی دکتر وایسادی خوب من دل و جرات ندام
اما تو می تونی اندازه جفتمون شجاع باشی
.. بسه تمومش کن
وقتی این شجاعت رو دیدم متوجه ضعفت هم شدم گفتم ناشی از تنهایته
با خودم گفتم شاید من بتونم این تنهایتو پر کنم
به خودم گفتم اگه تورو تو زندگیم داشته باشم/ دیگه شکست نمی خورم
الهه مبینی و امیر این را خواندند
محمدرضا اهورایی، حدیث سیدی و حمیدرضا مرادی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ای کاش این نمایش تو یه سالن مجهز تر با امکانات بیشتر اجرا میشد با طراحی لباس کمی بهتر تا لذت ها چندین برابر میشد
نمایش نامه امانوئل اشمیت در نوع خودش حرفی برای گفتن داره بازی بازیگران هم قابل تحمل بود و ارتباط با تماشاگر خوب
امتیاز کار 7 از 10
قیمت بلیط پیشنهادی 20 هزار تومن ولی برای سالن بهتر (در این سالن 10 هزار تومن)
محمدرضا اهورایی و امیر این را خواندند
لادن پیرمردی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
HadyAba30 (hadiabb)
درباره نمایش اوبو i
اواخر نمایش بود اومدم چند تا نقد مثبت و یکی دوتا منفی بنویسم داشتم به همه اینا فکر میکردم
وقتی نمایش تموم شد کارگزدان (آقای میرعلیرضا دریابیگی) با یه شلوار و گرمکن باشگاه یوونتوس اومد تشکر کرد از حضار و گفت ممنون میشم نظراتتون رو در سایت تیوال بیان کنید ((اصلا اهمیتی هم نداره که بنویسید)) ولی شما خواستید بنویسید
منم گفتم ننویسم وقتی قراره اهمیتی نداشته باشه
ارزش بلیط برای ما پلاسی ها 17500 خوب بود
امتیاز کار هم بین 3 و 4 گیر کرده بودم در نهایت 3 رو لحاظ کردم
۱۵ دی ۱۳۹۷
عجب. پس چرا اصلا گفتن بنویسین
۱۵ دی ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دکور کار خیلی مبتدی و از درجه خیلی پایینی برخوردار بود
نور فوق العاده فلت و سرد که چشم تماشاگر رو آزار میداد ( کلا سالنی خوبی نیست این سالن)
بازی های نسبتا خوب ولی متن ضعیف
باز شاهد فریادها و سرو صداهای زیاد کاذب
نمایشنامه هم خیلی جای کار داشت
ولی باز تلاششون رو کردن و خسته نباشید میگم بهشون
50 دیقه هم نبود
در کل نمره 10/2
طبق فرمایش آقای لهاک که فرمودند قیمت کار رو پایین بنویسیم که متوجه بشیم چقدر می ارزه
قیمت بلیط پیشنهادی 15000 تومان
این لباس های که من دیدم مردانه بود یا من اشتباهی رفتم
البته با تمام احترام به خانم صدف تحویلدار زاده
خوردم زمین
اومدم بلند شم یهو دیدم رویا نشسته بالا سرم
بهم گفت ببین عزیزم تو چرا انقدر پامیشی یکم بخواب قربونت برم
گفتم رویا من من من الان می خوابم ولی من که خوابیدم تو می خوای چیکار کنی
گفت ببین تو بخواب من خودم میام به خوابت
ببین اینو که به من گفتم من رفتم
من سه روز خوابیدم بعد رویا اومد به خوابم ، خواب دیدم خواب دیدم خواب دیدم شاهین رفته خواستگاری رویا بعد رویا بهش گفته آره
باباش گفته ینی چی آره دخترم
بعد رویا یه نگاه به شاهین کرده
شاهین یه نگاه به اسماعیل فروزش
اسماغیل فروزش هم یه زیر لفظی داده به رویا ... دیدن ادامه ››
رویا گفته بله
خواب دیدم حیاط خونه رویا اینارو چراغونی کردن شیرینی و میوه گذاشتن بعد در حیاط خونه رویا اینا باز شد شاهین اومد تو با ماشین ، رویا بغلش شیشه رو داد پایین این صدای موزیک Just the other night
I thought I heard you cry
Asking me to come
And hold you in my arms
I can hear your prayers
Your burdens I will bear
But first I need your hand
Then forever can begin
Everyday I sit and ask myself
How did love slip away
Something whispers in my ear and says
تو قسمت دیالوگهای ماندگار کاری با نقد نمایش ندارم واقعا
با این حال یکی از بهترین ها رو می خوام بنویسم
.
