در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال مهرنوش مومنی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 23:33:14
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
دو اجراگر که مثل اسم نمایش ، تیکه پاره اجرا کردن
بهرصورت یه استعداد و تلاشی در کار دیده میشد که ارزشمنده
بامید درخششتون
⭐️⭐️⭐️
واقعا این کار ارزش یکساعت تاخیر هم نداشت و ایکاش با اجرای خوبی مواجه میشدیم که بشوره ببره …
رویداد عروسکی این اثر بنظر میاد خودمون بودیم که با یکساعت تاخیر و اجرای بد عروسک‌وار بازی خوردیم
متاسفانه موضوعی که درج شده بود ، درگیرکننده بود ولی اصلا در اجرا چفت نشد و اگر ایده‌ای هم در ذهنشون بود ، درنیومد و ناامید و مغموم سالن رو ترک کردیم
فقط بیخودی در خاطرات خوب یا تلخ گذشته غرق شدیم و پنجشنبه یه دلتنگی برامون بجا گذاشت
بی‌ستاره …
یکم بیشتر تعریف کنید لطفا.. من عاشق اسپویل شدنم😉😉

جالبه هیچ جا ننوشته بودن اجرای عروسکی هست.
۲ ساعت پیش
هما م
یکم بیشتر تعریف کنید لطفا.. من عاشق اسپویل شدنم😉😉 جالبه هیچ جا ننوشته بودن اجرای عروسکی هست.
عزیزم در رویداد عروسکی ما هم انتظار داشتیم کار عروسکی ببینیم و اینطور نبود …
۱ ساعت پیش
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
متاسفانه علاوه بر اینکه نمایش فقط برای کودک طراحی شده بود ، بلحاظ بار معنایی در اساسِ خلقت هم دچار نقصان شدید بود ! امیدوارم در متن بازبینی و تغییرات اساسی صورت بگیره
و بی‌ستاره باقی ماند …
این نمایش با اون طراحی و عروسکها جوری بغلم کرد که میتونم بگم نمایشِ خارش همه‌ی وجودمو گرفت
دوسش داشتم (هم سبک اجرا و هم متن)
و دمتون گرم
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
سالها قبل با بازی‌ها و کارگردانی درخشانی این نمایش رو دیده بودم و بشدت متن رو دوست داشتم و مدام با صدای گرم علی شادمان ، صابر ابر و الهام کردا در مغزم تکرار میشد
این اجرا با وجودیکه دیگه برام غافلگیرکننده نبود ، بعنوان یک تک‌اجرا باز هم برام جذاب بود و ارزش دیدن داشت
قسمت عروسکی کار رو خیلی دوست داشتم و حسابی بغلم کرد
بدرخشید ✨
بچه نمایش موفقی بود … منو مثل یه بچه بغل کرد و باهاش همراه شدم
کار پرزحمتی بود
فضاسازی و طراحی صحنه ، نور و موسیقی عالی بود …
واقعا رئالیسم جادویی بود و فضای وهم‌آلود رو ایجاد می‌کرد
بازیها ، حرکات و طراحی لباس رو خیلی دوست داشتم
همه‌ی اینا بیشتر از متن منو بغل کرد … برداشت‌هایی داشتم که مایلم تحلیل دوستان رو بیشتر بخونم و بیشتر دوسش بدارم
بدرخشید و خدا قوت
⭐️⭐️⭐️⭐️
متنِ نمایش برای من درگیرکننده نبود … بغل کردنی نشد ولی اجرای محترمی بود
بازیها روان و مسلط ! بار اصلی بر دوش آقای بهرامی بود
نقش اقای قوانلو خیلی بیرنگ و غیرلزوم
طراحی نور خوب بود ولی با اجرای قبلی سالن (الف غین میم) تفاوت چندانی نداشت ولی به این دکور و نمایش هم سازگار شد
طراحی صحنه مناسب

پ.ن: در شب پاییزیِ زیبا و بارانی ، چنین اجرایی را تماشا کردن ، بشدت هوسِ آبجوی تگری را در من برانگیخته کرد
با احترام ۳⭐️
خدا قوت و بدرخشید
گمراه، خوارج!
آبجو را بنویس ( نان الکل )...
فرهنگ حرام غربی نباید تبلیغ بشه....
تو باید اول بری کلینیک " ترک بی حجابی... "
بعد بروی کلینیک " ترک نوشیدنی الکلی... "
تازه بیای پیش خودم کلینیک ترک گمراهی...
باشد که رستگارت کنم....
از اصطلاح این نمایش بغلم.. خوشم میاد😉☺️
مهرنوش مومنی
بخداااا از منِ دیوانه ، تو دیوانه‌تری 😂
ای وای...
تو هم دیوونه ای...
کلینیک روانپزشکی هم به موارد فوق اضافه شد...
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کارهای اقای زمانی هم درست مثلِ تاریخ تکرار می‌شوند … امیدوارم نمایشِ بعدی کاری متفاوت ازشون ببینم
موضوع اساسی نمایش‌های اقای زمانی برپایه هیولای قدرت طراحی و اجرا می‌شن ولی بعد از هاری که بسیار درخشان بود ، شازده اجباری برام کاری کم‌مایه‌تر و در بخش پایانی شعارزده تموم شد
«الف غین میم یا همه چشم‌ها برای او » انتخاب موضوعِ عالی‌ای داشت … قدرت ، چشمها و زنهایی که با تکرار تاریخ ، اینروزها شاهدشون هستیم. دغدغه‌مند بود … دغدغه‌ی همه‌ی ‌ما !
دقت کردم تا لحظه‌ای از صحنه و دیالوگ‌ها جا نمونم
لایه‌های مفهومی کاملا به اثر وصل بود و فارغ از شعارزدگی
همیشه به طراحی لباس توجه خاصی دارن و انتخابِ ساده و مینیمال برای طراحی صحنه ، هوشمندانه بود
نور خیلی خوب بود
و صد افسوس که با اینهمه زحمت و تلاش، تعداد صندلی‌های خالی زیاد بود … دیدنش رو پیشنهاد می‌کنم
کار از نظر من نقص خاصی نداشت ولی چون این ریتم و سبک برام تکراری بود ، ۴ ستاره تقدیم می‌کنم
بدرخشید
کاش بتونیم بزرگ و زیاد زندگی کنیم و حسرتِ زندگی نکرده‌ای را به دوش نکشیم

آناتومی از اون نمایش‌هایی بود که متنش خیلی بغلم کرده بود
متن برام فراتر از اجراها بود
بازی کارول رو دوست داشتم
طراحی اجرا و کارگردانی برام خوشایند بود
طراحی دکور هم خوب … تغییر لباس بر روی صحنه خیلی ایده جالبی بود
با وجودیکه تایم اجرا طولانی بود ، اما لحظه‌ای از نمایش جدا نشدم و کاملا منو همراه کرده بود
خدا قوت و بدرخشید
⭐️⭐️⭐️⭐️
کاش این اجرا در قالب فرم و سایه‌ها بدون دیالوگ و بازی (یا با حداقل دیالوگ) اجرا میشد
در ابتدا بازی سایه‌ها ، آفرینش، اهریمن ، خوردن سیب و رانده شدن … بشدت جذبم کرد ولی متاسفانه موضوعِ نخ‌نما و بسیار کشدار ورق را برام برگرداند
اگر همین موضوع ، با سایه‌ها و یا در تایم کوتاه‌تری با بازی و دیالوگِ حداقلی باتمام می‌رسید ، شاید این اندازه کسالت‌بار نمی‌گذشت
ولی متاسفانه همون ولع و اشتیاقِ اولیه هم در من خشکید و فاقد امتیاز ماند
بنظرم نیازی نیست همه چیز را در کلام و بازی گنجاند و تکرار و تکرار … گاهی فقط یک اشاره به موضوع ، کافیه تا مخاطب را همراه کنه و میشه پیامِ نمایش را منتقل کرد . این اجرا تموم نمیشد 🙈 از یه جایی به بعد همه چیز اضافه بود
و بالاخره گذشت …
خدا قوت
بونکر از نظر من کاری متوسط بود
بازی و صدای گرم آقای آذرنگ منو به اجرا وصل می‌کرد ولی متن برای من چندان قدرتمند عمل نکرد و چفت و بست محکمی نداشت
نور خوب بود
بازی اقای آذرنگ رو دوست داشتم
خرابی و خس‌خس سیستم صوتی سالن ، واقعا قسمت موسیقی رو از کار جدا می‌کرد و به نمایش ضربه میزد
خدا قوت🌱
جالبه روز اول هم خس خس داشت
امیرمسعود فدائی
اون خس خس برای من اشکال به نظر نرسید ها! داشت تو فضاسازی کار می‌کرد...
تعجب می کنم از یک سری نماد سازی های عجیب غریب :)
دوستان صدای نویز سیستم صوتی و خرابی بود!
سحر بهروزیان
تعجب می کنم از یک سری نماد سازی های عجیب غریب :) دوستان صدای نویز سیستم صوتی و خرابی بود!
خیلی وقتا طبیعت میرم ، در جنگل چشمامو میبندم و دقایقی به صدای سوختنِ چوب گوش میدم و آرامش می‌گیرم . بنابراین اصلا نمیتونم بپذیرم که صدای آزاردهنده‌ی ناشی از خرابیِ سیستم صوتی. تداعی‌کننده سوختن هیزم باشد (به حسی که داشتن حسودیم شد)
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سال ۹۷ از دیدنش لذت بردم و با اشتیاق ، دوباره می‌بینمش 🥰
هار اجرایی صامت نبود
ساکت اما گویا
سرشار از فریاد و نماد بود
پر بود ار تصویر ظلم ، سرکوب ، اعتراض، خفقان و همه‌ی آنچه ما در این روزگار باهاش مواجه شدیم

بسیار فکر شده و درست 👌
طراحی صحنه ، لباس، و حرکات خوب
موسیقی در خدمت اثر
دوسش داشتم
درخشان باشید ⭐️
اصلا ما بدون گذشته‌هامون چه هویتی داریم ؟ اگر گذشته‌ها ، بوها ، طعم‌ها ، خاطره‌ها و … نباشن ، قراره با چی وصل بشیم به زندگی ؟
این بُعد از داستان ... دیدن ادامه ›› باعث شد که از یاداوری هرآنچه درد ، غم، شادی، وصل، فراق ، عزیزانم و … قند توی دلم آب بشه و به خاطراتم عشق بورزم .
از بُعد دیگه‌ای خودمونو دیدم در اتاقکی شیشه‌ای ، که از طریق بالادستی (همون خالق) مدام مورد آزمایشات مختلف قرار می‌گیریم و چوب‌خط‌ها رو پر می‌کنیم … شایدم بدلیل همین فراموشی و آزمایش‌هاست که گاهی حس می‌کنیم این اتفاق قبلا ، یه جایی ، به همین شکل برامون رقم خورده و حسش کردیم (دژاوو)
خیلی میشه در این نمایش قدم زد و هر بار چیز تازه‌ای یافت …

کلا نمایش‌ها در فصل پاییز از من امتیاز بیشتری می‌گیرن چون روحم با پاییز تلطیف میشه ، عاشق میشه …
و «فردا» برام ۵ ستاره درخشان بود
انتخاب بازیگرها و بازی‌ها عالی … و باز هم مثل همیشه ایمان صیاد برهانی منو مست و مسحور صحنه کرد (جذاب و خیره‌کننده)
دلتنگِ میرسعید عزیز بر روی صحنه بودیم (هرچند کم)
متن هم خیلی عمیق و فکر شده
کارگردانی حرفه‌ای
نور و طراحی صحنه چشم‌گیر و بسنده
تنها انتقادم به کارگردان ، اینکه استفاده از گوشی و عکس گرفتن رو مجاز اعلام کردن … واقعا نباید این اتفاق میفتاد چون کاملا باعث عدم تمرکز میشدن ! مخاطب غیرحرفه‌ای رو اینروزا باید با بیل خاموششون کنیم و وااای از وقتی که کارگردان بهشون این اجازه رو بده 😩 امید که در شب‌های آتی چنین حقی بهشون ندن
و خلاصه دمتون گرم
خدا قوت
من روز سه شنبه ۸ آبان دیدم و چنین اجازه ای داده نشد(خدا رو شکر)
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش سفت منو بغل کرده و درگیرش شدم (درگیر دغدغه‌ی همه‌ی شخصیت‌هاش)
دارم فکر می‌کنم وقتی آدم تصمیم می‌گیره مهاجرت کنه و زندگیشو جای دیگه‌ای ... دیدن ادامه ›› بنا کنه ، مثل اینه که یه خونه‌ی کلنگی داره ، اونو میکوبه تا ساختمانی نوساز داشته باشه …. وااای به روزی که بره و با هجمه‌ای از اتفافات و دلتنگی‌ها برگرده و از مهاجرت انصراف بده … حسِ غریبی‌ست … انگار حالا نه اون خونه‌ی کلنگی و کهنه رو داره و نه خانه‌ای نوساز و تازه …
اینجاست که گویی روی تلی از آوار نشسته و حس‌های متناقضِ عجیبی رو تجربه می‌کنه

چقدر نمایش خوب و پرمغز بود
بازیها عالی و عالی‌تر
کارگردانی خوب
طراحی صحنه و نور خوب (دیدن تخته سیاه و گچ در دکور منو به باغهای کودکی پرتاب کرد و در دلم فریاد می‌زدم که دلم مقادیری قدیم می‌خواهد)
متن را هم خیلی دوست داشتم … روان و جذاب بدون اگزجره و عاری از شعار
اونقدر به صحنه وصل بودم که گویی دارم اون کلاس و اون حس‌ها رو زندگی می‌کنم
در نهایت ، همینطور که در ذهنم همتونو بغل کردم ، ۵ ستاره‌ی تیوال تقدیمتان
خدا قوت که خوش درخشانید 🌱
نخوندم جز جمله اول ات را..
امشب می بینیم ببینم مشکل بغل اش کجاست...
مهرنوش مومنی
مشکل نداره … آغوشتو براش باز کن نبینم کسی بیاد اینجا از کار ایراد بگیره 🤪
نبین!
یا ببین!
نمیدونم.
بستگی به اجرا داره...
خیلی ممنونم از تشریف فرماییتون
نظر لطف شماست
خوشحالم‌که اجرا رو دوست داشتید
🌹🌹😍
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
م.ش مومن هستم و متاسفانه یکی از بدترین نمایش‌های عمرم رو با ج.ب رمضان تجربه کردم
در همون ۱۰ دقیقه‌ی شروع نمایش، فهمیدم که این صحنه آغوشش به روی من باز نیست و هر چه جلوتر رفت بهم لگد محکم‌تری زد
جز پسربچه‌ای که عاشق ریخت و استایلش شدم ، نه متن و نه بازی‌ای ، هیچ چیزی برایم جذاب نبود و کشش ایجاد نمی‌کرد
بیست دقیقه آخر فقط یه اجرای کودک رو دیدم
در نهایت هم فاقد ستاره تموم شد

پ.ن: یکی از مزایای خرید ردیف‌های جلو اینه که میتونی گاهی نعره‌زنان و جامه‌دران سالن رو ترک کنی و مجبور نباشی لحظات کسالت‌باری رو بگذرونی
م.آ ، این واقعه را ب شما و خانواده محترمِ رجبی تسلیت عرض مینماید
مهدی آزادی
م.آ ، این واقعه را ب شما و خانواده محترمِ رجبی تسلیت عرض مینماید
کاش لااقل وسیله ایاب و ذهاب از درب سمندریان مهیا می‌کردین
مهرنوش مومنی
کاش لااقل وسیله ایاب و ذهاب از درب سمندریان مهیا می‌کردین
بجاش ، غذا مافوق جمعیت تدارک دیده شده
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من فکر می‌کنم اگر سبکی رو ندیده بودم ، با قلب نارنگی گره می‌خوردم و شاید کسی که اون اثر رو ندیده باشه ، براش این سبک و سیاق جذاب‌تر باشه
بلحاظ بار مفهومی مثل سبکی دلنشین بود
سبک کار ، طراحی لباس و صحنه و حتی دو بازیگری که عالی بودن ، تداعی‌کننده سبکی بود ولی انگار طنز اینکار منو درگیر نمی‌کرد و فقط چند لبخند …
بهرصورت تلاششون غیرقابل انکاره و امیدوارم پرمخاطب و درخشان باشید
خدا قوت 🌱
دلم میخواد برم یه نمایشی ببینم که زمان از دستم خارج بشه ! که مست و مسحور صحنه بشم و توی متن و بازیها غرق بشم ! که اجرا سفت بغلم کنه و لحظه‌ای از فضای نمایش فاصله نگیرم و چقدر اینروزها نمایش دلچسب دور از دسترس شده :((
گم میان منزوی‌ترین زاویه ، نشون میداد که یه ایده‌ای در ذهن بوده که با پراکندگی‌ها کلا گم شده بود و چِفت نبود … موضوعی که باید آدم رو درگیر میکرد ولی هیچ حسی رو به جریان ننداخت … شلخته‌طور برام پیش رفت
هیچ بازی‌ یا ویژگی‌ای هم متاسفانه نظرم رو جلب نکرد و گذشت …
بیرون اومدم و فکر کردم که اینهم نشد آنچه باید میشد، پس:
بامید کارهای آتی 🌱
مناسفانه در بدو ورود ، آزارگران حجاب جلوی در بابت تیشرت ایجاد مزاحمت کردند … منم قدرتمند و مصمم از خجالتشون دراومدم و از آنجاییکه «دوربین ما در برابر آزارگران، اسلحه‌ی ماست) فیلم گرفتم ، و با فریاد بهشون اجازه ندادم در موردم تعیین‌تکلیف کنند که از موضع خودشون عقب‌نشینی کردن و البته تشکر ویژه از کارگردان محتزم که با حضور و حمایتش حالمونو خوب کرد و چقدر رفتار مردمی و حرفه‌ای داشتند … دمت گرم جوان
و اما نمایش … کاری پر زحمت و بی‌ادعا ، با طنز و درامی که اگزجره نداشت و ریتم دلنشینی رو طی کرد
متن دغدغه‌مند بود و با اینکه سربازی رو تجربه نکردم ، اما تونست حس‌ها رو بهم منتقل کنه و بغلم کنه !
خدا قوت به همتون
بدرخشید و پرمخاطب پیش برید
با ارزش ترین موضوع شما و حضور و وقت شماست که خرج میکنین تا بیایین و اجرای مارو ببینین.
من کمترین کارو کردم.
عزیزین.
خداروشکر نمایش روهم دوست داشتین و باحال خوب سالن رو ترک کردین.
ارادت💙🙏
دی نوش مومنی رخ
آفرین که از خودتون دفاع کردید و سپاس از کنشگری کارگردان👌🏻👏🏻
🙏🌱
درود بر فرمانده 👏👏
۵ روز پیش، شنبه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
همینطور که دارم دعای «امان امان » می‌خونم ، لازمه نظرم هم بنویسم
نمایشنامه برای من کشش لازم را نداشت ! به معضلاتی از زنان پرداخته بود که خیلی ... دیدن ادامه ›› بولد و واضح هستن و حتی ممکنه الان فیلم پخش کردن و این قصه‌ها بدلیل بالا رفتن آگاهی‌‌ها و … کمتر درگیرکننده باشه
مشکلاتی که جزو بدیهیاته و حتی بعضیاشو میشد در صفحه حوادث خوند
کاش به زیرلایه‌ها و معضلات پیچیده‌تری از زنان پرداخته بود که به سطح آگاهی یا نگاه آدمها تلنگری میزد ! چیزهایی که شاید هنوز برای خیلیها ملموس نیست
بازیها قابل قبول بود (دومی و آخری بهتر )
در نهایت برام نمایشی متوسط بود
خدا قوت
دعای امان واقعیه؟ کجا میشه پیدا کرد؟ دقیقا اسمش همینه؟
۲۱ شهریور
یاد فیلم ابلق _ نرگس آبیار افتادم
اجرا رو ندیدم
ولی ظاهرا حرفشون یکی بوده
۲۶ شهریور
سپهر
یاد فیلم ابلق _ نرگس آبیار افتادم اجرا رو ندیدم ولی ظاهرا حرفشون یکی بوده
در زنانِ جامعه سرکوبِ خودشون ، احساس گناه و توسل به دعا و طلب بخشش و … انگاری نهادینه شده 🤦‍♀️ در نمایش هم زنانی که مورد ظلم قرار گرفته بودند ، بجای دادخواهی و اعتراض ، با حضور در جلسات روضه و خواندن دعای امان برای بخشش و سرکوب خودشون اقدام می کردن
۲۶ شهریور
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید