خسته نباشید به گروه اجرایی، متن نمایش را قبل از دیدن اجرا خوانده بودم و از آن دست متن هایی بود که جزئیاتش کاملا در خاطرم مانده بود. گاهی در اثری
... دیدن ادامه ››
ما بیینده ی شخصیتی هستیم که در ظاهر بسیار با روحیه و شاد است اما در درونش غم بزرگی است که پنهان می کند، پی بردن به آن غم در لابلای خطوط اثر گنجانده شده و این خواننده یا بیننده ی اثر است که باید کشف کند، و این کشف لذت آن اثر را ( حداقل برای من مخاطب یا خواننده) چند برابر می کند. آرامش از نوعی دیگر نام بهتری برای اثر است چون ما در آن سکوت و سفیدی را کشف میکنیم، در این اجرا چیزی برا کشف دیده نمی شود چون اجرا در سطح است، و نمایش را به اثری بی روح تبدیل کرده، اجرای شخصیت براون با آن لحن گفتاری سرشار از تصنع و بازی اغراق شده جایی برای برقراری ارتباط با شخصیت براون نمی گذارد چون این بازی نیست که ما را متوجه اثر می کند کلماتی است که صرفا گفته می شود، به این دلیل متن از اجرا جلوتر می رود. آقای بجستانی خیلی بیشتر به شخصیت جان براون می خورد، به نظرم ایشان آن درماندگی شخصیت را بهتر می توانستند ارائه دهند. و در مقابل شخصیت پرستار مرد را جناب دارابی بازی میکردند، بجز لباس، حتی نیازی نیست در ظاهر آنها تغییری ایجاد شود. به نظرم جناب سلیمانی وجه احساسات گرایی که به واسطه ی عشقی که در اثر وجود دارد را بیشتر پسندیده و روی آن متمرکز شده است، چون به کار بردن جملات بداهه ایی چون مگی یه وقت نگی در کجای ادبیات درام نویسی تام استوپارد گنجانده می شود.اجرا پتانسیل نمایشی درخشان را دارد، طراحی ، چه در لباس و صحنه، انتخاب موسیقی، همگی قابل تحسین هستند، اما من فقط بعنوان یک مخاطب تئاتر که میتواند تمام گفته هایم سلیقه ایی باشد انتظار بیشتری داشتم. در پایان جناب سلیمانی دست مریزاد که در این روزهای سخت نمایشی به روی صحنه بردید.