.
همینجور که داشتن دست میزدن
یادم اقتاد یه جای اولش گفتم خودم به خودم دست دادم
اینجا خودم از خودم خوشم اومد
اصلا نمیدونم چرا اونموقع خودم به خودم نگفتم
من یه جا خوندم که دوتا دست عاشق هم میشن
حالا نمی دونم اینو قبل اینکه خودم به خودم دست بدم ... دیدن ادامه ›› خوندم یا بعدش
یادم نیست
بزارید از رو بخونم دقیق بشه
(پ.ن :وااااااااااااای اینجاشو میگم عالیه)
دست های ما رو یک میز دراز کشیده بودند که ناگهان چشمشان به هم افتاد
با هم گپ زدند و عاشق هم شدند و قرار گذاشتند در دیدار بعدی همدیگر را در آغوش بگیرند
اما هیچگاه دیگر همدیگر را ندیدند
مشکل اینجا بود که ما تنها دو غریبه بودیم که مدتی کوتاه دور یک میز نشستیم
متنش طولانیه بعدا می خونم (اینجا بازیگر انقدر طبیعیه که باورت میشه که متن طولانیه و واقعا از تکرارش در ذهن خودش خسته ست ...)
حالا باسه اینا غریبه کی بوده من نمی دونم ولی باسه من اول غریبه خودم بودم بعدش خودم بودم باز بعدش بازم خودم بودم خودم بودم ....
بعدش من دیگه هیچوقت خودمو ندیدم
⁦❤️⁩⁦❤️⁩⁦❤️⁩⁦❤️⁩
۱۴ دی ۱۳۹۷
آقای لهاک افتخاری ست که ما در کامنت های پست هامون قلب های قرمزی که شما گذاشته باشید رو داشته باشیم
۱۴ دی ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پوستر این کارو دیدم نوشته بود فروش بلیط تیوال امیدوارم همینظور هم باشه
مثل گذشته به دیگر سایت های محترم واگذار نشه
ما تیوالی ها دوست نداریم از جای دیگه بلیظ تئاتر بخریم اینو به کی بگیم که درکمون کنه
این اجرا تو سال ٩٤ تو سالن ناظرزاده دیدم کار خوب و جذابی بوذ
۰۳ دی ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
توصیه من به دوستان اینه که حتما برن کار رو ببینن
تلاش تیم بازیگری کاملا تحسین برانگیز بود خصوصا خانم بیاتی و صدالبته بازیگران جوان این نمایش
پوریا، محمدجواد کرمی و آقای سوبژه (محمد لهاک) این را خواندند
میترا این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
HadyAba30 (hadiabb)
درباره نمایش طناب i
اگر بگیم این کار خوب بود واقعا در حق کار های خوب دیگه اجحاف خواهد شد
طناب به نظر من یه کار خیلی معمولی حتی معمولی رو به پایین
نه نقطه اوج داشت نه اکت شگفت انگیزی، نه دیالوکی و نه خیلی چیزای دیگه
بیشتر شبیه این بود که کاری داشتن تو مسیرشون امده بودن از اونجا رد بشن برن
واقعا بعد چند دهه انتقاد کارشناسان و کاربران باز مشاهده این کارها به نظر من بی احترامی به تماشاگر قلمداد میشه
دفترچه و قلم دستم بود که اگر دیالوگ زیبایی شنیدم سریعا یادداشت کنم یادم نره که با یک پدیده مواجه شدم (هیچکدوم از دیالوگ ها رو نمیشد ماندگار نامید همش داد میزدن سر هم ( به خدا من موندم این فریاد زدن رو از این تئاتری ها بگیرن اینا چی میشن)

به سلامتی دوتا (یکی هم نه) دوتا عکاس کنار دست من با صدای شاتر بلند فکر کنم در مجموع 500 تا عکس انداختن انقدر صدای شاتر میومد که همین مزید بر غلت مسشد دیالوگ ها رو نفهمم

فقط در این حد که شب سختی رو داشتم (و ایموجی ناراحت )