در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال هادی | دیوار
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 17:02:19
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
هادی (hadi_shj)
درباره نمایش فردا i
شبیه بازی اتاق فرار بود. یه نمایش معمایی-روانشناسانه که اولش یکم گنگ و نامفهومه ولی به مرور داستان جذبت می کنه. من بازی ایمان صیاد برهانی رو تو ورق الخیال دیده بودم و باید بگم واقعا بازیگر توانا و با استعدادی هست. نمایشنامه خوب پرداخته شده. طراحی لباس و صحنه در خدمت داستان و بسیار خوب هست. لذت بردم ممنون.
قلب تو قلب نارنگی، پوستت اما پوست موزِ
چو ضحاک شد بر جهان شهریار
بر او سالیان انجمن شد هزار

نهان گشت کردار فرزانگان
پراکنده شد کام دیوانگان

هنر خوار شد جادویی ارجمند
نهان راستی آشکارا گزند


بسیار خرسندم که فرصت تماشای این نمایش پیش آمد و از بازی های درخشان بازیگران لذت بردم. نمایشنامه این اثر بسیار ... دیدن ادامه ›› هوشمندانه و پخته نوشته شده و از آن بهتر هنر کارگردان که به خوبی توانسته بدون اضافات و اتلاف وقت، پیام داستان را در صحنه منتقل کند. طراحی نور و صحنه مینیمال است و طراحی لباس به خوبی در خدمت نمایش. من هم به همراه بازیگران بخوری شدم و به قول خودشان «خوف» کردم. آقای گرجی تازه فهمیدم چرا انقدر همه از شما تعریف می کنند. واقعا هنرمندی.
دیالوگ طلایی به نظر من: سلطنت صفویه علی الدوام است.
یه جورایی انگار بی دعوت رفته بودیم تو یه مجلس زنونه. بازی ها در کل خوب بود ولی چند نفر شاخص تر بودن مثل عمه خانم یا نبی. طراحی لباس مشکل داشت و اصلا حس نمایش رو منتقل نمی کرد. اون داستان اکبر و رابطه‌اش با زن دوم هم گنگ بود. در کل خسته نباشید.
تنها چیزی که باعث شد دوباره پام رو تو سالن غیر استاندارد ملک بگذارم و با تاخیر نیم ساعته نمایش رو ببینم، تجربه نمایش قبلی کارگردان (محیط زیست) بود. اگر بخواهم مقایسه بکنم باید بگم از نظر طراحی صحنه و نور این نمایش یک گام به جلو ولی از نظر داستان دو گام به عقب بود. امضای کار رسول کاهانی در این اثر هم قابل مشاهده بود. همان روند دراماتیک که شبیه کارهای اصغر فرهادی است و نکته جالب پایان باز نمایش است که باز هم شباهت را بیشتر می کند.
بازی ها یکدست نبود. بعضی ها خوب در نقش خود فرو رفته بودند مثل صادق برقعی و مهدی صباغی. متاسفانه گیر کردن سوزن روی بعضی دیالوگ ها و اکت ها اینجا هم تکرار شده بود. خاراندن آزاردهنده بازیگر زن چه کارکردی داشت؟ من که نفهمیدم. یا تکرار چندباره‌ی بعضی جملات.
صحنه قشنگ هم به نظرم این بود: تنها کسی که اینجا سیگاری نیست، هانیه‌اس.
دقیقا جایی که خندیدم اونجا بود که : تنها کسی که اینجا سیگاری نیست ، هانیه اس.
هادی جان کاملا باهات موافقم من هم به اعتبار محیط زیست رفتم ولی اصلا در شان اون نبود
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
هادی (hadi_shj)
درباره نمایش تاری i
نمایش استعارات زیادی داشت که اگر ازشون اطلاع نداشته باشی، روند داستان رو متوجه نمیشی. متاسفانه نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم ولی به لطف بازی خوب آقای اسدی وسطش خوابم نگرفت. خانم خدادی اکت خیلی خوبی داشتن ولی بیانشون اصلا تئاتری نیست. دکور هم به نوعی طراحی شده که برخلاف بقیه تئاترها، گوشه های سالن به خصوص سمت راست جای بهتری برای نشستن و تماشا هست. طراحی صدای مگس هم جالب بود انگار که واقعا تو سالن پرواز می کرد.
مرگ بر شل برنج و شلغم
مرگ بر همبرگر
زنده باد آبگوشت

طراحی صحنه و لباس رو خیلی دوست داشتم. حرکت دو بعدی بازیگران هم جالب بود. به علاوه صدای شخصیت ها که انگار همگی دوبلور بودن. ولی زمان نمایش یکم طولانی بود و اینکه ای کاش در تغییر پرده ها، دکور هم تغییر می کرد تا صحنه از یکنواختی در بیاد.
داستان کمی گنگ بود. صحبت های کارگردان در رورانس هم نشون می داد که احتمالا نمایشنامه دچار سانسور شده. امیدوارم نمایش با دراماتورژی بهتر دوباره اجرا بشه.
حالا اصلا ساعت و روزش به کنار. من شهروند معمولی چرا باید نزدیک 4 میلیون هزینه کنم برای این دوره؟ شاید مخاطبین شما کارمندان شهرداری هستن؟!
نمی دونم تنظیمات بدن من بهم ریخته یا نمایش ها کسل کننده شدن، این چندمین اجرایی است که وسطش خوابم گرفت. با اینکه قبلش تو خونه یه چرتی می زنم که سر حال باشم و البته اهل دود و دم هم نیستم. به هر صورت غیر از نیم ساعت اول که ریتم خوبی داشت، باقی ملال آور بود. سعی کرده بود نمایشی ابزورد باشه ولی انقدر دیالوگ اضافی داشت که خسته شدیم.
تلاش مثال زدنی بازیگر نقش کرونوس و اون دختر بچه بانمک که نقش زنگ تفریح رو داشت، قابل تقدیر بود. همچنین نور پردازی خوب اثر.
گرما و کمبود اکسیژن سالن قشقایی بی تاثیر نیست توی خواب آلودگی تماشاچیان
مخصوصا وقتی عقب تر و بالاتر نشسته باشی واقعا اکسیژن کافی نیست توی قشقایی
اجرا هم که طولانی بشه دست به دست هم میده همه چیز
امین کاکولکی
گرما و کمبود اکسیژن سالن قشقایی بی تاثیر نیست توی خواب آلودگی تماشاچیان مخصوصا وقتی عقب تر و بالاتر نشسته باشی واقعا اکسیژن کافی نیست توی قشقایی اجرا هم که طولانی بشه دست به دست هم میده همه چیز
خداییش اون شب وضعیت تهویه عالی بود. من نتونستم با نمایش ارتباط برقرار کنم. البته دیالوگ کشدار هم زیاد داشت.
محمد لهاک
تو کتابِ گزارش یک آدم ربایی هم مارکز میگه شادی عشق برای این ساخته نشده است که با لالایی‌اش به خواب روی، بلکه برای این است که باز هم به مبارزه ادامه دهی. هادی جان تئاتر بین حرفه ...
دم شما گرم. امیدوارم اجراهای دیگه ای ازتون ببینم با چشم باز و نه خواب آلود!
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمی دونم به خاطر سورئال بودن نمایش بود یا چیز دیگه، من که نتونستم بفهمم چی میگن. اگه فرزین محدث و بامزگیش نبود واقعا نمی تونستم تا آخر تحمل کنم. طراحی گریم و نور خوب بود. اون ایده عروسک های مشابه شخصیت ها هم جالب بود.
یه صحبتی هم با آقای وحید رهبانی. برادر من انقدر فیلم امنیتی بازی کردی باورم نمیشد مترجم باشی. خودت رو ارزون نفروش.
در ابتدا خسته نباشید به گروه بازیگران این پرفورمنس که انصافا بدن های آماده ای داشتن و مشخص بود خیلی تمرین کردن. از بعد روایی بخوام نظرم رو بگم ... دیدن ادامه ›› بعضی صحنه ها از جمله مبارزه 2 نفر با هم تو رینگ خاکی بیش از اندازه طولانی بود یا چرخش مدام نفرات هنگام بازی کامپیوتری (که در اصل آتاری بود). جوشکاری بازیگر زن علاوه بر اینکه منطق خاصی نداشت، باعث شد چند دقیقه ابتدایی رو کلا از دست بدم. باید بین سلامتی چشم هام و نمایش یکی رو انتخاب می کردم که من به طبع اولی رو برگزیدم. لااقل می گفتین با خودمون عینک جوشکاری بیاریم! نمی دونم تا چه حد میشه گفت که اجرا به متن اصلی کمدی الهی نزدیک شده یا اصلا ربطی بهش داره یا نه چون من کتاب رو نخوندم ولی به صورت خلاصه داشت می گفت دنیا همش بازی و سرگرمی است که خب حرف بی ربطی هم نزده چون از دید مذهبی هم به قضیه نگاه کنیم در قرآن بارها به این موضوع اشاره شده. توپ بازی آخرشم خوب بود باعث شد یاد بچگیام و استخر توپ بیوفتم. در کل میشه گفت اجرای قابل قبولی بود.
چقدر حوصله سر بر و کشدار بود. شخصیت ایوان که انگار مسعود پزشکیان بود. می خواست همه چیز رو ماستمالی کنه و همه رو راضی نگه داره. فکر کنم مناظرات انتخاباتی رو از این تئاتر الگوبرداری کردند. هر دو خواب آور بودن برای من. قشنگ اندازه نیم ساعتش اضافی بود.
بازی ها ولی خوب بود و مشکلی نداشت مشکل از کارگردانی بود. ضمنا من ربط جنبش جلیقه زردهای فرانسه رو که تصاویرش پخش میشد با این نمایش متوجه نشدم.
هادی (hadi_shj)
درباره نمایش توو i
واقعا از این همه یکدستی و تسلط به کار لذت بردم. بازی ها عالی بود. نمایش در عین مینیمال بودن هم مفرح بود و هم پیامش رو به درستی منتقل کرد. ادا اطوار و ژست روشنفکری هم نداشت. تکلیفش با خودش معلوم بود. این نمایش نشون داد که با یک در و دو تا چهارپایه هم میشه مخاطب رو تا آخر دنبال خودت بکشی. دمتون گرم و دم امیر مسعود فدایی گرم بابت پیشنهادش.
پی نوشت: اونایی که خوششون نیومده یا کج سلیقن یا مغرض یا انقدر تئاتر خوب دیدن که این براشون سطح پایین بوده. والا.
سلام و درود و سپاس بیکران از محبت شما.
بسیار خوشحالم که شما مخاطب گرامی و تئاتر بین ( با توجه به پروفایلتون ) این نظر و درباره نمایش بنده نوشتید، کلی انرژی مثبت به من انتقال داد.
امیرمسعود فدایی گرامی، ممنونم که نمایش بنده رو به دیگران پیشنهاد می دی.
هادی
بله موافقم و آدم می تونه سلیقه‌اش رو به کسی تحمیل نکنه. با احترام چون شما توصیه به ندیدن کردین اگه قرار بود به نظر شما توجه کنم یه نمایش خوب رو از دست می دادم.
درود خدمت شما..
توصیه های من برای دیدن یا ندیدن بر اساس یکسری المان هست..
این المان ها، المان های نمایشی است...
بارها شده یک طومار ایراد نوشتم و توصیه به دیدن کردم...
پس مختار به انتخاب دیدن و ندیدن هستید...
حسین چیانی
خب من با اون دوتای دیگه هم چندان موافق نیستم. در واقع از ریشه با این نوع دسته‌بندی موافق نیستم.
حالا شما اگه نمایش رو ندیدی ببین شاید خوشت اومد.
۲۶ خرداد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یه قاعده ای برای من وجود داشت که نمایش بد تو سالن استاد سمندریان ندیده بودم. با دیدن این نمایش یه خورده دچار تردید شدم. نمیگم بد بود ولی در حد این سالن هم نبود. نمایش 3 برهه زمانی رو به صورت همزمان روایت می کرد که شامل اواخر قاجار، دهه 40 و زمان حال بود. داستان تکرر ادرار متاسفانه جز در یکی دو صحنه، به فراموشی سپرده شد که لطمه بزرگی به پیرنگ نمایش زد. بازی خانم ها به خصوص خانم شعبانی و آقای نادری خیلی خوب بود. برعکس بازی هامون سیدی که انگار کپی برداری از برادرش بود. خیلی شلوغ و اصطلاحا اور اکت بازی کرد. نوازنده هم که خودش یه ارکستر یه نفره بود. طراحی صحنه هم خوب بود به جز اون سشوار پایه دار که اضافی بود.
نمایش در حد و اندازه یک کار دانشجویی بود. کارگردانی ضعف داشت. موسیقی متن بر صدای بازیگران غالب بود مخصوصا در پرده اول. 3 تا ریسمان نور که به فواصل مختلف رنگشون عوض میشد کارکردی نداشتن. اما موضوع جالبی داشت که متاسفانه خوب پرداخته نشده بود. امیدوارم در آینده اجراهای قوی تری روی صحنه ببرید. خسته نباشید.
بسیار عالی. گویی خیابان نوفل لوشاتو داره لاله زار سابق میشه. بیش باد!
هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد

هم رونق زمان شما نیز بگذرد
...
آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشست

گرد سم خران شما نیز بگذرد

خب اولین نمایش 4 ستاره سال 1403 رو دیدم. طراحی نور و صحنه این نمایش چشم نواز و در کلاس جهانی بود. سرعت تعویض صحنه در پرده ها کم نظیر ... دیدن ادامه ›› بود. موسیقی حساب شده و مطابق با فضای اجرا بود. بازیگران همه در جای خودشون بودن ولی واقعا اینکه گروه شیرازی انقدر هیجان و جنب و جوش به خرج بدن دو برابر تشویق داره! بازیگر نقش اسب انگار واقعا مسخ شده بود. بازیگر نقش لورا عالی بود. تنها چیزی که باعث میشه 5 ستاره ندم داستانش هست که خیلی باهاش ارتباط برقرار نکردم. شاید اونایی که فیلم ترسناک دوست دارن خوششون بیاد.
سپاس از ثبت نظرتون ..
🌹🙏
۰۸ اردیبهشت
ممنونم از لطف شما نسبت به بازی لورا 🌹🙏
۰۸ اردیبهشت
مریم شکری
ممنونم از لطف شما نسبت به بازی لورا 🌹🙏
ممنون از شما بابت بازی خوبتون.
۰۹ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اول تشکر می کنم بابت عمل کردن به قولتون برای اینکه راس ساعت اعلام شده نمایش رو شروع کردین. اما در مورد نمایش، بازی خانم حانیه زمائینی و آقای علیرضا اختری خیلی خوب و هماهنگ بود برعکس خانم ناهید محبی به نظرم انتخاب درستی برای بازی نقش بدل جولیا نبود چون وقتی قراره کسی نقش بدل رو بازی کنه باید علاوه بر چهره، لحن صدای مشابهی هم داشته باشه. طراحی نور بد نبود طراحی صحنه هم همینطور. ای کاش میشد بازیگران در پرده های مختلف لباسشون تغییر می کرد که احتمالا به خاطر نبود امکانات سالن این اتفاق نیافتاد. یه چیزی برام عجیب بود اینکه وسط کار یه گلدون که یه گیاه گوشت خوار توش بود رو آوردن رو صحنه. اصلا چه لزومی داشت؟ یا حداقل از اول می ذاشتین همونجا باشه. موسیقی همون طور که اشاره کرده بودن یهو قطع میشد و تو ذوق میزد. ریتم داستان هم به نظر خیلی پرش داشت که نمی دونم خواست کارگردان فقید اثر بوده یا عوامل خارجی توش دخیل بودن.
در آخر خسته نباشید میگم بهتون. با توجه به تازه کار بودن بازیگران، اجرای قابل قبولی بود.
فدای محبتت عزیز جان، همین که افتخار دادی و به تماشای ما نشستی از ته دل خوشحالمون میکنه♥️

