در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال سعیده شفیعی | دیوار
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 08:59:38
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
دو بلیت نمایش "زهرماری" برای روز چهارشنبه 3 بهمن ماه

09124688814
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نام «بیضایی» عزیز در نبودش هم هیجان می‌آورد؛ چنان چه بخواهی اجرایی از نمایشنامه‌ی او را در اولین روزها ببینی، توی شلوغی و همهمه‌ی همیشگی سنگلج. و چه خوب است که ناامید برنمی‌گردی. لحظه به لحظه بیشتر به وجد می‌آیی و بر صندلی میخکوب می‌شوی. گیرم که تلخ باشد مضمون نمایش، مگر این روزها کدام حقیقت شیرین است؟ درست مثل ستون تسلیت روزنامه‌ها....

به تمامی دست‌اندرکاران «افرا» تبریک می‌گویم و امیدوارم روزی در کنار بهرام بیضایی عزیز به دیدن نمایشنامه‌هایش بنشینیم.
سهیل ساعی (soheil.saee)
خوشحالم که نا امید بر نگشتین ممنون که نمایش مارو برای دیدن انتخاب کردین
۱۳ مرداد ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش خوبی بود. پیام های علنی و غیرعلنی زیادی هم داشت، از بالا به پایین، حکایت همان یک سوزن به خود و جوالدوز به دیگری. خندیدیم، خندیدند و اگر شما هم ببینید احتمالا می خندید اما چه سود که درد از جامعه ای است که می خندد و لحظه ای فکر نمی کند! درود به نصیریان، مرزبان و دوستان عزیز بازیگر. به امید روزهای روشن.
ماهرو رستمی، آذین حجازی و مهرناز ح این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
متهم یا همان مهاجر...

چهار اتاق یک هتل که سه تای آن از یک سمت باز می شوند یکی از سمت دیگر... اتاق های مهاجرین با کارت های هویت... دو پلیس امنیت و یک سی.اف گم شده ی دوربین یک خبرنگار... سوراخ در همین فضا شروع می شود و پایان می یابد اما نمایش چیزی فراتر از همین چهار اتاق است.

سوراخ نمایشی برای جهان امروز است؛ جهان ناامن امروز؛ جهان وحشی امروز؛ دنیای هشت میلیاردی ای که هر روز خبر انفجار، گروگان گیری و کشتاری از یک سوی آن مخابره می شود؛ فرقی ندارد لاهور باشد یا بروکسل، پاریس باشد یا موصل... اما نمایش نگاهی نقادانه به نگاه دنیای ظاهراً متمدن است به نوع انسان؛ نوعی انسانی که با یک کلمه تغییر ماهیت می دهد: "مهاجر"...

پی ... دیدن ادامه ›› نوشت: من "سوراخ" را در اجرای اول دیدم، با کلی دردسر برای پیدا کردن سالن نمایش و انتظار برای شروع (!) که شاید برای اجراهای اول طبیعی به نظر بیاید. به جسارت کارگردان محترم آقای جابر رمضانی، احسنت می گویم و توفیق بیشتری برایشان آرزومندم.
طبیعی است که نظرات متفاوت باشد و نقدها هم بسیار...
۱۸ فروردین ۱۳۹۵
کلا نمایش هایی که خانواده پسیانی توش حضور دارند افتضاح میشه... من که تئاتری که ردپایی از این عزیزان هست نمیرم.چون مطمئنم کار ضعیفیه.
۲۰ فروردین ۱۳۹۵
آقا من یه چیزی فهمیدم و اون اینه که با پیشنهاد تیوال نمیشه شوخی کرد!!هر پیامی که توش از پیشنهاد تیوال انتقاد شده،حذف شده!!
۲۰ فروردین ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
"ابد و یک روز"

گذشته از برخی موارد اندک، "ابد و یک روز" را پسندیدم. گره داستانی مطلوب با خرده روایت های متعدد. ممکن است بازی ها ماندگارتر از فیلمنامه یا تصویربرداری باشند اما مهم این است که برای یک کارگردان متولد پایان دهه 60 این فیلم یک افتخار بزرگ است. البته دعواها و جنجال های دو برادر گاه بسیار خسته کننده و کشدار از آب درآمده بود. پایان بندی فیلم را هم به هیچ وجه دوست نداشتم و به نظرم چندان باورپذیر نبود. بازگشت سمیه به خانه نه عملی است و نه از چنین شخصیتی که روستایی تصویر کرده است، چنین کاری برمی آید.
"آنسفالیت" را دوست داشتم. سراسر نمایش تلنگری است بر "تورم مغزی" همگانی. تورمی که از شدت وفور، عادی می نماید. تورمی که کوچک و بزرگ و زن و مرد نمی شناسد. بهادری راد تلاش دارد به گونه ای متفاوت نمادهای شهری به بوته ی نقد بکشاند: پارک، خط ویژه، بازار، خرید و... و در پایان فریاد می زند: باید بازگشت. باید به مقصد رسید... آنسفالیت نمایش ارزشمندی است. از دست ندهیدش.
در دنیای تو ساعت چند است؟
صفی یزدانیان
ژانر: نگاه نو / هنر و تجربه


نه با تو، نه بی تو!

و باز هم حکایت مکرر عشق اما این بار با معشوقی فراموشکار. عاشق (فرهاد) از همان بدو ورود سعی دارد خودش را در ذهن معشوق زنده کند. تلاش می ... دیدن ادامه ›› کند با یادآوری خاطرات از کودکی به معشوق (گلی) بگوید که همیشه بوده و خودش را بدون او، هیچ می داند اما می داند که پای دیگری هم در میان است. اینجاست که "نه با تو، نه بی تو" معنا پیدا می کند. یزدانیان فیلمنامه را با دقت و وسواس نگاشته است و بدون شک یکی از بهترین فیلمنامه های این دوره از جشنواره است. موسیقی رضاعی هم که نیازی به تمجید و تعریف ندارد. بسیار پسندیدم اش.
"بدون مرز"

امیرحسین عسگری

ژانر: نگاه نو

"بدون مرز" را در سالنی با درجه "ج" و تقریبن خالی از تماشاگر دیدم. منتقد عزیز و دستیار کارگردانی قبل از فیلم به جای سخن درباره ی مضمون فیلم درباره ی فیلم دیگری داد سخن سر دادند. یک سوم ابتدایی فیلم در فضایی صامت و آرام می گذرد. در ادامه و با ورود شخصیت های جدید نیز گفت و گوی چندانی بین شخصیت ها رخ نمی دهد. درست است که هیچ کدام زبان یکدیگر را نمی فهمند اما گویی کارگردان با این سکوت ممتد قصد دارد مدام این مفهوم "بدون ... دیدن ادامه ›› مرز" بودن را به تماشاگر القا کند.
گذشته از مضمون ضدجنگ بودن فیلم، فضای داستان و نمادهای انتخاب شده برای انتقال مفاهیم بسیار هوشمندانه اند. من هم مثل "یاشار یشمی" از پایان بندی فیلم به شدت راضی ام. دوستان را به دیدن "بدون مرز" دعوت می کنم.