در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال مهدی مسموعی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:55:49
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
تئاتر نه پول داره، نه مخاطب...

شروع تلخی رو رو درلفافه نویسنده و کارگردان به مخاطب عرضه میکنه که خیلی‌ها هنوز گرم داستان نشدند، متوجه اون نمیشن. بهتر بود آرامتر و گیراتر این جملات بیان میشد.

من خواستم نقدی بر نمایش بنویسم، اما با بعضی کامنت‌ها مواجه شدم که ناراحتم کرد.
هر نمایشی، حتی بدترین نمایش، تا بیاد روی صحنه، باید قبلش روزها و هفته‌ها تا پاسی از شب درگیر آماده‌سازی برای نمایش بشوند و خاک پلاتو رو خورده باشند.
کسی که اینگونه نقد برای یک نمایش(نه فقط نمایش طبقه اضافی) مینویسه، معلومه حتی یکبار هم یک کار ساده رو توی پلاتو انجام نداده، چه برسه به ... دیدن ادامه ›› نمایش توی تماشاخانه، کسی تئاتر کار کرده باشه، هیچوقت به خودش اجازه توهین به کار بچه‌ها رو نمیده.
اما متأسفانه واقعیت تلخی رو شاهد هستیم که هر شخصی اجازه توهین به خودش میده و میشه همون حرف اول نمایش که میگه تئاتر نه پول داره، نه مخاطب... نه احترام و اجر گذاشتن و بها دادن به برای خون دل خوردن و عرق ریختن عوامل یک نمایش تئاتر.

من با حواشی اجرا و تئاتر آشنا هستم، یکسری رو نمیپسندم که در خیلی جاها شاهدش هستیم، اما نمیشه بخاطر اون موارد، زحمت بچه‌ها رو نادیده انگاشت که با جون و دل، میان و نمایش رو بخاطر تعلق خاطر خودشون به اجرا، انجام میدن.

بنظرم در دو اجرای باقیمانده در ابتدای نمایش باید اینگونه متن ابتدای این نوشته کامل بشه:

تئاتر نه پول داره، نه مخاطب... تئاتر عشق میخواد فقط... عشق...


پنج ستاره تقدیم شما

باتشکر و احترام
مَهدی
سلام

وسط اجرا خواستم نمره منفی رو برای نمایش بگذارم.

شروع خیلی بد بود.
بیشتر اجرای کنسرت جنوبی بود و خط داستانی در اواسط نمایش محو میشد.
حتی 20 دقیقه ابتدای نمایش نفر جلویی من سالن را ترک کردند.

اما در پایان نمایش از حضار عذرخواهی کردند و فرمودند که این اجرا جزو اجراهای بد ایشان بود که این کار ایشان قابل ستایش میباشد، همین که خود متوجه مسأله هستند عالی هست.
دست عوامل نمایش درد نکنه، فرمودند احتمال تمدید نمایش میباشد.

پنج ستاره تقدیم شما
سلام.ممنون از کامنتتون.متاسفانه این اجرا چند تماشاچی بودن که انگار بیشتر برای به هم زدن نمایش اومده بودن تا دیدن نمایش.همینطور که خودتون دیدید با وجود تذکراتی که آقای غفارمنش هم دادن،بیشتر از بازیگرا دیالوگ میگفتن متاسفانه
۰۷ اسفند ۱۴۰۳
مهرداد آبجار
سلام.ممنون از کامنتتون.متاسفانه این اجرا چند تماشاچی بودن که انگار بیشتر برای به هم زدن نمایش اومده بودن تا دیدن نمایش.همینطور که خودتون دیدید با وجود تذکراتی که آقای غفارمنش هم دادن،بیشتر از ...
ممنون از زحمات حضرتعالی

بله متأسفانه کسی که از دور به تئاتر و نمایش نگاه میکنه و تجربه کار نداره، قدر زحمات کار تئاتر رو نمیدونه.
نمایشنامه‌خوانی‌ها تا پاسی از شب، تمرینها و ممارست عوامل تا یک کار بر روی صحنه بره، به همین علت اینگونه با بی‌احتیاطی، بی‌توجهی و بی‌احترامی برخورد ... دیدن ادامه ›› میکنه.

اگر یکبار خودش بر روی صحنه نه یک کار اجرایی، بلکه تنها یک اتود بزنه، اونوقت هست که قدر کار و زحمات دیگران رو میدونه.

فرمایش شما رو خوندم به یاد سیر تحول اینترنت در ایران افتادم که یک زمان تقریباً دسترسی به اینترنت رو فقط قشر الیت جامعه داشتند، گروه‌های اینترنتی مخصوصاً در پَل‌تاک رو خاطرم هست که چگونه افراد محترم و متشخص در آن به گفتگو می‌نشستند، اما با گسترش اینترنت، اون جمع فرهنگی، اون شب‌های شعر، همه کم‌کم رنگ‌باخت و هرزگی در اینترنت رو به گسترش شد.

الان هم متأسفانه همین حالت رو در سالن‌های تئاتر شاهد هستیم.
این مسأله درخصوص نمایش‌های دارای کنسرت و حضور تعداد نفرات بالای تماشاگر، باعث چالش بیشتری برای عوامل میشه.

عذرخواهی میکنم بابت اطاله کلام.

ممنون از زحمات شما و تمامی عوامل نمایش 🌹🌹
۰۷ اسفند ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
5 اسفند ماه این نمایش زیبا رو دیدم.
شروع نمایش که از درب بوتیک تئاتر شهرزاد به استقبال تماشاگران آمدند زیبا و سورپرایز کننده بود و خوش‌آمدگویی محترمانه عوامل و بازیگران نمایش، بنظر من قابل احترام و زیبا بود.
چه خوش گفتند که ادب مرد بِه ز دولت اوست.
اینکه این تعداد بازیگر در نقش‌های مختلف در سکانس‌های مختلف این نمایش بصورت پویا عمل کردند، بسیار قابل احترام و درخور ستایش بود.

دو نکته مهمی که بنظرم در نظرات کاربران به آن برنخوردم و شاید از دید من مغفول مانده این دو است:
1- نمایش تعاملی یا همان اینتراکتیو با مخاطب خود که در جای جای نمایش به همراه ادب دلنشین بازیگران ... دیدن ادامه ›› مشاهده میشد.
تصنعی نبودن ابراز محبت بازیگران نشان از با جان و دل بازی کردن آنها میداد.
2- بحر طویل خواندن در نمایش یزید درخور توجه بود و شایسته آفرین‌گفتن بود.

دم هم عوامل گرم، دست همگی درد نکنه.
پایان ماجرا نیز مانند شروع آن زیبا و خاطره‌انگیز بود.
همه از فرهنگ احترام در ژاپن داد سخن بر زبان می‌رانند و ما در همین تهران خودمان، فرزندان برومندی را شاهد هستیم که ادب ایرانی را در جای‌جای نمایش به رخ همگان کشیدند.

خدا قوت به همه عزیزان
پنج ستاره تقدیم شما
قدم‌رنجه کردی لوتی، تاج سری⭐️
۰۶ اسفند ۱۴۰۳
مرشد
قدم‌رنجه کردی لوتی، تاج سری⭐️
سپاسگزارم بزرگوار
ممنون از زحمات شما
۰۶ اسفند ۱۴۰۳
مهدی ملکی (سیاه)
منم همونی که مرشد گفت🙏⚘️😊
سپاسگزارم بزرگوار
ممنون از زحمات شما
۰۶ اسفند ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چون که آقای برزو آدم حساسی هستند، ترجیحاً یه‌سری کارها مثل صحبت‌کردن با بغل‌دستی و خوردن و آشامیدن توی این شهر خیلی اذیتشون میکنه...
بنظر خیلی نگاه بالا به پائین نسبت به تماشاگر نیست این حرف؟
یکمی در شروع نمایش توی ذوق تماشاگر میزنه.

جدای از شروع بد که ربطی به نمایش نداشت، شروع نمایش با یک دیالوگ خوب که حس کنجکاوی تماشاگر را برانگیخت و استفاده از ساز آکاردئون و آهنگ زیبائی که نوازنده نواخت به همراه سباستین و خوابش و آمدن تعدادی زیادی از بازیگران در شروع کار به نظرم شروع زیبائی را رقم زد.

در اینجا ورود به داستان با دیالوگ آقای هرمان و خانم هاوارد برای تماشاگر قابل اعتناتر بوده و تماشاگر برای ارضاء حس کنجکاوی مکالمه ابتدائی نمایش تمرکز بیشتری را بر روی دیالوگ آقای هرمان و خانم هاوارد میگذارد.

در کل آقای بولتی گه در این مکالمه به آن اشاره میشود نماد دست های پنهان در ... دیدن ادامه ›› دنیای کنونی ماست و این نمایش اشاره ای به منیپولیشن فکری افراد جامعه و ایجاد حس نیاز در مشتری برای هر کالائی است که در این نمایش به شکل اشد آن است و طرفه آنکه مساله ای که شاید ترسناکترین دغدغه نوع بشر است را چنان به کالائی والا قلب مینماید که انسانها تشنه و بی تاب دستیابی به آن میشوند.

طنز تلخ ماجرا آنجاست که حتی متفکران جامعه نیز در پایان خود اسیر این نوع منیپولیشن فکری شده و حتی آن را افتخاری برای خود تلقی میکنند.

این حمله خانم هاوارد توضیح همین منیپولیشن فکری است:
"ما قرار نیست خودمون رو بکشیم، ما قراره یک مرگ باشکوه رو تجربه کنیم..."
"مساله ما مردن خالی نیست... مساله ما باشکوه مُردنه..."

"گیوتین برای کشتن اشراف ساخته شده..."
خلق را تقلیدشان بر باد داد...


شخصیت سباستین هم که در سراسر داستان ورود به مسائل میکرد هم جالب بود.

در اینجا دو شخصیت برادر و خواهر یعنی تونی و ابیگیل هم جالب توجه هستش، هر دو اینگونه مردن را مسخره میدانند، اما یکی بر اساس عقاید و یکی بر اساس منافع که با چهره سالوسی خود آن را پنهان و از حماقت دیگران منفعت کسب میکند.

در اینجا تبلیغات گوبلز وار رو شاهد هستیم که در خواندن سرود دسته جمعی آن را میبینیم:
فیش سفید تو مُشتمه...
ارزش پول خیلی کَمه...
سرم رو بالا میگیرم...
زیرِ گیوتین میمیمرم...
من دیگه ترسی ندارم...
اراده‌ی سَنگی دارم...
یه مرگِ با شِرافت...
دارم منم لیاقت...



به هنگام نگارش این خطوط به یاد سخنی از ژیسکار دیستن رئیس جمهور اسبق فرانسه که به هنگام انقلاب 1979 بیان کردند، افتادم که از بیان آن به دلیل برخی مسائل معذورم، اما به قول بزرگان؛ العاقل یکفی بالاشاره....


پنج ستاره تقدیم شما
محمد فروزنده و زهرا روحانی این را خواندند
نیلوفر پناهی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با سلام و احترام
بنظرم باید هنرپیشه بودن رو تصور کرد و یک مونولوگ رو بدون اندکی تپق زدن حدود 10 بیست دقیقه ادامه دادش، تا متوجه کار سخت بازیگری ... دیدن ادامه ›› شد.
از این بابت باید کلاه رو به احترام عوامل تئاتر از سر برداشت.
شروع اجرا جالب بود و اینکه وقتی درهای سالن باز میشه و وارد سالن میشوید، در اتمسفر نمایش قرار میگیرید.
البته با توجه به فضای سالن، در ابتدا که در جریان نیستیم مشکلی ایجاد نمیشه، اما بعد که متوجه میشیم در فضایئ ایتالیایی قرار داریم، روزنامه ها همه به انگلیسی هستند، کمی توجه رو به سمت روزنامه ها به جای مکالمات هنرپیشگان معطوف میکنه. شاید برای هم این مساله نباشه، من کمی به زبان ایتالیائی علاقمندم و مقداری هم دانشگاه خودنم، باعث این مساله در ذهنم شده باشه.
نکته دیگر هم کمی استرس بازیگر در شروع بودش که با استرس پشت سر ه دیالوگ رو بیان میکردند، ک با کارگردان محترم این مساله رو مطرح کردم و ایشان فرمودند که این مساله 50 50 بوده؛ هم مساله مورد اشاره من بوده و هم اینکه تنش‌های درونی شخصیت داستان رو بیشتر با حالات کلامی بازیگر به بیننده منتقل نمایند.
در خوص دکور هم بنظر من زیبا و باسلیقه کار شده بود و درخت پش پنجره هم و حرکاتش جالب طراحی شده بود.
تبریک به جناب آقای ارجمندی و تمامی عوامل نمایش.
پنج ستاره تقدیم شما