چقدر ما به ارزش های انسانی به دور از نگاه سنگین جامعه و مردمی که غرق در ناهنجاری های روزمره گشته اند اهمیت می دهیم و حاضر به مبارزه بی چون و چرا حتی با از دست دادن داشته های چند ساله هستیم چقدر حاضریم خط بطلانی بر کلمه کلیشه ای آبرویم نریزد بکشیم و بگوییم من می خوام راهی را برم که بدون آسیب به دیگران ناهنجارهای هنجار شده را بشکافه و پا تو دنیای جدیدی بزاره که انسانیت بزرگترین و زیباترین حرف منحصر به فرد اون هست. چقدر برای نفس کشیدن در هوای آزادی تلاش می کنیم چقدر تاب و تحمل سپردن آزادی به یکدیگر داریم، حتی اگر آن آزادی محصولش درد و اضطراب در دل ما باشد. این فیلم با بازی زیبای معتمد آریا، سعید آقاخانی و رضا بابک توانسته خصلت های نادرست بشری همچون حسادت ها، بدگمانی ها و ... را به چالش کشانده و زندگی را با تمام سختی ها و زشتی هایش با نگاهی که در عشق جوانه می زند به رخ تماشاگر صحنه هایش بنشاند و با کنکاش مسیر زندگی تو را همراه کند تا به جایی که با مرگ عشق، زندگی می میرد. این فیلم به درستی تعبیر شعر شاملوی عزیز هست که می گوید: انسان زاده شدن تجسّدوظیفه بود:
توان دوستداشتن ودوستداشتهشدن
توان شنفتن
توان دیدن و گفتن
توان اندُهگین و شادمانشدن
توان خندیدن به وسعت دل، توان گریستن از سُویدای جان
توان گردن به غرور برافراشتن درارتفاع شُکوهناک فروتنی
توان
... دیدن ادامه ››
جلیل به دوش بردن بار امانت
و توان غمناک تحمل تنهایی
تنهایی
تنهایی
تنهایی عریان
انسان دشواری وظیفه است
فرصت کوتاه بود و سفر جانکاه بود
اما یگانه بود و هیچ کم نداشت
― احمد شاملو