شاید برای برخی یا حتی بسیاری, سیزیف, تنها نمادی از تکرار, فلاکت و پوچی باشه اما اونطور که کامو میگه این سیزیف فلاکت زده که به سوی خودکشی کشیده میشه و لحظه ای که از حمل سنگ سر باز بزنه تسلیم شده و مرگ رو پذیرفته , برای امتناع از تسلیم شدن عملی که از عبث یودنش آگاهه رو تکرار میکنه و اینگونه برابر پوچی می ایسته...کامو در کتاب یا مقاله فلسفی افسانه سیزیف به سال 1942 برای اولین بار کلمه ابزرد یا ابسرد رو بیان و استفاده میکنه و ابزردیسم رو پایه میذاره...ابزردیسم نه به پوچی بلکه علیه پوچی تعبیر میشه و از ایستادگی برابر پوچی و تسلیم نشدن با وجود آگاهی از شکست حرف میزنه...
درود و خسته نباشی به گروه
با اینکه به سمت و سوی مکتب ابزردیسم و کامو هستم با این حال چندان با تئاترهایی که مارتین اسلین لقب تئاتر ابزرد بهشون داد ارتباط نمیگیرم و ترجیح میدم نمایشنامه های این نوع رو بخونم و بفهمم چی میخواد بگه با این حال اجرا برای افرادی مثل من آزادهنده نیست و خوبه...
برای من نقطه قوت این اجرا طراحی صحنه بود که در عین سادگی نیازهای صحنه رو تامین کرده بود به خصوص تختخواب و بازی که ازش گرفته شده بود فقط ای کاش تخت کمی جلوتر میبود و انتهای سالن پوشونده
... دیدن ادامه ››
میشد...
بازی ها قابل قبولن به ویژه جناب قلندری و نورمحمدی...البته بازیگران خانم میتونن بهتر باشن...
موسیقی زنده از نظر من برای اجرای آهنگ ها و قطعه های عظیمی مثل کارمینا یا مرثیه ای برای یک رویا هست که خب در عوض از نوازنده ها در نمایش بازی گرفته شده و کمی جبرانش کرده
از ریتم اجرا نمیشه به شیوه معمول حرف زد و تابع خصوصیات سبک ابزرد هست...
تئاتر ابزرد میتونه بهترین صحنه برای بیان مستقیم و غیرمستقیم مسائل مختلف باشه و اگر قراره به تماشا بشینم ترجیحم اینه که در کنار سخن مهم و فلسفیش, مسائلی از وضع فعلی رو هم آشکار درونش ببینم که البته در نهایت باز هم این مسائل به همون نقطه فسلفی بازمیگرده و مربوط به همونه...که در کار فک نکنم بود...
بلیت از گیشه تهیه شده و نمره ثبت نخواهد شد طبق قوانین تیوالی که من نمره 3.5 از 5 رو میدم به این نمایش...
خسته نباشی مجدد به گروه و کارگردانش که امیدوارم در آینده کارهایی بیشتری ازشون ببینم و توانمند هستن...