داستان مغازهی خودکشیِ ژان تولی روی کاغذ به اندازهی کافی جذاب و خواندنیست؛ نگاهی طنازانه و عجیب به مقولهی مرگ و خودکشی که تلخیهای خاص خودش را دارد و با شوخیهای گاهوبیگاهش دربارهی مرگ مخاطب را میان خندههای ناگهانی به حرفها و کارهای خانوادهی عجیب تواچ و لحن گزندهی حقیقتی که نمیتوان از آن فرار کرد نگه میدارد. مغازهی خودکشی در اجرای فعلیاش بخشی از جذابیت متن را منتقل میکند بهویژه در فصلهایی که داستان روی لوکریس و میشیما(نوشین تبریزی و وحید آقاپور) متمرکز میشود؛ هر دو بازیگر، طنز تلخ داستان تولی را بهدرستی درک کرده و به مخاطب منتقل میکنند و بازیهای درخشانشان نقطهی قوت اجراست. مخاطب چه کتاب را خوانده باشد و چه نه بازهم با نمایش ارتباط برقرار خواهد کرد. هرچند در متن فصلها و بخشهایی از کتاب به کلی حذف یا به شدت کمرنگ شدهاند که اتفاقا، اشارهای کمی پررنگتر از حالت فعلی به جذابیت بیشتر اجرا کمک میکرد. با اینوجود تماشای مغازهی خودکشی (با گریمها و طراحی صحنهای که یادآور برخی کارهای تیم برتون است)، از اتفاقات جذاب این روزهای تئاتر است.