در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نغمه صلاتی | دیوار
S2 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 13:38:40
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نمایشی بسیار تاثیر گذار که با بازی فوق العاده آقای باستان حق بیاد موندنی خواهد شد
سپاس از کارگردان و تمام عوامل اجرا
کی هستی تو؟
کجای جانم کمین کرده‌ای تا سر بزنگاه مچم را بگیری؟
مثل نم رفته‌ای به خورد استخوانم
بیخود که خودم را بغل نمی‌کنم
مثل غم در خنده‌هام دلتنگی می‌کنی
بیخود که اشکم نمی‌ریزد
کجا بروم که نباشی؟
کجا بخوابم که خوابت را نبینم؟
کجای داستان تو را جا بگذارم که خواب بمانی؟
کجا فرار کنم که روبروی من سبز نشوی؟
کدام راه؟ کدام شهر؟ کدام آغوش؟
گل من!
شب‌ها
هرشب به جستجوی تو زدم به خیابان
کی از تو خبر داشت؟
کدام ستاره‌ی خاموش؟
عباس معروفی
چ لحن اعتراضی جالبی
۲۴ آذر ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من از نویسنده ها میترسم ، آدم های خطرناکی هستند همان کسانی که میتوانند فرق نگاه معمولی و نگاهی که باردار عشق است را بفهمند ، آن هایی که از هر رفتار ساده ات شعری بلند می سرایند و از هر قدمت ، خیابان را فرش میکنند .
من از نویسنده ها میترسم ، آن ها میتوانند در خیالشان تو را در آغوش بِکشند و با بی محلی ات تو را در خاطراتشان بُکشند و سال های سال برایت عزاداری کنند.
آن هایی که قلمشان ذهنشان است و از دود کردن سیگار هم وهم معاشقه برشان میدارد ، از آن هایی که حتی اخمت از آفتاب هم میتواند برایشان یک کتاب پر تیراژ باشد .
من از نویسنده ها میترسم ، آن ها پایان همه ی قصه های عاشقانه را میدانند ، جنس همه ی خاطرات را میدانند ، آن ها بلدند دنیایشان را با یک قهقهه رنگی کنند و با یک اشک سیاه .
آن ها ، آن ها موجودات ترسناکی هستند ، تنها گذاشتن آن ها میتواند درام ترین داستان ها را رقم بزند ، داستانی که ممکن است سال ها بعد دخترت با آن ساعت ها گریه کند .. من از نویسنده ها ، از گریه های دخترم .. میترسم ..

از: مهتاب_خلیفپور
جایی خوندمش بامداد جان، کتاب نبود
۰۸ خرداد ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
قرارمان باشد فصل انگور.....شراب که شدم بیا.....

توجام بیاور....من جان...!!


از: رحمان عباسی
ای تشنه به خیره چند پویی
کاین ره که تو می‌روی سرابست

از: سعدی

از انتظار خسته ام
همینجا نشسته ام
و فکر می کنم
چه خوب! که زمین گرد است
عشق من!
می روی آنقدر می روی که باز
آنسوی زمین می رسی به من.

از: عباس معروفی
اگه این زندگی باشه، اگه این سهمم از دنیاست

من از مردن هراسم نیست، یه حسی دارم این روزا

که گاهی با خودم می‌گم، شاید مردم، حواسم نیست!


از: ...
عاشقش این قطعم
امروز توی ماشین ... :)
۰۴ اردیبهشت ۱۳۹۳
@ ساناز: ;)
۰۷ اردیبهشت ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عشق

پیر نمی‌شود

جا می‌افتد


شــراب

کهنه می‌شود.


از: عباس معروفی
یه کهنه شرابه که سی سالشه
به جر من یه میخونه دنبالشه...

:-) بخشی از اهنگ رستاک
۰۳ اردیبهشت ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
“The meeting of two personalities is like the contact of two chemical substances: if there is any reaction, both are transformed.”

از: C.G. Jung

و بودن
چه هراسناک شده
بی تو
عشق من!

از: عباس معروفی

دلتنگی‌ام را
به کی بگویم وقتی نیستی ؟
تا کجا راه بروم تا تمام شوم ؟
مثل یک جاده

نیستی که
من هم عادت نمی‌کنم
آقای من
همین


از: عباس معروفی
می خواهم همه ی دنیا باشم
در آغوش تو
می خواهم همه ی دنیایم
آغوش تو باشد

از: عباس معروفی

دیدی که سخــــت نیســـــت

تنها بدون مــــــــــن ؟!!

دیدی صبح می شود

شب ها بدون مـــــــــن !!

این نبض زندگی بــــــــی وقفه می زند…

فرقی نمی کند

با مــــــن …بدون مــــــن…

دیــــــروز گر چه ســـــــخت

امروزم هم گذشت …!!!

طوری نمی شود
فردا بدون مــــــن


از: ناشناس
دیدی که سخــــت نیســـــت

تنها بدون مــــــــــن . . .
۱۸ فروردین ۱۳۹۳
@کیمیا: حتما دوست عزیز، اتفاقا چک کردم rating بالایی داشت.سپاس
۲۰ فروردین ۱۳۹۳
:)))به شدت این فیلم را دوست دارم.
۲۰ فروردین ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چرا رفتی ؟! چرا من بیقرارم
به سر سودای آغوش تو دارم
نگفتی ماه تاب امشب چه زیباست
ندیدی جانم از غم ناشکیباست




از: سیمین بهبهانی

“I just... I just miss him. And hate being so alone. Does he miss me? He must”


از: Suzanne Collins, The Hunger Games
sanaz m.barin این را دوست دارد
The Hunger Games
:)
۲۹ اسفند ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
True love has nothing to do with the idea that someone is the other half of my soul and that I need him or her in order to be whole and feel complete. Only when we can be alone and all-one with someone there is true love, regardless of whether that someone is still with us or not.

And yet... I miss you...”


از: Franco Santoro
زندگی حتی وقتی انکارش می کنی ، حتی وقتی نادیده اش می گیری ، حتی وقتی نمی خواهی اش از تو قوی تر است . از هر چیز دیگری قوی تر است . آدم هایی که از بازداشتگاه های اجباری برگشته اند دوباره زاد و ولد کردند . مردان و زنانی که شکنجه دیده بودند ، که مرگ نزدیکانشان و سوخته شدن خانه هاشان را دیده بودند ، دوباره به دنبال اتوبوس ها دویدند ، به پیش بینی هواشناسی با دقت گوش کردند و دخترهایشان را شوهر دادند . باور کردنی نیست اما همین گونه است . زندگی از هر چیز دیگری قوی تر است


از: من او را دوست داشتم-آنا گاوالدا
بسیار زیبا بود. ممنون.
۲۱ اسفند ۱۳۹۲
یکی از زیباترین بخش های این کتاب را انتخاب کردید دوست من ..عالی بود
۲۱ اسفند ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خوشبختی

تعریف های گونه گون دارد

به تعداد آدم های دنیا.

عمر من یکی

به خوشبختی قد نمی دهد

گل قشنگم!

می دانم در انتظار تو

فرو می شکند

و تو خوب می دانی که من

خوشبختی نمی خواهم

تو را می خواهم

از: عباس معروفی
“Only in the agony of parting do we look into the depths of love.”


از: George Eliot
کاکتوس :)، المیرا فرشچیان، آرزو و sanaz m.barin این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
"وقتی آدم یک نفر را دوست داشته باشد بیش تر تنهاست ، چون نمی تواند به هیچ کس جز به همان آدم بگوید چه احساسی دارد و اگر آن آدم کسی باشد که تو را به سکوت تشویق کند ، تنهایی تو کامل می شود”



از: سمفونی مردگان - عباس معروفی
@علیرضا دوستی:ممنون

@الهام زندیه: :(
۱۷ اسفند ۱۳۹۲
عباس معروفیه نازنین، با حرفهایی همیشه دلنشین! :(
۱۸ اسفند ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید