در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال عطا صادقی | دیوار
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 07:58:57
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
یک کمدی اجتماعی قابل قبول که البته پس از ده دقیقه می‌شد حدس زد تا پایان نمایش قرار است منتظر چه چیزی باشیم بازی‌ها، طراحی، کارگردانی و ریتم کار خوب بود اما متن می‌توانست جاندارتر و تاثیرگذارتر باشد.
با احترام به گروه اجرایی متاسفانه به‌نظرم این نمایش نقطه ضعف‌های فراوانی داشت. منطق روایی قصه در نمایش‌نامه ایراد دارد یا این‌که من آن را نمی‌فهمم. ... دیدن ادامه ›› چه‌طور می‌شود آدم مدت‌ها کسی را بشناسد و بخواهد با او ازدواج کند ولی وقتی برای اولین بار خواهرش را می‌بیند، در یک ظهر تا شب نظرش عوض می‌شود و تصمیم می‌گیرد با خواهرش ازدواج کند!

بازی‌ها متاسفانه خوب نیست و صداسازی پدر ژولیا و مادر فردریک آزاردهنده است. تنها بازی ژولیا قابل‌قبول است. طراحی صحنه ربطی به موضوع نمایش ندارد و بدتر از آن طراحی لباس فاجعه است. آدم از لباس فردریک به جای آن‌که تصور آدمی فرانسوی داشته باشد، یاد کارمندان بانک‌های ایران می‌افتد! طراحی نوری در کار وجود نداشت، موسیقی تکرارشونده‌ی یک‌چهارم پایانی کار آزاردهنده بود و کارگردانی هم ایده‌ی خاصی نداشت.

به عنوان آدمی که تئاتر کارکرده‌ام متوجه زحماتی که برای به روی صحنه بردن این نمایش کشیده‌اید هستم اما کاش هم انتخاب متن بهتری داشتید، هم روی کارگردانی، ریتم، بازی‌ها و حتا جزئیات بیشتر کار می‌کردید. امیدوارم به‌زودی کارهای بهتری از شما ببینیم.
من فقط به عنوان یک تماشاگر دارم نظر میدم و چون نظر شما رو خوندم با توجه به کاری که دیدم نظرات شما کمی دور از واقعیت و در برخی موارد دور از انصاف است
اولاً این اثر نوشته یک درام نویس مطرح دنیاست و قطعا ژان آنوی از من و شما خیلی بهتر زندگی رو درک کرده و میشناسه و بی جهت چنین صحنه ای خلق نکرده .
و نکته دوم اینکه مشکلی که شما با این موضوع دارید دقیقا همون مشکلیه که جامعه مطرح شده در اثر با این عاشق و معشوق دارد به این معنی که چون این جامعه عشق رو نمیفهمه به همین دلیل تبدیل میشه به یک جامعه سرکوب گر و چون عشق رو نمیفهمن اون رو میکوبن در حالی که عشق در لحظه اتفاق میافته و اگر شما شناختی از این قضیه داشتین براتون عجیب نبود ولی خب شما هم مثل همون جامعه درون متن هستین، حتی عشق به ظهر تا شب هم نیاز نداره ... دیدن ادامه ›› .
درمورد بازی ها هم باید بگویم این سلیقه بسیار شخصی و جهت دار شماست در صورتی که بازی های روانی در این اثر مشاهده می شد که حتی ژولیا درمقابل آنها اندکی با تصنع همراه بود درصورتی که بازی برخی بازیگران کار بسیار روان و حرفه ای بود .
در ضمن کارمندان بانک ها کت و شلوار پارچه ای به تن می دارند ، کارمند کدوم بانک شلوار جین می پوشد؟
اگر قدری عمیق تر نگاه میکردید رد قاب های طراحی شده و مشاهده نقاط تمرکز اثر در این قاب های پنجره مانند برایتان معنی می یافت و این نکته هم مشخص نیست که از نظر شما طراحی نور و کارگردانی چه معنایی در خود دارد که از نگاه شما اشکال داشت.
در ضمن اگر شما نویسندگانی بهتر از افرادی چون ژان آنوی را می شناسید معرفی کنید و قطعا تاریخ تئاتر اسکار براکت و دیگر کتب تئاتری در خصوص تواناییِ ژان آنوی دچار اشتباه و خطا شده اند و لازم است که با نظر شما تصحیح شود .
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اکبر زنجان‌پور عمری را روی صحنه گذرانده و هنوز هم در آستانه‌ی هشتاد سالگی روی صحنه می‌درخشد تا جادوی نمایش را به رخ ما شیفتگان تئاتر بکشد و چه‌قدر قشنگ است که آدم این عشق را همیشه هم‌راه خود داشته باشد. امیدوارم سال‌های سال زنده باشد و تئاتر کارکند.
سلام
آیا به نمایش‌نامه‌ی جان آزبرن ربطی داره؟
سلام دوست عزیز
این نمایش براساس متن «با خشم به گذشته بنگر» نوشته جان آزبرن به روی صحنه می‌رود.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اول از همه بسیار تبریک می‌گویم به گروه اجرایی به‌خاطر روی صحنه‌بردن چنین نمایشی. به معنای واقعی کلمه از تماشای این نمایش لذت بردم و حسم این بود که دارم از آن جنس بیگ پروداکشن‌هایی می‌بینیم که پیش از این در برادوی یا لندن یا سن‌پترزبورگ دیده‌ام و خیلی خوش‌حال شدم که در ایران هم چنین نمایش‌های بسیار خوب طراحی‌شده‌ای روی صحنه می‌آید. البته پیش از این و توی همین سالن نمایش‌های دیگری که طراحی و اجرای آن تحسین برانگیز بود، دیده بودم. نمایش‌هایی مثل: مفیستوی مسعود دلخواه یا انسان/اسب، پنجاه/پنجاه مرتضی اسماعیل کاشی.

چیزی که بیش از هر چیز در این نمایش به چشم می‌آمد، کارگردانی درست و طراحی دقیق این نمایش چه در فرم و چه در محتوا بود. بازی‌ درخشان نور و سایه، موسیقی تاثیرگذار و متناسب با پرفورمنس، اجرای دقیق بازیگران پشت پرده‌ها، نورپردازی فکرشده و درست باعث شده بود ما شاهد اثری شکوهمند در بخش فرم کار باشیم و دراماتورژی درست نمایش‌نامه‌ی ایبسن به هم‌راه بازی خوب بازیگران نمایش و میزانسن‌های درست تماشاگر را با این نمایش خوش‌ریتم هم‌راه می‌کرد.

جن‌زدگان که البته با عنوان اشباح نیز در ایران ترجمه شده، اگر اشتباه نکنم بعد از نمایش‌نامه‌ی خانه‌ی عروسک و پیش از نمایش‌نامه‌های دشمن مردم، مرغابی وحشی، بانوی دریایی، هدا گابلر و استاد معمار نوشته شده و از نمایش‌نامه‌های ناتورالیستی ایبسن به حساب می‌آید با تاکید بر این‌که فرار از جبر محیطی ... دیدن ادامه ›› و موروثی امکان‌پذیر نیست.

قصه‌ی نمایش را لو نمی‌دهم و خودتان ببینید فقط توجه داشته باشید که مدت زمان نمایش نزدیک به دو ساعت است و با این‌که کار به‌هیچ‌وجه خسته‌کننده نیست اما آمادگی ذهنی دیدن یک نمایش به‌نسبت طولانی را داشته باشید و خسته به سالن نروید.
اول این‌که خیلی خوش‌حالم این نمایش‌نامه خیلی نزدیک به اجراهای جهانی در ایران نیز روی صحنه رفته است. درباره‌ی متن که نیازی به تعریف نیست و مشخص است نمایش‌نامه‌ای که برنده‌ی جایزه‌ی پولیتزر شده، حائز چه کیفیتی است، اجرای این نمایش هم همه چیزش به‌جا و درست بود. ریتم خوب، کارگردانی خوب و بازی‌های خوب. بعضی از تئاترها هستند که آدم بعد از دیدنش لذتی عمیق را حس می‌کند، لذتی که تا چند روز با آدم است و برای من این نمایش یکی از آن‌ها بود.

تشکر می‌کنم از گروه اجرایی، چون مشخص است برای آن‌که کار به این خوبی دربیاید، زحمت زیادی کشیده‌اند و حتا جزئیات را به حال خود رها نکرده‌اند. چه‌قدر لهجه‌ی انگلیسی معلم و دانش‌آموز پسر درست است و چه‌قدر عدم تسلط کامل بقیه‌ی دانش‌آموزها به انگلیسی خوب از کار درآمده است.

از آقای غلامی پیش از این، «صددرصد مرده» را دیده بودم که کار خوبی بود و این نمایش به‌نظر من نسبت به آن چند گام به جلو است و به‌طور قطع بعد از این کارهای ایشان را دنبال می‌کنم.