یه دنیا هم سپاس از نکاتی که به درستی مطرح کردی، یه سری از ایده ها و اِلمان ها همانطور دست نخورده باقی ماندند چون آنی که مطرح کرد، دیگر در بین ما نبود.

سر تعظیم و ارادت🌹🌹🙏🏻🙏🏻
۰۸ اردیبهشت
گروه هنری بی نام
فدای محبتت عزیز جان، همین که افتخار دادی و به تماشای ما نشستی از ته دل خوشحالمون میکنه♥️ یه دنیا هم سپاس از نکاتی که به درستی مطرح کردی، یه سری از ایده ها و اِلمان ها همانطور دست نخورده باقی ...
قربون شما
۰۸ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
همون طور که خیلی ها به درستی اشاره کردن نمایش طولانی و خسته کننده بود مخصوصا گروه حرکات موزون (رقص) که با وجود اجرای هماهنگی که داشتن ولی چون خیلی جاها احتیاجی بهشون نبود باعث کسالت می شدن. جدا از این بازی ها در کل خوب و قابل قبول بود. در مورد محتوا هم خب هر وقت نمایشی در مورد شوروی، آلمان نازی، قرون وسطی یا هر حکومت استبدادی ساخته بشه متاسفانه برای ما تداعی کننده خاطرات تلخ و گزنده است. طراحی صحنه و لباس خیلی ابتدایی بود. طراحی نور نیز همینطور. موسیقی واقعا بد بود و اصلا فضای روزگار گالیله رو تداعی نمی کرد. کاری بود که براش زحمت کشیدن و موضوعش چالش برانگیزه بنابراین ارزش یک بار دیدن رو داره.
مشکل اصلی کارگردانی متن و بازی ها هستن
۰۳ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خوشحالم که نمایش تمدید شد و تونستم ببینمش. با احترام به همه صاحب نظران که نقدهای مثبتی نوشته بودند، من چیز خاصی ندیدم. خیلی معمولی و کشدار و حتی فاقد خلاقیت خاصی بود. شاید تنها جذابیتش شکستن تابوی در آغوش گرفتن زن و مرد روی صحنه به واسطه استفاده از دخترهای آقای فلاح بود که این تکنیک هم قبلا در آثار سینمایی استفاده شده. این همه از نمادپردازی گفته شده بود من واقعا چیز درخشانی که ذهنم رو قلقلک بده ندیدم.
ضمنا این کلاهخود شمر هم ظاهرا داره تبدیل به یکی از المان های ثابت صحنه های تئاتر میشه! یا شاید از قبل بوده من خبر ندارم.
درود..
در سنتز قبلی استفاده شده ربطی به محیط زیست نداره..
المان خود اخوان هست...
در سنتز قبلی سبز بود و کارکردی از ایمان و بر حق بودن داشت و اینبار نمادی از جنگ و به شمر بن ذالجوشن ربطی نداشت...
۲۵ فروردین
محمد کارآمد
منظورت از محیط زیست چیه کیانی؟
احتمالا نمایش "محیط زیست" منظورشونه. توی اون نمایش هم از کلاه‌خود به صورت نمادین استفاده شده.
۲۷ فروردین
محمد کارآمد
منظورت از محیط زیست چیه کیانی؟
نمایش محیط زیست بود..
یکی از شخصیت های قصه تعزیه خوان بوده و نقش شمر را داشت و البته لباسش را در خانه عوض نکرده بود...
۲۷ فروردین
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید