در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال فرناز خزاعی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 03:54:55
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
امتیاز یک هم برای این اجرا زیاده!
.
ما(خیلی از ما) با ترس از دست دادن زندگی می‌کنیم؛
ترس از دست دادن آدمی که دوستش داریم، ترس از دست دادن آدم‌هایی که دوستشان داریم. از دست دادن نه به معنای رفتن، دور شدن، فاصله گرفتن، ندیدن و نشنیدن، رها کردن یا رها شدن… بلکه از دست دادن به معنای دقیق و واقعی کلمه؛ مرگ.
ترس از دست دادن که بارش روی شانه‌های خیلی‌ها سنگینی کرده و می‌کند. باری که هیچ کسی توان جابه‌جایی آن را ندارد.
در هم تنیدگی روایتی شخصی‌ست از این ترس آشنا؛ احسان و خاطره تکلیف همه چیز را در همین جا‌به‌جایی ساده مشخص می‌کنند. با اسباب‌کشی و جابه‌جایی، جعبه‌ها را می‌برند، خاطره‌ها، شکستنی‌ها، دور ریختنی‌ها، دل‌بُریدنی‌ها، خشم و عشق، بازنشدنی‌ها، شعر‌ها، صدا، عطرها، رقص‌های نیمه‌شب، شمع‌ها، جاهای خالی و فضاهای مرده و … اما ترس‌ها‌‌ را هیچ‌کسی با خود به نمی‌برد. کسی را توانی برای بردن، فراموش کردن یا دور ریختن‌شان نیست شاید.
ترس از دست دادن‌‌ و قبرهای خالی سرجای‌شان می‌مانند؛ محکم و تلخ، درست وسط ذهن و کابوس هر کسی.
امیرمسعود فدائی، تانیا، سپهر، امیر مسعود و شاهین ه این را خواندند
آرمین و فاطمه برادران این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بانوی آوازخوان همان چیزی‌ست که این روزها در فضای تئاتر کم‌رنگ شده؛ یک مجموعه‌ی درست و حسابی و جذاب با جزییات فکرشده به دور از هیاهوی سالن‌های بزرگ و دکورهای پر زرق‌وبرق. همه چیز از بازی‌های درخشان گروه بازیگران تا موسیقی شنیدنی و البته متناسب با فضای نمایش‌نامه تا جزییات دقیق طراحی صحنه در خدمت متن وجدی معووض است. این اجرا چیزی کم از فیلم دنی ویلنو ندارد و هم‌پای آن می‌تواند شگفت‌زده کند و از مخاطب برای تک‌تک شخصیت‌ها همدلی و همراهی بگیرد و البته به آن پایان تکان‌دهنده ختم شود. با این تفاوت که در فیلم تنوع لوکیشن و بازیگر در پیشبرد قصه نقش بسزایی دارد اما این‌جا چهار بازیگر به سرعت با تغییر لحن و فضا موقعیت‌های تازه‌ای خلق می‌کنند و فرصت جدا شدن ذهن مخاطب از صحنه‌ی نمایش را از او می‌گیرند
حمیدرضا مرادی این را خواند
azi rezaei و سارا حدادی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
داستان مغازه‌ی خودکشیِ ژان تولی روی کاغذ به اندازه‌‌ی کافی جذاب و خواندنی‌‌ست؛ نگاهی طنازانه و عجیب به مقوله‌ی مرگ و خودکشی که تلخی‌های خاص خودش را دارد و با شوخی‌های گاه‌وبیگاهش درباره‌ی مرگ‌ مخاطب را میان خنده‌های ناگهانی به حرف‌ها و کارهای خانواده‌ی عجیب تواچ و لحن گزنده‌ی حقیقتی که نمی‌توان از آن فرار کرد نگه می‌دار‌د. مغازه‌ی خودکشی در اجرای فعلی‌اش بخشی از جذابیت متن را منتقل می‌کند به‌ویژه در‌ فصل‌هایی که داستان روی لوکریس و میشیما(نوشین تبریزی و وحید آقاپور) متمرکز می‌شود؛ هر دو بازیگر، طنز تلخ داستان تولی را به‌درستی درک کرده و به مخاطب منتقل می‌کنند و بازی‌های درخشان‌شان نقطه‌ی قوت اجراست. مخاطب چه کتاب را خوانده باشد و چه نه بازهم با نمایش ارتباط برقرار خواهد کرد. هرچند در متن فصل‌ها و بخش‌هایی از کتاب به کلی حذف یا به شدت کمرنگ شده‌اند که اتفاقا، اشاره‌ای کمی پررنگ‌تر از حالت فعلی به جذابیت بیشتر اجرا کمک می‌کرد. با این‌وجود تماشای مغازه‌ی خودکشی (با گریم‌ها و طراحی صحنه‌ای که یادآور برخی کارهای تیم برتون است)، از اتفاقات جذاب این روزهای تئاتر است.
سوزان این را خواند
سحر این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دیگه عادت کردیم هر کاری که وحید آقاپور بازی کنه علاوه بر اینکه قطعا اون کار، اجرای خوبیه و ارزش تماشا داره، بازی خود وحید آقاپور هم نقطه قوت و بارزترین ویژگی اون کاره و چی بهتر از این!
نمی‌شود به همین سادگی از کنار شاه‌ماهی گذشت؛ از جزییات حساب شده‌ای که بازتاب روزگار عجیب و غریب اهالی جزیره‌ است، جزیره‌ای فرامو‌ش‌شده در ناکجاآباد. ... دیدن ادامه ›› روایتی از آدم‌های گرفتار که تن داده‌اند به اسارت. انتخابی میان ماندن و رفتن ندارند، یا باید بمانند و همه چیز را از نو بسازند یا باید بمانند و به اسارت عادت کنند. متن شاه‌ماهی روی کاغذ ایده‌‌های جذابی دارد که تا حدودی در اجرا هم به نتیجه رسیده است. محدود نبودن به زمان مشخص(و حتی مکان) ذهن مخاطب را از قید و بند هر محدودیتی رها می‌سازد اما از سوی دیگر این فرصت را به او می‌دهد تا در پس‌زمینه‌ی این قصه‌ای نه چندان دور، نشانه‌ها و اشتراکاتی پیدا کند و کم‌کم در همان ساحل و قوانین دست‌و‌پاگیر کیسان(امیر جدیدی) با جماعت ِگرفتار، همراه و زمین‌گیر شود. اینجا همه قربانی هستند، قربانی چرخه‌ی بی‌پایانی که از کیسان و ظلمی که در حق او شده آغاز می‌شود و تک‌تک اهالی جزیره را گرفتار می‌کند. خشم بی‌انتهایی در وجود کیسان انباشته شده و او را به جایی رسانده که دیگر هیچ مرهمی برای فقدانی که گریبانش را گرفته وجود ندارد، حتی اگر به جای یک نفر، چندین و چند بچه شبانه‌روز او را بابا صدا بزنند و از او حرف‌شنوی داشته باشند، بازهم بی‌فایده است. شاه‌ماهی از طراحی صحنه‌ی متناسب با فضای متن تا طراحی نور و البته بازی خوب گروه بازیگران(در راس آن‌ها امیر جدیدی)، به‌اندازها‌ی درست پرداخت شده که مخاطب را تا پایان با خود همراه می‌کند.
آبی مایل به صورتی مخاطب را گرفتار می‌کند، ذهن و حواسش را همان‌جا، روی صندلی‌های سالن نگه می‌دارد؛ میان آدم‌هایی که فرصت زندگی را از دست داده‌اند، نه این‌که خودشان بخواهند، نه! فرصت زندگی از آن‌ها دریغ شده، مرگ تدریجی را تجربه کرده‌اند اما همچنان می‌جنگند، حتی در اوج ناامیدی. ممکن است برای چند ثانیه اندوه عمیقی که سال‌هاست توی چشم‌هایشان ته‌نشین شده را فراموش کنند و از تکرارِ شادی کوتاه یک جشن، چشم‌هایشان کودکانه برق بزند اما خند‌ه‌های کوتاه‌شان که تمام شود باز یادشان می‌افتد که بیست‌و‌نه سال دیرتر از دیگران باید تولدشان را جشن بگیرند، یادشان می‌افتد تا کی می‌توانند با کار سخت به زندگی ادامه بدهند، یادشان میفتد چه کسی هستند یا چه کسی باید باشند و حالا نیستند، یادشان می‌افتد هنوز باید بجنگند برای به‌دست آوردن فرصتی که از آن‌‌ها دریغ شده، باید سال‌ها بجنگند برای حقوق اولیه‌ی یک انسان، باید مبارزه کنند با آدم‌هایی که آسان قضاوت می‌کنند و برچسب می‌زنند به این و آن. آبی مایل به صورتی در دومین دوره‌ی اجرا هم‌چنان تکان‌دهنده‌ست؛ تمرینِ کنار آمدن با آدم‌هایی که ناخواسته شبیه دیگران نیستندو گرفتار جامعه‌ای شده‌اند که آن‌ها را بخاطر خودخواهی و نا‌آگاهی‌ پس می‌زند و راه را بر تک‌تک‌شان سد می‌کند. تماشای دوباره‌ی این اجرا بعد از یک سال و نیم هم‌چنان تاثیرگذار است به همان اندازه‌ی بار اول‌. دو ساعت، خود را بسپارید به متن و کارگردانی بسیار خوبِ ساناز بیان و بازی درخشان گروه بازیگران به ویژه بهنام شرفی و امین میری.