توضیح آخر این‌که حدود هشتاد درصد این نمایش به زبان انگلیسی است که البته به هیچ وجه انگلیسی پیچیده‌ای نیست و قابل‌فهم است. با این‌حال بهتر ... دیدن ادامه ›› است بالانویس‌ها هماهنگی بیشتری با دیالوگ‌ها داشته باشند چون در شبی که من اجرا را دیدم، یعنی دوشنبه شب، متاسفانه چندان سینک نبود.

باز هم تشکر می‌کنم از همه‌ی اعضای این گروه و تماشای این نمایش را به‌شدت پیش‌نهاد می‌کنم.
ممنونم آقای عطا عزیز
نظر لطف شماست قربان
مرسی از اینکه تشریف آوردید
خوشحالم که نمایش و دوست داشتید🌹🌹😍
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با احترام به گروه اجرایی، متاسفانه این کار به هیچ‌وجه مطابق سلیقه‌ی من نبود.

متوجه نشدم این‌که افراد به زبان خودشان صحبت می‌کردند، چه ارزش افزوده‌ای برای این نمایش داشت. متوجه نشدم چرا این‌قدر بازیگرها داد می‌زدند.

اما بزرگترین مشکل من با این نمایش، متن آن بود که به نظر من هیچ درامی در آن شکل نگرفت.

کارگردانی، طراحی صحنه، نور و حرکات نمایش به‌نظرم خوب بود.
از گروه محترم اجرایی سوالی دارم:
نمایش‌نامه تا چه حد گرفتار جرح و تعدیل شده؟
سلام
نمایشنامه بدون هیچ تغییری اجرا میشود
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
امشب این نمایش رو دیدم و ضمن تشکر از گروه اجرایی، متن این نمایش به هیچ‌وجه سلیقه‌ی من نبود
ممنون که تشریف آوردید و ما رو تماشا کردید 🙏🏻🌹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با تشکر از زحمات این گروه ساده و صمیمی، به‌نظرم این تئاتر نمایش بدی نبود اما ایراداتی هم داشت، به‌خصوص در پیش‌برد درام در نمایش‌نامه‌. (به نویسده‌ی محترم پیش‌نهاد می‌کنم اگر خواست باز هم در این فضاها چیزی بنویسد، نگاهی به نمایش‌نامه‌ی »پچپچه‌های پشت خط نبرد« علیرضا نادری بیندازد.)

البته نمایش لحظات خوب و تأثیرگذاری هم داشت، به‌ویژه تک‌گویی‌های بخش پایانی آن.

چیزی که اما برای من خیلی عجیب بود تماشاگرهایی بودن که نصف نمایش رو داشتن قهقهه می‌زدن که خوش به حالشون. اعتراضی ندارم و خندیدن حق تماشاگره، من خودم تو تئانرها خیلی خوش‌خنده‌ام و به ترک دیوار هم می‌خندم اما امشب این‌جوری بودم که اگه چیز خنده‌داری هست، بگید ما هم بخندیم 😂.

امیرمسعود فدائی، دی نوش مومنی رخ و امید یوزی این را خواندند
علی پیمان این را دوست دارد
امان از اون تماشاگرا که خیلی جاها با صدای بلند حرف هم میزدن.
ممنون از حضورت آقا.
حتما به نکاتت توجه میکنم
مرسی که حضور پیدا کردی و وقت گذاشتی برای من و تیمم.
ارادت🤍💫
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چون خودم با دو تا گربه هم‌خونه‌ام با علاقه‌ی زیاد به تماشای این نمایش رفتم، اما متاسفانه ناامید شدم. به جز بازی‌های خوب این نمایش هیچ چیز بیش‌تری ... دیدن ادامه ›› برای من نداشت. نمایش‌نامه هیچ خوب نبود طوری که وسط‌های نمایش به این فکرمی‌کردم الان باید چه قصه‌ای را و چرا دنبال کنم و موسیقی که تکرار یک موتیف ثابت بود، آزاردهنده بود. پایان نمایش هم برای من اذیت‌کننده بود و کاش به جای مرگ گربه به آن صورت، پایان دیگری جای‌گزین می‌شد.
چه‌طور زمان نمایش این‌قدر کوتاهه؟ آیا بخش‌های زیادی از نمایش‌نامه حذف شده؟
درود بر شما
ما به نسبت متن نمایشنامه حذف و اضافه نداشتیم و وفادار به متن هستیم
۲۴ شهریور
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یکی از بهترین اجراهایی بود که از آنتیگونه دیده‌ام و البته متفاوت‌ترین‌شان. شیوه‌ی اجرایی و تلفیق صورت گرفته را دوست داشتم. تنها مشکل به نظر من فالش‌ خواندن تعدادی از بازیگرها بود که از کیفیت کار کم می‌کرد.
طراحی، کارگردانی و بازی‌ها خوب بود اما درام چندانی روی صحنه شکل نگرفت و فقط شاهد بریده‌های پراکنده از زندگی فروید و درگیری‌های ذهنیش بودیم.
چه تئاتر خوبی بود این کار. متن اثر که نیاز به تعریف ندارد و یکی از بهترین نمایش‌نامه‌های برایان فریل است و اجرا هم در همه‌ی زمینه‌ها خیلی خوب و تر و تمیز بود، از کارگردانی گرفته تا طراحی صحنه و نور و بازیگری. چه خوب شد که تصمیم گرفتم این نمایش را ببینم و چه حیف که نمایشی به این خوبی کم‌تر دیده شده. حق اثری با این کیفیت آن است که در سالن بهتری و با تماشاگران بیش‌تری روی صحنه برود. خوش‌حالم که هنوز گروه‌هایی هستند که با وجود این‌که آن‌قدرها شناخته شده نیستند و از سلبریتی‌ها استفاده نمی‌کنند، به تئاتر و تماشاچی این‌گونه احترام می‌گذارند و کارهایی به این خوبی روی صحنه می‌برند. پیش‌نهاد می‌کنم چند اجرای باقی مانده را از دست ندهید.
آقای صادقی ممنونم که بهمون اعتماد کردید و برامون وقت گذاشتید. خوشحالم که کارمون نظرتون رو جلب کرد. ☘️🌸
۰۶ شهریور
ممنون از پیشنهادتون. بله میتونه جالب‌ باشه. 🌸☘️ مرسی باهامون در میون گذاشتین.✌🏻
۰۶ شهریور
ممنونم از لطف و نگاهتون 🙏🏻🌿
۰۷ شهریور
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش قصه‌ی خوبی دارد و درست طراحی و کارگردانی شده. طنز موقعیت و شوخی‌های کلامی همیشگی کارهای کاهانی در این نمایش نیز وجود دارد و به‌نظر من نسبت ... دیدن ادامه ›› به نمایش قبلی او یعنی «محیط زیست» بهتر از کار درآمده و از تلخی زهر موقعیتی که شخصیت‌ها در آن قرار گرفته‌اند می‌کاهد. بازی مهدی صباغی خیلی خوب و بقیه‌ی بازی‌ها به جز بازی یسنا میرطهماسب که زیادی اگزجره و عصبی است، خوب است.‌ طراحی صحنه و نور نمایش خوب است و استفاده از صدای ونتیلاتور و پالس اکسیمتر به فضاسازی کمک کرده. پایان نمایش را نیز خیلی دوست داشتم. آخرین حسی که در انسان از بین می‌رود، بر خلاف چیزی که هما گفت، شنوایی است و مادر زمانی تصمیم به رفتن گرفت که صدای آخرین فرزندش را نیز شنید.
ای کاش یه هشدار اسپویلی چیزی میزدین توی نظرتون
۰۱ شهریور
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ضمن تشکر از گروه اجرایی و همه‌ی عوامل این کار، متاسفانه با نمایش ارتباط برقرار نکردم و مهم‌ترین علت آن هم برمی‌گشت به نمایش‌نامه و قصه‌ی کار.

در واقع همه‌ی نمایش تکرار پنج دقیقه‌ی نخست آن بود به شکل‌های متفاوت و غیرضروری و با مضمونی استعاری ولی کمی شعاری و گل‌درشت.
برای آن‌هایی که می‌خواهند بیش‌تر درباره‌ی این تیاتر بدانند:

این نمایش در واقع مجموعه روایت‌هایی است از کنشگران مدنی و فعالان حقوق بشر در کشورهای مختلف که هر کدام در تلاش بوده‌اند دنیا را برای زیستن جای بهتری کنند. بنابراین در این اثر شما با یک نمایش به فرم کلاسیک آن روبه‌رو نیستید بلکه خرده‌روایت‌هایی را می‌شنوید و می‌بینید که در خدمت یک مفهوم بزرگترند: آدم‌هایی که تلاش برای روشن نگه‌داشتن دنیای تاریک ما هستند و در این راه گاهی حتا جان خود را می‌گذارند.

از این نظر این نمایش اثر ارزشمندی است و کارگردانی، نور، موسیقی و بازی‌ها نیز در راستای مفهوم نمایش به درستی طراحی شده و شکل گرفته‌اند. این نمایش حتا پس از پایانش در ذهن من ادامه یافت و به سرگذشت هم‌وطنانم که در این راه گام نهادند و کسی قصه‌شان را روایت نکرد فکرکردم.
آدم‌هایی مثل ویدا موحد، سپیده رشنو، فرهاد میثمی و ...
اول این‌که من نمی‌توانم متوجه شوم چرا امتیاز این نمایش این‌قدر پایین است. این بهترین تئاتری است که من در یک سال اخیر دیده‌‌ام. متن خوب، کارگردانی خوب و بازی‌های عالی.

نمایش‌نامه در واقع اقتباس وفادارانه‌ای است از نمایش‌نامه‌ی Tape استفن بلبر که سال‌ها پیش ریچارد لینک‌لی‌تر؛ کارگردان سه‌گانه‌ی درخشان «پیش از طلوع»، «پیش از غروب» و «پیش از نیمه‌شب»، فیلمی با همین نام هم از روی آن ساخته است که از قضا این اجرا نگاهی هم به آن فیلم داشته است. (برای مثال قوطی آبجوهایی که در هر دو اثر نوشیده می‌شوند، شبیه هم است.)

داستان نمایش را لو نمی‌دهم اما موضوع آن عمیق، تاثیرگذار و در بعضی. لحظات میخ‌کوب‌کننده است. کارگردانی و میزانسن‌ها خوب و بازی‌ها بهتر از خوب است. بازی گاهی اغراق‌شده‌ی آقای پیرزاده به خوبی در این نمایش کنترل شده و ستاره پسیانی عالی است و روی صحنه می‌درخشد.

تنها نکته‌ای که گاهی ارتباط تماشاگر را با اثر دچار گسست می‌کند، استفاده از میکروفون‌های HF است که دچار نویز می‌شوند و شاید بهتر است گروه ... دیدن ادامه ›› اجرایی از تماشاگران بخواهند که گوشی‌های خود را به‌جای بی‌صدا کردن، خاموش کنند.

پیش‌نهاد می‌کنم اگر امسال می‌خواهید ده تئاتر ببینید، یکی از آن‌ها همین نمایش باشد و اگر فقط قرار است یک تئاتر ببینید، باز هم تماشای این نمایش را انتخاب کنید چون بعید می‌دانم تا آخر سال نمایشی با این کیفیت روی صحنه برود..
کارهای کورش سلیمانی را سال‌هاست دنبال می‌کنم و به عنوان یک مخاطب جدی تئاتر از او تشکر می‌کنم که در این دوره و زمانه‌ی سخت، تلاش می‌کند تئاتر را به معنای درست آن روی صحنه ببرد و این بسیار ارزشمند است.

اجرای این نمایش‌نامه کار سختی است چون به‌خاطر نوع روایت و پیش‌روی قصه، به‌راحتی ممکن است به اصطلاح ریتم کار بیفتد اما بازی‌های خیلی خوب هر سه بازیگر و کارگردانی درست جلوی این اتفاق را گرفته و تماشاگر تا لحظه‌ی آخر کار را با اشتیاق دنبال می‌کند. (بر خلاف دو تا از نمایش‌های قبلی آقای سلیمانی یعنی چشم عمومی شفر و سکوت سفید استوپارد که در هر دوی آن‌ها قصه آن‌قدر جذاب بود که تماشاگر را نگه می‌داشت.)


متن نمایش هم، به‌خصوص اگر اهل تئاتر باشید، بسیار جذاب است. قصه‌ی نویسنده‌ای که هیچ اثری او چاپ نشده و یک بازیگر درجه‌ی چندم تئاتر و آرزوها و حسرت‌های‌شان و حتا کینه‌هایی که در سی سال دوستی از هم به دل گرفته‌اند.

خلاصه این‌که اگر دنبال دیدن یک نمایش درست و حسابی هستید، «توافق‌نامه» انتخاب بسیار خوبی است.
درود بر شما تماشاگر وفادار و قدیمی ... خداروشکر همچنان از دیدن نمایش های ما رضایت دارید ... پاینده باشید و در پناه خدا 🙏🏻🔆
۲۷ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید