من نمی دانم خیالم یا غبار حیرتم// چون سراب از دور چیزی اعتبارم کرده اند
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
شاید بیش از نیمی از این نمایش حذف یا سانسور شده بود! به اشتیاق دیدن دوبارۀ آن به تماشایش نشستم اما اصلاً قابل مقایسه با اجرای 2 سال پیش آن در تماشاخانۀ سنگلج نبود!
مریم خانم عزیز بنده نیز با این احتمال که تغییرات متن منجر به خدشهٔ آن خاطرهٔ شیرین شود از تماشای دوباره اش صرفنظر کردم. ای کاش چنین نمی شد. امیدوارم اگر نویسندهٔ گرانقدر مطلب شما را خواند توضیحاتشان را ارائه نمایند.
با توجه به اتمام تمامی بلیت های اپرای عروسکی خیام تا 5 شهریور ماه، به اطلاع می رساند، بلیت فروشی 3 روز پایانی اجرا (8 الی 10 شهریورماه) فردا ساعت 14 بر روی تیوال قرار خواهد گرفت. گفتنی است که روزهای ششم و هفتم شهریور به علت ایام سوگواری اجرا نخواهیم داشت.
همچنین یادآوری میگردد که متاسفانه امکان تمدید مجدد این دوره ی اجرایی وجود ندارد، اما این نوید به شما عزیزان داده می شود که به زودی با فصل جدید اجراهای رپرتوار آثار گذشته و جدید گروه آران، میزبان حضور پرشورتان خواهیم بود.
بلیت این نمایش چرا اینقدر گرون شده؟! قبلاً دو بار در تماشاخانۀ باران دیدمش. 40 تومن برای نمایشی با 3 بازیگر، دکوری جالب درعین حال ساده و کم هزینه، که در تماشاخانه ای بدون هیچ امکانات خاص به نمایش درمیاد، کمی گرونه!
دوست دارم این نمایش رو ببینم اما وقتی یاد صندلی های ناراحت و جای تنگ پای سکوهاش میفتم پشیمون میشم
نمیدونم چرا هیچ استانداردی نداره این به اصطلاح تماشاخانه پالیز
این هم که قیمت هاش!
نمایش با نیم ساعت تأخیر شروع شد. بی نظمی تماشاخانه و بی ادبی مسئول آن در عذرخواهی بسیار سطحی از تماشاگران، مایۀ آزار و تأسف بود. متأسفم که چنین نمایش خوبی چنین پیش درآمدی داشت!
خدا قوّت، به این گروه پرانرژی! دورۀ اجرای این نمایش، که ارزش بیش از یک بار دیدن رو داره، طولانی شده و از این بابت که همچنان ازش استقبال میشه خیلی خوشحالم.
سلام. در سابقه کار ویرایشم تنها 1 یک کتاب معماری هست، نوشتۀ آقای دکتر دشتی، درخصوص معماری خانه های شمال کشور. ترجمه نمی کنم اما همکاران مترجم دارم که می توانند به شما کمک کنند.
منو یاد مردی انداخت که به مسجد می رفت و کشف می دزدید مدتی هم می باشد که در اپارتمانمان کفش ها را بلند می کردند رییس ساختمانمون گفت کفش ها رو تو قرنطینه بزارید داشتیم روده بر می شدیم از خنده . برخی ها واقعا دزد نیستن اما روانی می باشند
متأسفانه و از بدشانسی من، نور موبایلها، طنین گامها، و صدای مکالمۀ عده ای از تماشاگران نگذاشت چنان که باید از این شاهکار نفس گیر جناب غریب پور هم لذت ببرم. امیدوارم فرداشب که بار دیگر به تماشایش خواهم نشست شرایط چنین نباشد.
البته نظر من در مورد بازیگرا با شما یکسان نیست. بیشتر بازیها واقعن خوب و حساب شده بود و تابلوهای زیبایی ارائه می داد اما نمایشنامه به حدی از هم گسیخته بود و سطحی که هیچکس نمیتونست جمعش کنه. برای اولین بار در زندگیم یک تئاترو تا آخر ندیدم و سالنو ترک کردم.
شاهکاری دیگر را از جناب بهروز غریب پور و گروهشان دیدم و لذت جانانه بردم. برایشان امید پیروزی روزافزون دارم.
ایرادی که در این اپرا به نظرم آمد غلبهء صدای موسیقی بر صدای خوانندگان بود، و اینکه فقط صدای محمد معتمدی رسا و قوی به گوشم رسید. همچنین انتظار داشتم امام حسین و حضرت عباس صداهایی قوی تر و رساتر و گوش نوازتر داشته باشند.
به هر رو، از این اپرا هم لذت فراوان بردم.
سرکار خانم نوربخش عزیز
از اظهار لطف شما ممنون و سپاسگزارم اما در مورد خواننده ها-آواگران اپرای عاشورا با نظر شما موافق نیستم هرچند که می توانستم سکوت کنم اما دغدغه ی این را داشتم که مبادا تصور بفرمائید سکوت علامت رضایت است و سهم دوستان هنرمندم را در به ثمر رسیدن این حرکت ملی نادیده می گیرم پس لازم است چند نکته را یاد آوری می کنم:
- کوشش من و آقای عبدی این بود که از میان بهترین خواننده ها ، کسانی را انتخاب کنیم که قدرت ایفای نقشها را داشته و در ضمن با آواگری در تعزیه آشنا باشند، بنابراین اگر دی وی دی این اپرا را ندارید حاضریم بعنوان هدیه آنرا خدمت شما ارسال کنیم تا دوباره و درخلوت این اثر را ملاحظه بفرمائید تا اگر تردیدی دارید برطرف بشود و مطمئن بشوید که خواننده های اپرای عاشورا با حساسیت انتخاب شده اند.و با نهایت قدرت در این اثر حضور ... دیدن ادامه ›› یافته اند.
در آن زمان محمد معتمدی همچون امروز نام آشنا و شهره نبودند و در سایه ی تلاش و همت و استعداد ذاتی از دیگران پیش افتادند و می پذیرم که او از بهترینهای اپرای عاشورا هستند و حتما می دانید که ایشان و آقایان علی خدائی و مهدی امامی در اپرای مولوی حضور داشتند و مهدی امامی در اپرای حافظ هم هنر نمائی کرد و در نقش شاه شجاع درخشید.
با ارادت بسیار
بهروز غریب پور
با یکی از دوستانم به دیدن این نمایش رفتم و جالب است که در پایان نمایش نظرهامان کاملاً متفاوت بود!
از نظر من، حرکات نمایشی ناهماهنگ، دیالوگهای ثقیل با بیان نامفهوم، و موسیقی بسیار بی ربطِ نمایش آن را ملال آور کرده بود.
دیالوگ ها نامفهموم، حرکات بازیگران نامفهموم، طراحی صحنه خشک و زمخت، موسیقی بی ربط! اصلا من نفهمیدم منظورشون از اجرای این نمایش چی بود؟! اگر می نشستن دو هم شاهنامه میخوندن بیشتر لذت می بردم... کافیه این نمایش رو با هزارشلاق که توی همین تماشاخونه اجرا شد مقایسه کنیم...
جناب حریفی، کاملاً با شما موافقم. هزارشلاق از نمایش های محبوب من بود و امیدوارم یک بار دیگه امکانِ تماشاش رو بیابم. در مورد نمایش بیضایی هم باید اضافه کنم که نمی فهمم چرا شاهنامه، شاهکار ادبی ای که شکوه اسطوره، واقع گرایی درخصوص مرگ و زندگی، و لطافت شعر رو با هم داره، در نمایشی چنین سیاه و زمخت ارائه شده!
شاهکاری نفس گیر! صمیمانه از جناب غریب پور، خوانندگان و عروسک گردانان این اپرا تشکر می کنم که 2 ساعت من رو از زمین و زمان منفک کردند. سکوت و سکون حاکم بر سالن هم نشان دهندۀ حیرت تماشاگران از شکوه هنری این اثر بود. خوشبختانه بار دیگر در چهارشنبه شب افتخار تماشای آن را خواهم داشت.
دست مریزاد! از آن نمایشهایی است که حال آدم را خوب می کند؛ نه فقط به خاطر خندیدن، که به دلیل شنیدن دیالوگهای قوی و شیرین از زبان بازیگران توانمند و هماهنگ با یکدیگر.