من تا کنون دو بار این نمایش را دیده ام و شاید باز هم برای تماشایش بروم. من منتقد نیستم پس نقد این نمایش را میسپارم به منتقدین بی عقده.
نمایش را بسیار دوست داشتم چون به شعور مخاطب توهین نمیکند. چیزی که این روزها در نمایشهای روی صحنه زیاد شاهدش هستیم. به شخصه بار دوم را بیشتر دوست داشتم. بازی رضا کیانیان را تا حدی پذیرفتم. بازیها با توجه به متن کلاسیک نمایش، اصلا اگزجره و به اصطلاح تیاتری نبودند.
فرزین صابونی خیلی بد بود. من به شخصه صحنه های حضور او را نمیدیدم و سعی میکردم صدایش را نشنوم تا آکسان گذاریهای بینهایت نادرستش شیرینی نمایش را به کامم تلخ نکند.
احمد ساعتچیان بازی بسیار متفاوتی دارد، بسیار قوی و درست بازی میکند و کاملا پیداست که درک و تحلیل خوبی از نقشش دارد. هر کجا وارد صحنه میشود
... دیدن ادامه ››
بی آنکه تلاشی خاص کند تماشاگر را مجذوب بازی خود می کند. درست ترین و بهترین ریتم بازی متعلق به اوست. حتی در یکی دو صحنه بازی در سکوت درخشانی انجام می دهد.
فرمان آرا شیرینی کار بود. کسی از او انتظار بازی خوب ندارد چراکه او بازیگر نیست، پس تماشاگر به همان حضور شیرین که خود خودش است و حضور سرخش بسنده میکند و لذت میبرد. هنگام ورودش به صحنه باید در سالن باشید تا کلمات سرشار از هیجان تماشاگران را بشنوید.
اما بازی امیر دلاوری و سیامک صفری را مثل همیشه بسیار دوست داشتم. امیر دلاوری قوی ظاهر شد و سیامک صفری شیرین و دوستداشتنی.
نمایش مرد محور است بنابراین به شخصیت زنها چه در فیلم و چه در این نمایش پرداخته نشده، همانطور که در نمایشنامه.
هدایت هاشمی هم بازی اش بگیر نگیر دارد. یک دست نیست و بنابراین در صحنه ای خوب است و در صحنه ای بد.
در کل، چه بد چه خوب این نمایش را باید دید. چرا؟ چون تماشایش جزو افتخارات است و در گوشه ی دنجی از تاریخ تیاتر این مملکت جا دارد.