سوژه‌ی نمایش‌نامه‌های فلوریان زلر در نگاه اولیه ساده و گاهی تکراری به نظر می‌رسند اما متن‌های زلر(معمولا) نزدیک شدن به روابط آدم‌ها و واکاوی ... دیدن ادامه ›› اتفاقاتی‌ست که در جریان زندگی امکان به وقوع پیوستن آن‌ها کم نیست. متن‌های زلر تا حدود زیادی وابسته به شکل و موقعیت اجرا هستند و متنی که روی کاغذ به ظاهر پیچیده نیست روی صحنه می‌تواند به یک اجرای دیدنی تبدیل شود(اتفاقی که پیش از این، تا حدودی درباره‌ی نمایش اگه بمیری افتاد).
در اجرای فعلی نمایشنامه‌ی پدر، نقطه عطف نمایش بازی درخشان مسعود کرامتی‌ست در قالب پدری که در دنیای ذهنی خودش زندگی می‌کند و آدم‌ها و زمان و مکان برایش مفهوم و شکل دیگری دارد و موقعیت چندگانه‌ش مخاطب را میان واقعیت و توهمات ذهنی او درگیر می‌کند. کرامتی با پرهیز از هر گونه اغراقی در بازی و ادای دیالوگ‌ها، با طنزی که در لحن خود دارد از تلخی بی‌اندازه موقعیت شخصیت “پدر” می‌کاهد و در عین حال مخاطب را تحت تاثیر دنیای پیچیده‌ی ذهن پدر قرار می‌دهد. بازی مسعود کرامتی در نقش پدر، به‌قدری درست و متناسب با متن و فضای اجراست که بازی سایر بازیگران در کنار او چندان به‌چشم نمی‌آید. با این وجود پدر اجرای جمع‌وجور و البته قابل‌قبولی‌ست که با رعایت حداقل‌های لازم خود را در سطح یک اجرای متوسط نگه می‌دارد، اجرایی که ارزش یک بار دیدن را دارد و بس.
دیگه کارمون از تاسف خوردن هم گذشته... این لغو اجرا اون هم بدون اطلاع‌رسانی به‌جای این‌که تاثیرگذار باشه، بی‌احترامی بود به مخاطب! اعتراض و لغو اجرا هم برای خودش راه و روش دارد! همه چیمون به همه چیمون میاد!
در اینستاگرام تئاتربازها اعلام کردند که لغو شده عزیزم،من برای همین نیومدم با اینکه تس ام اس قبل اجرا تز طرف تیوال رو هم دریافت کردم،نگفتن کسانی که امروز بلیط داشتند باید کی برای اجرا بیان؟
۱۹ شهریور ۱۳۹۷
موافقم عزیزم،خود تیوال هم بی اطلاع بوده جالبه
۱۹ شهریور ۱۳۹۷
خانم خزاعی گرامی کاملا با موافقم چون نتها مناسب نیست که هیچ واقعا بقول جناب عباسی فضایش گروتسک است.با ان کاربران واقعا روی اعصاب روان ادم هستند.از بدتر بعضی از احراها متاسفانه در اینستاگرام اطلاع رسانی میکنند بعضی شان در استوری اینستاگرام ان اخبار می گذارند.که موجب ورود تناشکران نما تاتر واقعا شده.پوزش از کمی طولانی شدن کامنتم چون واقعا خیلی ازاین موضوع عصبانی هستم.
۱۹ شهریور ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ما امشب یک اجرای بسیار خوب(با بازی‌های عالی) رو در یک شرایط بسیار بد دیدیم؛ سالن خیلی خیلی گرم بود و اجرا هم چهل دقیقه دیر شروع شد. عوامل اجرایی با این که تقصیری در این ماجرا نداشتن، عذرخواهی کردن اما عوامل سالن...
مدیریت خانه نمایش مهرگان باید یک فکری برای این شرایط کنن!
مهدی علی‌نژاد این را خواند
مهدی علی‌نژاد (mehdialinezhad)
سلام خانم خزایی اونشب بازیگر نمایش دیر رسید به اجرا و متاسفانه تهویه سالن دچار نقص فنی شد و ما شرمنده تماشاگران عزیز شدیم اما این نقص برطرف شد امیدوارم دیگه شرمندتون نشیم
۲۱ تیر ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یکی از بهترین کارهایی که امسال دیدم؛ متن خوب، کارگردانی خوب و بازی‌های درخشان ستاره پسیانی و هوتن شکیبا و البته پایان عالی نمایش.
