در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | میلاد فراهانی درباره نمایش روزهای بی باران: من دیشب به تماشای این کار نشستم . . . به طور کلی موضوع نمایشنام
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 14:19:59
من دیشب به تماشای این کار نشستم . . .



به طور کلی موضوع نمایشنامه رو دوست داشتم،دو راهی بین دو کلمه که سرنوشت همه مارو رقم میزنه بله و ... دیدن ادامه ›› نه گفتن!
اما به نظرم این نمایش ایراد و باگ خیلی خیلی زیاد داشت که باعث شد لذت نبرم از دیدنش !
طراحی صحنه؟طراحی صحنه که اصلا نداشتیم و اگر بیشتر بهش توجه میشد میتونست خیلی به جذاب شدن نمایش کمک کنه،ویدیو آرت و نور رو دوست داشتم اما چرا انقدر صدای زمینه کم بود؟اصلا شنیده نمیشد!یعنی من اصلا احساس نمیکردم داخل یک کافه ام ،داخل یک بیمارستانم!این باعث شده بود ارتباطم به طور کلی با نمایش قطع بشه!
اینجا متن و کشش متن میتونست کمکم کنه که ارتباط بگیرم که باز هم موفق نبود.
مهرداد راوی اصلی داستان بود که عاشق باران بود و دوتا دوست صمیمی به اسم پوریا و شبنم داشت و ظاهرا یک خواهر به اسم آوا داشت.
سوالم اینه آوا اصلا چرا بود؟بهتره بگم اگر نبود بهتر بود!!!من دوتا چالش در زندگی مهرداد دیدم و شنیدم که برام تعریف کرده بود که آوا هیچ کمکی به من در جهت ارتباط گرفتن بیشتر با اون چالش ها نکرد!و باز هم باگ صدای زمینه ،لب دریا و هیچ صدای موج ساحلی در پس زمینه شنیده نمیشه یا حداقل من اصلا نشنیدم!فقط در انتهای نمایش صدای باراش باران رو میشنیدیم.
اصلا باران چی شد؟من نفهمیدم باید نگران نبودن باران باشم یا مریضی بنده خدا پوریا😅تا این حد ارتباطم قطع شده بود با نمایش! متن واقعاً واقعاً ضعیف بود!
ولی در آخر منم با آوا موافقم که عشق از هر چیزی مهم تره و بقیه زندگی کشکه!
اما اول از همه واقعاً بازی سعید برجعلی عزیز رو دوست داشتم کاراکترش رو باور کرده بودم ، کاش کاش کاش متن انقدر ضعیف نبود!
ارتباط چشمی و سوال پرسیدنتون از مخاطب رو دوست داشتم،جالب بود که یک دوست عزیزی تجربه این اتفاق رو داشت و چقدر دوست میداشتم آخر نمایش میشد باهاشون صحبت کرد.
بازی خانوم بهارمست و وحید جان منتظری خوب بود واقعاً(چقدر شما به هم میاید😅😍)
بازی خانوم قاسمی هم خوب بود اما کارکترشون در نمایش واقعا اضافه بود.
خسته نباشید میگم به همگی دوستان🌹