این کارو دیدم ...
نمیگم عالی بود
نمیگم رو دست نداشت
نمیگم محشر بود
اما توی این یک هفته ای که تهران بودم بعد از مثل شلوار جین آبی کاری بود که کاملا به دلم نشست و از دیدنش اصلا پشیمون نیستم ...
قبل از اینکار دو اجرا در تهران دیدم که منو کاملا نا امید کردن و صرفا زرق و برق و رقص و حرکت ها ، طراحی صحنه های بی مورد و حرکت هایی که بقول ما خوزستانی ها بهشون میگیم : ها یَنی میخای بُگی مو خِعلی اُستادُم ... تشکیل میداد ... صرفا سرگرم کننده و پول بلیط بالای 20 تومن...
اما اینکار نمایشی جالب که به شعور تماشاگر احترام میذاره ... موضوعی که شاید باهاش قبلا برخورد های بسیار داشتیم اما دیدگاه نویسنده و زاویه دیدش جالب انگیز ناک بود ... بازی ها مقداری جای کار داشتن بعضی از بازیگران شخصیت نبودن سعی داشتن اون شخصیت رو با نوع بازی و صدای یک بازیگر معروف بازی
... دیدن ادامه ››
کنن ... کارگردانی میشه گفت کاری که از دستش بر میومد رو کرده ... خوب بود اما میتونست خوب تر باشه ... نمایشنامه تقریبا دین خودش رو به کل نمایش و عوامل اجراییش ادا کرده و جای صحبت نداره ... و طراحی صحنه در عین سادگی جواب داده بود اما تنها گزینه ای بود که واقعا بیشتر باید روش کارمیشد ( بعد از بازی ها )
باید تشکر کنم از نویسنده این اثر برای نوشتن شخصیتی در نمایشنامه به نام پدر بزرگ که شاید اگر نبود واقعا اتفاقی نمیوفتاد اما واقعا این شخصیت اگر نبود نیمی از جذابیت کار میوفتاد ... شاهد بهترین و بدترین لحظات در یک ساعت و نیم این اقا بود که اگر من واقعا جاش بودم کمرم میشکست ... مرسی از نویسنده... مرسی به گروه اجرایی ...
منصور باشید
*خوزستانی ام *
حسین کیانی