اغراق در رعایت تعادل، خود یک رفتار عمیقا رادیکال میتواند باشد. و رادیکالیسم در اجرا همان امریست که به نوعی در اجراهای مدرن که ایده را جایگزین روایت میکنند، عمیقا پیگیری میشود. اما یافتن این نوع رفتار رادیکال، یا پیدا کردن ابزاری برای این رفتار در یک اجرای روایت محور، کاری بسیار شگفت است. و آن هن ابزاری که آنچنان سهل و ممتنع است که در نگاه اول تصور میشود اصلا کاری انجام نشده ولی رفته رفته و با کمی تعقل میتوان به این نتیجه رسید نه تنها سهل نیست، بلکه بسیار نیاز به صبوری و اعتماد بنفس و درگیری بسیار زیاد با گروه اجراگر و طراحها دارد. ابزار تعادل.
میتوان حدس زد که چرا مازیار سیدی، سراغ نقاشی ها و حتی خود آلن بنت رفته. اساسا صحبت کردن راجع به زنان، آن هم در وضعیت امروز جامعه، نیاز به تمرکز زیاد دارد. بهترین کار انگار همین است که مخاطب را مجاب کنی، بشیند، و به دور از هر گونه هیایو، تلاش برای سرگرمی مازاد و تزئینی و در یک قاب ایستا، گرم و صادقانه و حتی به میزان زیادی صمیمی، مستقیما حرفت را بزنی. اما در قالب درام و آرایههای ادبی و شاعرانگی و ....
کارگردان بسیار موفق بوده که با تعادل بینظیری در همهی امور، از پرداخت داستان تا بازی ها تا استفاده از رنگ و نور و موسقی، تا تقسیم عواطف در اجرا، میزان شوخی و جدی، حتی انتخاب میزان هر بخش (یا هر پرده به اصطلاح کلاسیک) که با موسیقی از هم جدا می شود به این داستان سرایی اجتماعی دست پیدا کند.
حتی جالب اینکه این تعادل به سمتی میرود که راه را برای قضاوت بیطرفانه باز میکند. شخصیت های حاضر و غایب، زنان به اصطلاح خوب و بد، مردان به اصطلاح خوب و بد، آنچنان در تعادل قرار میگیرند، که این دریافت صورت میگیرد که کارگردان به کمک دراماتورژ اثر، یعنی محمد زارعی، تلاش بی اندازهای کردند که یک آینهی شفاش و بدون دستکاری را جلوی مخاطب قرار دهند و بسیار هم موفق بودند.
نکتهی قابل توجه از شیوهی کار با تصویر در اجرا برایم این بود، همانطور
... دیدن ادامه ››
که آلن بنت این تک گویی ها رو برای مدیوم دوربین نوشته و دوربین این توان را دارد که در اوج ایستایی از نماهای مختلف استفاده کند، اینجا هم خیلی راحت، و با استفاده از ابزارآلات داخل صحنه، کارگردان نماهای مدیوم شات، نی شات و فول شات را بوجور آورده، که نشان از تابعیت از فرم پیشنهادی خود آلن بنت و پایبندی به قالب تصویری تقاشیهای آندرا کوچ دارد.
اجرای گرم و روانی بود، لحظاتی موسیقی هوای تازهای در متن میدمید، مجری رادیو ،فضای بیرونیبسیار جذابی را ایجاد کرده بود که مشخصا محصول کار محمد زارعی بود، چون در متون آلن بنت وجود خارجی ندارد و این هم رنگ کردن درام بنت با آن فاصلهگذاری رادیویی از نقاط جذاب اجرا بود.
۷۰ دقیقه منولوگ، بدون لحظهای کسالت!
و اما بازیها
ترجیح میدهم تک تک اظهار نظر نکنم، اما هر چهار کارکتر رنگ و بوی شخصی خودشان را دارند. روان و متعادل بازی میکنند، نه اغراق میکنند نه کم میگذارند، در جایی که باید بی اندازه با مزه میشوند، در جایی متمرکز به داستان گفتن و در جایی تلخ. و این امر ابدا کار سادهای نیست و نشان از تلاش زیاد گروه در مدت زمان نه چندان کم دارد.