متن: قاعده و قانون این است که در پایان هارپاگون نمیرد، تا کمدی شکل مفرح خود را در تقدس بخشیدن به انسان خسیس تنزل ندهد. قرار است که آدمها خسیس را متنبه کنند برای همین نقش بازی میکنند و...
کارگردانی: طراحی صحنه تخت و غیر کاربردی و غیر خلاقانه بود. نمیدانم چرا باید شعار دهنده ها فیکس شوند؟ چه قراردادی با مخاطب گذاشتید که در ادامه ابتر ماند؟ اولین درسی که در تئاتر میدهند این است که بازیگر پشت به تماشاچی دور نزند. نمیدانم چرا در یک نمایش ایرانی کلاسیک بازیگر زن سختترین راه را برای دور زدن انتخاب میکند.
برخی صحنه ها لزومی به سر و صدای بیش از حد نیست. مکث و سکوت هم جزوی از نمایش است. اگر فرشها را از افقی به عمودی برگردانید احتمال سکندری خوردن بازیگر کمتر میشود. طراحی لباس و موسیقی هم قابل قبول بود.
بازی ها خوب بودند. بازی آقای آهنین جان و داروغه خوب بود. بقیه هم خوب بودند. صدای آقای همتی در شروع نمایش شنیده نمی شد ولی کم کم موتورشان روشن شد.
لحظات طنز زمانی ارزشمند میشوند که بازیگر سعی ندارد به زور مخاطب را بخنداند.
خسته نباشید.
۱۴۰۰/۶/۱۶