یک تئاتر با قواعد فیلم فارسی.
چرا فیلم فارسی را بد میدانیم؟ بیشتر بخاطر تیپیکال بودن آدمهاست. در فیلم فارسی آدمها به خیر و شر تقسیم میشوند. آدمها در چهار چوب همیشگی که در ذهن مخاطب وجود دارد عمل میکنند. خوبها با مرام هستند و بد ها نامرد و از پشت خنجر میزنند.
شاید بگویید این نمایش برگرفته از تعزیه است ولی اینطور نیست چون تعزیه ابتدای امر قراردادی است و بر مبنای داستانی که از پیش برای مخاطب مشخص است به اجرا در می آید. این نمایش اینگونه نبوده و با اصول تئاتر غربی باید سنجش گردد. بنابراین شخصیت ها قابل پیشبینی هستند. داستان قابل حدس است و آدمهای نمایش همان کاری را میکنند که آدمهای فیلم فارسی میکنند.
اولین نکته در اجرا صدای بازیگر است اینکه بازیگر جوری حرف بزند که کلام به وضوح به گوش مخاطب نرسد اول ایرادی است که میتوان به کارگردان گرفت. میزانسن ها ابتدایی. طراحی صحنه تخت. نور پردازی به شدت ضعیف طوری که بازیگری که گفتگو میکند در تاریکی است.
بازی ها اغراق شده، مصنوعی، غیر قابل باور. داد های بی مورد و آزار دهنده. دعواهای ساختگی و مصنوعی و...
در کل نمایشی اروتیک و ضد زن است.
... دیدن ادامه ››
اگر کمی دقت کنید زنها مثل آلتهای جنسی در رفت و آمدند و مردها فقط به دید نیاز جنسی آنها را نگاه میکنند. عشق موجود در نمایشنامه به عشقی جنسیت زده تبدیل شده. زنی که در محوریت نمایش هست هیچ عملی که درام را پیش ببرد انجام نمیدهد.
من تخصصی در موسیقی ندارم ولی آنقدر میفهمم که موسیقی به گوشم فالش مینشیند. در اجرای امشب دو بار خواننده خارج خواند. خدا کند که من اشتباه کرده باشم.
شاید فکر کنید این نمایش مذهبی است. خیر نمایش کاملا ضد مذهب است عقل سلیم با دیدن این نمایش بی اعتقاد و بی ایمان میشود آنقدر مسخره آدم روی ویلچر شفا پیدا میکند و آنقدر مسخره آن «شخصیت خوب» آب مینوشد تا ما فاصله گذاری بین امام و شخص بازی را بفهمیم؛ که مخاطب خیلی راحت میتواند دین و ایمان را بچگانه و مسخره ببیند.