امیدوارم همه عزیزانی که علاقه دارند بتونن این نمایش رو ببینن و اینکه برای ۱۴۰۴ تمدید بشه. برای دلخوشی نمیگم اما اگر نتونستید بلیط تهیه کنید ناراحت نشید چون ممکنه اجرا به مذاق بعضی از شما خوش نیاد.
اما در مورد نمایش برادران کارامازوف نکته اول اینکه یه خلاصه ای در حد ویکی پدیا هم که شده بخونید. اجرا در بعضی قسمتها کمی گنگه و باید بدونید که قرار هست با چی طرف باشید.
نکته دوم اینکه اگر مثل من از سرکار به ایرانشهر میرید سعی کنیدشب قبل خواب خوبی داشته باشید و خسته نباشید. اگر تونستید اغذیه و حتما قهوه در فلاسک یا ماگ با خودتون ببرید. چراغها در حین اجرا روشنه و نورش آزار دهنده ست، چشمهای من که خسته و خواب آلود میشد و همین خستگی و اذیت شدن چشمهام باعث میشد تمرکزم بهم بریزه.
اما در مورد نمایش باید بگم که شما با یک تاتر تجربی طرف هستید. دیدن اون تجربه نو و جدیدی برای من بود اما من کلاسیک پسندم:)
بازیگرا دو طرف
... دیدن ادامه ››
سن نشستن و مثل ما نمایش رو تماشا میکنن. ما و اونها در هم آمیختیم و گویی هممون روی صحنه ایم. با توجه به اینکه اقای خلیل نژاد گفتن در حین نمایش میتونید از سالن خارج شوید هفت هشت نفری از عزیزان اجرا را نیمه کاره رها کردن و رفتن. حتی دیمیتری مکث میکرد و به تماشاچیانی که میرفتن نگاه میکرد.
آغاز نمایش یعنی ملاقات پدر زوسیما و کارامازوف ها خیره کننده بود. اما در ادامه دیگه چنین قسمتی رو شاهد نبودم.
شخصا قسمتهای کم بازیگرتر و خلوت ترو بیشتر پسندیدم. مثل دیدار دیمتری و آلیوشا، دیدار دیمتری ومستخدم، ایوان و الیوشا...
یه قسمتهایی زیاده از حد شلوغ بود که برای من جذابیتی نداشت. مثل مدرسه یا ملاقات الیوشا با پسر مریض...
دیالوگ ها گاهی خیلی تند ادا میشد و کاش میشد کمی روشون مکث کرد.
اما در مورد بازیها که همه متفق النظر بودن و جز عالی نمیشه چیزی گفت نمیگم.