دیشب با توقع معقول، از دیدن نمایش پزشک نازنین لذت بردم.
اجرای روان،
هنرجویان با استعداد، خوش انرژی و خوش آتیه.
با بازیهای خوب و برخی خیلی خوب.
خدا قوّت به اشکان خطیبی عزیز که با ممارست در طول این دو سال اخیر و مشخصاً عشق به کارش و هنرجوهاش در نهایت هر دو نمایش رو روی صحنه آورد.
به همه ی عوامل تبریک میگم.
از بعد از دوران پاندمی و بازگشایی دوباره سالنهای نمایش، این چندمین نمایشی بود که میدیدم و بیشتر از بقیه دوست میدارمش.
و البته تقدیم و تشکرِ خالق اثر در انتهای نمایش به احترام مخاطبینی که با تاخیر اجرا و تعویق ناگهانی نمایش در هفتهی گذشته مواجه شدند هم
... دیدن ادامه ››
جای قدردانی داره.
و اما تماشاگران..،
نفر بغلدستیم در حین اجرا موبایلش زنگ خورد و شروع کرد به پیام دادن، و چندبار صدای دریافت پیام هم اومد.
با اینکه در بدو ورود با تاکید به تک تک افراد، عدم استفاده از موبایل رو گوشزد کردند و اگر نکنند هم مگه این موضوع بدیهی نیست؟!
رییس جمهور یا بانوی اولِ ناکجاآباد هم که باشی باید بتونی مدیریت کنی و یکساعتونیم گوشیت رو به احترام نمایش و مخاطبینش سایلنت کنی و بگذاریش کنار.
نفر بغلِ بغلدستیم یکساعت از نمایش رو در حالِ چت کردن و وَر رفتن با موبایلش بود و برای اینکه نور موبایلش تمرکزم رو از نمایش بهم نزنه مجبور بودم خودم رو به پشتیِ صندلیم فشار بدم که چشمم بهش نیوفته!
خب مگه مجبوری بیای!؟ اینهمه علاقهمند بود که بلیت گیرشون نیومد. هرکدومشون میتونستند جای شما باشند.
نفر پشت سریم هم ۱۲ بار پایاش رو خیلی جوندار به پشت صندلیم فشار داد (احتمالاً نیت کرده بود برای تعدادش).
و
اینارو گفتم که فقط اگه احیاناً دوستانی این رفتارهارو سهواً میکنند و حواسشون نیست، بلکه شاید اینجا ببینند و متوجه بشن که هرکدوم از این رفتارها در وصلِ تماشاگر به صحنه و اثر سکته ایجاد میکنه. و چقدر نباید اینطور باشه.
خلاصه که با وجود اینها از نمایش لذت بردم وگرنه خیلی لذت میبردم.