درخشان
درجه یک
دیدنی
باز هم، هم هوا می شویم...
قرار است غافلگیر شویم؟ قرار است روی مرز واقعیت و خیال حرکت کنیم؟(با توجه به دیالوگ بولد شده نمایشنامه : دوست داشتن توی خیالات دوست داشتن بی آسیبی یه ولی خدا نکنه تخیلات به واقعیت تبدیل بشه ) اما خبری از این اتفاقات نیست! بعد از اولین بازی فرهاد دیگر همه چیز رو شده، مخاطب دیگر غافلگیر چند بازی بعد نمی شود. شاید این غافلگیری ها اتفاق می افتاد اگر کمی فضاسازی در نمایش وجود داشت. در اجرای فعلی طراحی صحنه و لباس هیچ خلاقیتی ندارد، حتی نرده های آنقدر کوتاه هستند که توی ذوق می زند. نور هشتاد دقیقه بدون هیچ طراحی و تغییری فقط صحنه را روشن نگه داشته...همه این ها بیشتر آدم را یاد یک نمایش رادیویی می اندازد به خصوص موسیقی پایانی کار. بازی ایوب آقاخانی(با توجه به این که تسلط کافی برای تغییر لحن و استفاده از صدایش را دارد) و تا حدودی لادن مستوفی(در نیمه دوم) تنها ویژگی های مثبت کار هستند.
محسن قربانی و سارا صاد این را خواندند
شاهین نصیری و علی عبدالرحیم این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چرا انقدر این اجرا خوب بود! چقدر آخه...همه تون خیلی عالی بودین، واقعا خسته نباشید. مرسی برای این همه انرژی.
دعوت به تماشای این کار یه توصیه دوستانه ست از کسی که تئاتر رو خیلی دوست داره، در همین حد...این کارو ببینید. بازی های خیلی خوبی داره، همه چیز ساده س اما دوست داشتنیه...شما با آدم های این نمایش همراه می شید چون از آدم های اطراف ما هستند...نزدیک، ملموس و واقعی...
واقعن متاسفم برای گروه این نمایش که اجرای امروز رو لغو کردن! اصلن مهم نیست که تماشاگر از این سر شهر اومده تا اکو! اصلن مهم نیست که از یک هفته قبل برنامه ریزی کرده! اصلن مهم نیست که کلی وقت و هزینه صرف کرده...هیچ کدوم از اینا مهم نیست! مهم اینه که گروه چه تصمیمی می گیره! واقعن متاسفم!
دلیلش رو نگفتن؟! نکنه برای عوامل گروه مشکلی پیش اومده؟!
۰۹ تیر ۱۳۹۳
البته تیوال که در تماس تلفنی که من باهاشون داشتم، گفتن ساعت شش بهشون اطلاع دادین و نه چهار...همه دارن از زیر بار وظیفه ایی که داشتن شونه خالی می کنن و این یعنی بی قانونی، بی احترامی، بی نظمی....
۱۰ تیر ۱۳۹۳
الان موج و همیاری دعواشون میشه!
این وسط فقط آدمایی که تو این گرما تا سالن میرن ضرر میکنن
۱۰ تیر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دوستانی که کارو دیدن، به موقع شروع می شه یا با تاخیر؟!
manimoon این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دوستانی که کار رو دیدن، مدت اجرا چقدره؟! سروقت شروع می شه ؟!
manimoon این را خواند
رضا قاسم پور این را دوست دارد
تقریبن یکساعت و چهل و پنج دقیقه
فک کنم با 5 الی 10 دقیقه تاخیر شروع شد.
۲۵ فروردین ۱۳۹۳
ساعت هشت و ده دقیقه شروع شد و ساعت نه و پنجاه و پنج دقیقه تموم شد. دقیقا خانم آذرنوش درست حساب کردن
۲۵ فروردین ۱۳۹۳
ممنونم دوستان :)
۲۵ فروردین ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به نظر من کار در اوون حدی که دوستان اینجا گفتن ضعیف نبود. شمعدانی ها یک کار کاملا معمولی بود. از همه نظر. بازی ها، نورپردازی، طراحی صحنه، متن، کارگردانی. به دلیل کمدی بودن کار، نمی شه این کار رو با بقیه نمایشنامه ها و کارهای آقای آقاخانی مقایسه کرد.
وحید عمرانی، niloofar.Lotus و غلامرضا شایسته فر این را خواندند
رضا قاسم پور این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید