دیروز حوالی ظهر ، رفتم جایی که همیشه برام منبع آرامشه . . .
نمیدونم شاید من عجیب و غریبم ، اما میرم بهشت زهرا به طرز عجیبی آرومم انگار اونجا برام نقطه عطفه . . .
حس میکنم اونجا یک شروع بی پایانه ، نقطه صفر مرزی بین جسم و روح . . .
قدم زنون رفتم سمت قطعه نام آوران اولین بار بود می رفتم اونجا ، باد خنک میپیچید بین درخت ها و سکوت معنا داری رو حس میکردم . . .
قدم که میزدم کلی اسم آشنا به چشمم میخورد ، چقدر شور چقدر هیجان چقدر زندگی چقدر اسطوره چقدر هنرمند چقدر حرف اونجا بود . . .
با خودم گفتم چقدر آدم حسابی داشتیم که دیگه نداریم یا بهتره بگم ما از وجودشون بی نصیب موندیم ولی هستند . . .
غرق اسم ها و چهره ها بودم که یک نوشته و امضا و یک لبخند دلم رو برد ، خبرنگار محیط زیست مهشاد کریمی . . . روح همه رفتگان شاد . . .
به نظرم این نوشته میتونه معنا زندگی باشه . . .
من فکر می کنم که پشت همه تاریکی ها شفافیت شیری رنگ حیات است . . .
این راز را از حفره
... دیدن ادامه ››
های ماه و روزنه های ستارگان دریافته ام . . .
#شمس_لنگرودی
#مهشاد_کریمی
نمیدونم چرا اینجا نوشتم ، اما شاید اینجا برام تنها جایی باشه که میتونم بدون اغراق خودم باشم و بدون خجالت و ترس بنویسم . . .