«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
نمایش قابل تاملی بود که باید درش تعمق کرد. چالش رویارویی با گذشته افرادی که دیگه نیستن .ادمهایی که هر چند نیستن ولی گذشته اونها ممکنه دنیای دیگری و دگرگون کنه و ..و اینکه ایا این کنکاش لزومن راهی رو به ارامش و بهبود هست یا ویرانی ؟
ولی به شخصه با فضای تیره و تاریک کار خیلی ارتباط برقرار نکردم . تم بی اعتمادی کار برام آزاردهنده بود . و در شرایط فعلی ترجیحم دیدن کارهایی با رویکرد امیدبخش تر هست .
بازی خانم کردا رو دوست داشتم ولی حس میکنم که یه مقدار بازیشون یکنواخت شده و موقع بازی نقش های قبلی که ازشون دیدم برام تداعی میشه .
بازی ها قابل قبول بود و نقطه درخشش کار بازی علی سرابی بود .ولی بازی خانم بنی ادم کمی ناپخته بود به لحاظ ساختاری جمع بندی کار یکم کمرنگ بود . گو اینکه تماشاگر با صورت سوال تنها باقی میموند و به سرمنزلی هدایت نمیشد .
تکنیک بازنمایی افکار و درونیات ذهنی که در واقع اسم اثر هم ملهم از اون هست بازی جذابی برای مخاطب ایجاد میکرد .
من دیشب این کار و دیدم و حقیقتن فضای کارهای سنتی ایرانی و خیلی دوست دارم .اما توقعی که داشتم و ذوق بسیاری که برای تماشای این کار داشتم خیلی براورده نشد (برخلاف متن خوب اقای مساوات کار خیلی پرداخت نشده بود.) . به خصوص که دوستی هم به پیشناهاد من امده بود و اصلا اون گیرایی لازم ایجاد نشد . نقطه قوت کار حضور سیاه و بازسازی بقال بازی و دیگ به سر بود که البته بخش کوتاهی بود . درهرحال بخش موسیقی و بخصوص صحنه ارایی و دکور میتونست خیلی قوی تر باشه و تاثیرگذارتر. بازی ها تقریبن خوب و قابل قبول بودن ولی یه جورایی حیف شده بودن . دوستی گفته بودن که این کار اگر در فیلد کار کودک جا میگرفت موفق تربود که موافقم. برای گروه بزرگسال تاثیرگذاری لازم ایجاد نشده بود . حضور بازیگرها در حاشیه صحنه و نشستن در گوشه سن خیلی جالب نبود .بهرحال امیدوارم با حمایتهای بیشتر این سبک نمایش ها بیشتر و موثرتر ظاهر بشن .
متاسفانه کار از مهمترین عنصر وجودی هنر یعنی لذت و جذابیت عاری بود و حجم فریادهای مشوش و مکرر روان تماشاگر را به بازی و سخره می گرفت. دیالوگهای نامفهوم چیزی شبیه یک فیلم ترجمه نشده بود.
در ضمن دلیل انتخاب این اسم روی نمایش را هم نمی فهمم. بر عکس اقای بیضایی اگر هم سخت می نویسند ولی خواننده آثارشان تا آخر بی صبرانه با او همراه می ماند. در این اثر هیچ حسی از کشش و جذابیت وجود نداشت. جز سرسام روحی و جیغ های بی معنای بازیگران