در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال مهدی جوانی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 05:49:05
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
البته که نمایش خوبی است اما چیزی برای دیدن دومین بار نداره .پس به همون خاطره محوی که از اجرای ایرانشهر در ذهنم مونده بسنده می کنم.
امیرمسعود فدائی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
قلم آقای کیانی ور دوست دارم و اینو هم می بینم
امیر مسعود این را خواند
مریم رودبارانی، رضا تهوری و سارا حدادی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سحر دولتشاهی به خندوانه می آید


آنا کارنینا در تلویزیون

ماهرو رستمی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من از روی شماره کفش زن ها عاشق شون میشم

اگر فردی به روانپزشک مراجعه کند و در خلال گفتگوهای معمول میان بیمار و پزشک جایی بگوید: "من از روی شماره کفش زن ها عاشق شون میشم" بی شک پزشک به بخش اعظمی از آنچه به دنبالش بوده رسیده است و با خیال راحت می تواند درباره بیمارش نسخه بپیچد و از همه مهمتر می تواند ساعت ها زیر و بم زندگی بیمارش را بررسی کند و به نتایج تازه ای برسد.
در یکی از درخشان ترین صحنه های نمایش آنا کارنینا شخصیت زن نمایش پس از راه انداختن یک بازی مفرح با رقص و موسیقی ، مجری معروف را وادار می کند تا جملاتی که در اولین برخوردشان در چند سال گذشته بین آنها رد و بدل شده و همان دیدار منجر به آشنایی و شروع رابطه شان شده است را بازی کند.مجری سرخوش از رقص و موسیقی تن به این بازی می دهد و زن هر لحظه او را بیشتر به گذشته می کشاند تا جایی که مجری مجبور می شود پرده از یک بیماری جنسی خود در مقابل دوربین های پخش زنده تلویزیونی بردارد و اقرار کند که از روی شماره کفش زن ها عاشق شان می شود. هنرپیشه معروف که به پیروزی بزرگی دست پیدا کرده است وقتی با دستپاچه کردن مجری این حرف را از زبانش بیرون می کشد ناگهان در قامت یک روانشناس ظاهر می شود و جوابی به او می دهد که می شود تیر خلاص بر پیکر مجری معروفی که در یک رینگ بوکس گیر افتاده و تا ده شماره اگر از جایش بلند نشود بازنده ... دیدن ادامه ›› است.
زن در جواب من از روی شماره کفش زن ها عاشق شون میشم می گوید: جدی؟ مادرت در بچگی چه بلایی سرت آورده؟ چطوری تربیت ات کرده؟چه سختی هایی در دوران کودکیت کشیدی؟ و این همان شمارش معکوس داور مسابقه است برای بوکسور زمین خورده ای که دیگر توان بلند شدن ندارد.
آناکارنینا بی پرده درباره یک بیمار جنسی است که ما روی صحنه تنها بخشی از آنچه به احتمال زیاد نوشته شده است را می بینیم و بخش مهم دیگرش باید سانسور شده باشد. اما جسارت آرش عباسی برای پرداختن به چنین موضوعی قابل ستایش است و هوشمندی این نمایشنامه نویس زمانی مشخص می شود که چنان ماهرانه به این موضوع پرداخته که قابلیت اجرا شدن در شرایط و زمانه ما را پیدا کرده است. سوای متن و بازی های زیبا کارگردانی درخشان آنا کارنینااز نقاط قوت اثر است.پرهیز از هر حرکت اضافه در صحنه نشانه پختگی کارگردانی است که بی واهمه چشم به روی حذف شدن خودش بسته است و اجازه داده تا برخی گمان کنند اصلا کارگردانی نکرده است اما در واقع سخت ترین مدل کارگردانی را تجربه است.
لذت دیدن آنا کارنینا چیزی نیست که به این سادگی از من جدا شود.
فکر میکنم شماره پا جایگزین شماره دیگه ای از اندام زنانه شده بود! اساسا شما با نگاه، سایز پا رو خیلی سخت میتونی بفهمی و البته قبول دارم بیماری جنسی علاقه به پا داریم ولی نه شماره ی اون بلکه قرم و حالت پا.
۱۷ تیر ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چقدر خوشحالم که از نمایش مورد علاقه من اینقدر استقبال شده. عالیه این کار. امیدوارم بازم بتونم ببینمش
ممنون جناب جوانی عزیز.همیشه لطف شما شامل حال میشه.
۰۶ اردیبهشت ۱۳۹۶
ممنون از گروه خوب شما
۰۶ اردیبهشت ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عالی و درجه یک مثل هر دو اجرایی که قبل تر از این کار دیده بودم. اما با تفاوت های بسیار در اجرا، صحنه، لباس و از همه مهمتر بازی ها و حتی جاهایی در متن به نظرم.همچنان معتقدم نمایشنامه این کار بی نظیره. خوشحالم که باز هم مثل هر دو اجرای قبلی ، اجرای اول رو دیدم.
گروه نمایش موج این را دوست دارد
از لطف همیشگی شما ممنونمی جناب جوانی عزیز
۱۸ فروردین ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یک بار درباره زیرزمین نوشته بودم اما به هر دلیلی مطلبم غیب شد. حالا که دوباره اجرا میره واجب می دونم دوباره بنویسم حتی اگه دوباره نوشته ام غیب بشه. اول ناراحتم که این همه راه کوبیدم رفتم تا قیطریه چون اگه می دونستم بعد می یاد باران نمی رفتم( البته شوخی بود)
اما بعد خیلی خوشحالم که با اجرای دوباره این کار افراد بیشتری می تونن اون رو ببینن. نمایشی با فضای کمتر تجربه شده ای در تئاتر ما. فضای سیاه و تلخی که به نظرم مدت هاست در تئاتر ما دیده نمیشه یا کمتر دیده میشه. من نمایشنامه رو خونده بودم و اجراهای دیگه ای هم از اون دیده بودم .به جرات می تونم بگم حتی فکرش هم برام سخت بود که اون متن رو اینجور کار کرده باشن و عجیب تر اینکه کارگردانی اینچنین متن رو کارگردانی کرده که خودش نویسنده کار هست. به نوعی خودش علیه نوشته خودش بلند شده و نیجه کار به نظرم تجربه لذت بخشی بوده. لااقل برای من تجربه خاصی بود که ازش به شدت لذت بردم. مثل بیشتر کارهای آرش عباسی دوستش داشتم و امیدوارم هرچه در موزه انتظامی دیده نشد در تماشاخانه باران دیده بشه و ای کاش بیش از 5 اجرا داشت.
جناب جوانی عزیز
از لطف همیشگی تون سپاسگزاریم .شما در اجرای "نویسنده مرده است" هم همراه ما بودید و فراموش نخواهیم کرد.
۱۰ شهریور ۱۳۹۴
ممنونم که هستید و کار می کنید.
۱۱ شهریور ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
همیاری عزیز چرا مطلب من منتشر نمیشه؟
من توی صفحه زیرزمین مطلبی نوشته بودم که نیست. با اینکه اون لحظه اول منتشتر شد اما حالا نمی تونم ببینمش.
به کسی توهین کردم که این اتفاق افتاده؟
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یکی از آسیب های جدی تیوال اینه که با آغاز هر نمایشی کاربران یک شبه ای پیدا میشن که اون نمایش خاص بهترین نمایش زندگی شون به حساب می یاد.همه هم از یک ادبیات استفاده می کنند: "متن عالی،کارگردانی عالی، بازی ها عالی، طراحی عالی". همه هم " به جرات" می تونن بگن بهترین نمایشی بوده که در عمرشون دیدن.
از اونجایی که ساعت های زیادی رو در چند سال گذشته برای خوندن و نوشتن و پیگیری کردن تیوال صرف کردم به نظرم رسید این مطب باید گفته بشه. چند روز پیش عنوان کردم و با حمله دوستان مواجه شدم که تو فیک هستی و به تو ربط نداره و این حرفا. به نظرم تیوال به شدت رو به زوال است متاسفانه.در چنین فضایی پر اتهامی کنار کشیدن بهتره و هر کناره گیری یعنی زوال بیشتر تیوال.
سلام مهدی جان.من کاملا با نظر شما موافقم.من الان نه ساله تو کار تئاترم و نه ساله که با یه گروه کارمیکنم و تو این مدت یک سال یک بار هم نشده که کارگردان به من بگه کارت عالیه با اینکه من جوایز متعددی تو سطح استان در زمینه ی بازیگری داشتم.همیشه میگه وقتی به یکی میگی کارت عالیه یعنی اونو تو اون مرحله از پیشرفت کشتی و اون با خودش فکر میکنه دیگه بهتر از این نمیتونه باشه....من خیلی نمایشا تو جشن.اره ها یا تو اجرا یعموم دیدم که اصلا شمه ای از تئاتر نبرده و بیشتر شبیه نمایش های مدرسه ای بود تا تئاتر ولی افرادی ناآگاه اومدن و گفتن همه چی عالی بود و باعث شدن اون اشخاص تشویق بشن که تو همون سبک به کاراشون ادامه بدن و همچنان پیشرفتی نداشته باشن و درجا بزنن...مرسی از بیان صریحت
۱۳ مرداد ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بین کارهایی که از کوهستانی دیدم متاسفانه با سالگشتگی نتونستم ارتباط برقرار کنم اما شنیدن به اندازه دیوار چهارم برام جذاب بود.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
جذاب و دوست داشتنی. همینقدر کافیه.
سپیده این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
هیچ چیز زشت تر از این نیست که کاربران تازه از راه رسیده می یان و با شگفت زدگی از یک نمایش ملال آور تعریف و تمجید می کنند و دیگران رو ترغیب به دیدنش می کنند. با این چیزها نمیشه واقعیت رو پنهان کرد. واقعیت اینه که بیشتر از نصف سالن اصلی تئاتر خالیه و نیمی از همون نصفه سالن هم عذاب می کشن تا نمایش تموم بشه. اینو حتی از تشویق پایان کار که عده ای بلند نمیشن، عده ای دست نمی زنن و عده ای غر زنان از سالن خارج میشن میشه فهمید. پس دوستان لطف کنند اینقدر رو بازی نفرمایند.
رضا داورپناه و گلشن قربانیان این را خواندند
دلیل حذف شدن کامنت اون خانم رو از زیر این پست با اون ادبیات زیباشون رو نفهمیدم. این کار که بیای هر چی دوست داری بگی دیگران رو متهم کنی و بعد نمونی که جواب بشنوی حتی از کار اون کابران تازه وارد هم زشت تره.هر چند خودشون هم تازه وارد بودند و فقط برای حمایت از این نمایش عضو شده بودن.
۱۱ مرداد ۱۳۹۴
اقای جوانی من جزو تیم اجرایی این نمایش ام یه عضو کوچک
خیلی هم تیوال گردی نمی کنم و مث بعضی دوستان خوش و بش و قربانت بروم چقدر لاغر شدی یا زیر پوستت اب رفته گویان رد نمی شوم .
گاهی نمایشی ببینم اکانت را حوصله کنم باز کنم نظری می دم .
وقتی نمایشی از گروه خودمان به روی صحنه می رود پر رنگ می شوم و دست به قلم و شروع می کنم برای سرگرمی کامنت ها را خواندن و نظر دادن .
در این که در تیوال اکانت های فیک سرگردان اند شکی نیست که موج بر ضد نمایشی یا به نفع نمایشی راه می اندازند .
اما چیزی که واضح ... دیدن ادامه ›› ِ افراد ِ حقیقی را می توان تشخیص داد .
خواننده ی نظرات باید عاقل باشد .
در ضمن من هر شب سر ِ اجرام اینجور که شما بزرگوار می گید نیست . وضعیت سالن مساعد است میزان تماشاگران راضی و ناراضی را می توان بررسی کرد .
قطعا همه جلال تهرانی با این سبک خاص را نمی پذیرند اما در برابر دوست نداشتن ها دوست داشتن ها هم رخ می نماید .

پی نوشت : راستی بهتره براتون شفاف سازی کنم که خانم عالیه عطایی یکی از داستان نویسان کشور اند که سال هاست تئاتر می بینند و یادداشت می نویسند و لطف کردند بر نمایش ما نیز یادداشتی نوشته اند . و خوشحالم که دوست داشتند اثر مان را :)
۱۵ مرداد ۱۳۹۴
اتفاقا من هم کاملا حس میکنم این نظرات تعریف و تمجید پروفایل های فیک و الکی هستند. آخه بیشتر این اکانتها اولین نظرشون رو دارن میذارن.
ضمنا خانوم حدادی این قدر به کاربران تیوال توهین نکنید و اندکی در نحوه حرف زدنتان تامل کنید. اینکه شما ادعا دارید سالن نمایش هر شب پر می شود!!! خود گویای همه چیز است
۱۷ مرداد ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با اینکه از نوشتن در تیوال توبه کرده بودم اما این کار چنان فاجعه بود که ارزش توبه شکستن داشت .شاید این توبه شکنی از هدر رفتن پول و وقت و نابود شدن اعصاب و روان حتی یک نفر جلوگیری کنه و ثواب این کار در نامه اعمال من نوشته شود.
خوشحالم که توبه شکستید جناب جوانی. این بیت در مورد تیوال هم صدق می کنه:
صد بار اگر توبه شکستی باز آ :)
۰۶ تیر ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
طراحی صحنه خیلی خوب بود.بازی ها رو دوست داشتم.اما با متن مشکل داشتم. شاید من خیلی خوب روابط و داستان ها رو متوجه نشدم .کمی گنگ بود برام. در کل کار پر زحمتی بود و مشخص بود تمرین های زیادی داشتند.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با اینکه اجرای سال گذشته رو دیده بودم اما اجرای جشنواره هم بسیار جذاب بود. کار زیبایی بود.
عمو فرهاد قصه ها این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یادش بخیر احمد مهرانفر.
بهناز بهادری، امیرآیدین و بهنام صفائیان پور این را خواندند
بهار راد این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سوال: آیا نمایش سقراط را دیده اید؟

جواب: بله دیده ام. به همین دلیل فاوست را نخواهم دید.

دلیل: چون این نوع تئاتر که در آن از رقص و موسیقی و حرکت استفاده می شود بلای جان تئاتر ایران است.


( این دلیل برگرفته از نظر کارگردان محترم این نمایش است و صرفا جنبه گوشزد دارد وگرنه با این دلیل که نمی شود کاری را ندید.)
رومینا خلج هدایتی و امیر مسعود این را خواندند
دانیال اسمی و ساناز ایرانی این را دوست دارند
نوشته ات توهین قلمداد نشه صلوات ختم کن:-)
۲۳ تیر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
گفت‌وگوی ایسنا با کارگردان "فاوست"

بلای جان تئاتر ایران به روایت کارگردان "سقراط"


کارگردان نمایش« فاوست»؛ رئالیسم و ناتورالیسم را بلای جان تئاتر ایران دانست.

حمیدرضا نعیمی که این روزها نمایش«فاوست» را در تالار وحدت اجرا می‌کند در گفت‌وگو با خبرنگار بخش تئاتر خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)،درباره ... دیدن ادامه ›› گرایش‌اش به آثار اقتباسی گفت: بیشتر کارهایی که نوشتم اقتباسی هستند، چون سالهاست که یکی از اهداف گروه «شایا» این بوده است و تصمیم داریم در کنار نمایشنامه‌هایی که به نام "تئاتر ملی" روی صحنه می‌روند، آثار بزرگ دنیا هم اجرا شوند. به عقیده من بسیار دردناک است که در کشور ما چخوف، شکسپیر، گوته و... اجرا نشوند.

ما می‌خواهیم از تئاتر خسته‌کننده و کسل‌کننده خارج شویم

این کارگردان تئاتر درباره اینکه چرا بیشتر به بازخوانی نمایشنامه‌های کلاسیک می‌پردازد؟ بیان کرد: بیش از 10 نمایشنامه نوشتم که اقتباس نبوده است و برخی از آنها اجرا شده و برخی هم اجرا نشده است. برای نمونه «وعده‌گاهی برای نهنگ‌ها»، « شرق دور، شرق نزدیک»، «فصل مادر بزرگ» و... نمایشنامه‌های اورجینالی بودند که من نوشتم.

او افزود: یکی از مباحثی که گروه ما در اجراها دنبال می‌کند، این است که از این تئاتر فرسوده، کسل کننده، خالی از نبوغ و خلاقیت، سرد و بدون تصویر و حرکت که به آن نام رئالیستیک داده شده است، خارج شویم و یک تئاتر با زبانی جهانی نمایش دهیم که یک تماشاگر خارجی حتی اگر تمام ظرایف قصه و زبانی را حس نکند اما از دیدن آن لذت ببرد.

نعیمی که اجرای موفق «سقراط» را چندی پیش بر صحنه داشت با اشاره به ویژگی‌های آن نمایش توضیح داد: نمایش «سقراط» بسیار مبتنی بر قصه، دیالوگ و داستان بود، آن هم از جنس فلسفه. تماشاگران خارجی که آن را دیدند، می‌گفتند که ما نمایش را درک کردیم و متوجه شدیم که در لایه‌های زیرین این نمایش یک نگاه طنز وجود دارد و به نظر من این موفقیت یک اثر محسوب می‌شود.

وی اضافه کرد: نمایش‌هایی که تحت عنوان رئالیسیم‌ می‌خواهند به ناتورالیسم نزدیک شوند و شما در آن بدن و بیان بازیگر را احساس نمی‌کنید؛ در آن نمایش‌ها به هیچ‌وجه نگاه حرکتی، رقص، رنگ و نقاشی را که کارگردان باید در صحنه داشته باشد، نمی‌بینید. نمایش‌هایی که با یک میز، صندلی و کاناپه اجرا می‌شوند، صرفا با یک ایده اولیه کل نمایشنامه طراحی و بسته می‌شود اما گروه تئاتر «شایا» طی این سال‌ها و با اجرای نمایشنامه‌های بزرگ و با اقتباس‌هایی که از این آثار انجام می‌دهد، مدام در حال جستجو است.

نمایش فاوست

تئاتری‌های ما بی‌حوصله‌اند

نعیمی یادآور شد:بسیاری از تئاتری‌ها هنگامی‌ که نمایش ما را می‌بینند، می‌گویند شما چقدر حوصله دارید که این جور کارها را انجام می‌دهید! به عقیده من تئاتری‌ها و کارگردان‌های ما بی حوصله هستند و تنها می‌خواهند کاری انجام داده باشند و برایشان فرقی نمی‌کند که تماشاگر نمایش آنها را ببیند یا نبیند.

او در عین حال گفت: اگر کسی نمایش آنها را تایید نکند، متهم به بی‌شعوری، بی‌سوادی و نفهمی می‌شود. اگر کسی آثار آنها را نقد کند که باب میل کارگردان نباشد، آنها غرض‌ورز هستند. هیچ‌گاه اشکال را در درون خودشان نمی‌بینند برای همین با مصاحبه‌های دهان پر کن، با توجیهات بسیار خنده‌دار سعی دارند خودشان آثارشان را توضیح بدهند. ما تلاش می‌کنیم در کنار چند گروه تئاتری ایران شکل متفاوتی از تئاتر ایران را به مخاطبان داخلی و خارجی عرضه کنیم.

نعیمی در ادامه نمایش‌های کارگردان‌های چون همایون غنی‌زاده، یاسر خاسب و یکی دو کارگردان جوان از این دست را ستایش کرد.

کارگردان نمایش«فاوست» ادامه داد: این کارگردانان کسانی هستند که تلاش می‌کنند تعاریف و فرم‌های متفاوتی را در تئاتر تجربه کنند، حتی اگر کارهای آنها اشکال داشته باشد اما غیر متعارف بودن آنها برای تئاتر ما بسیار ارزشمند است. رئالیسم و ناتورالیسم بلای جان نمایشنامه نویسی، طراحی، کارگردانی امروز ماست. برای حرکت به سوی تئاتر جهانی هیچ راهی جز اینکه این رئالیسم و ناتورالیسم را کنار بگذاریم و یا حداقل منطقی به آن نگاه کنیم، نیست.

ماجرای «گوی» نمایش فاوست چیست؟

حمیدرضا نعیمی در بخش دیگری از گفت‌و‌گویش با ایسنا درباره استفاده از گوی‌ در دکور نمایش «فاوست»، اظهارکرد: باید این پرسش را از رضا مهدیزاده طراح صحنه نمایش بپرسید. چرا که او نه تنها اندیشه طراحی صحنه ایران است بلکه یکی از خلاق‌ترین و سخت‌کوش‌ترین طراحان صحنه تئاتر ایران است. بی شک تئاتر ما وامدار بزرگانی چون اوست و به او مدیون است چرا که به دور از هرگونه هیاهو و نگاه ناسالم داوری در این مملکت، تنها به کشف و پشت سر گذاشتن مرزها می‌اندیشد.

نمایش فاوست

او با بیان اینکه طراحی صحنه تئاتر «فاوست» براساس فلسفه‌ی خلاء شکل گرفته، توضیح داد: گویی همه چیز در جهان در نوسان است، دایره، نماد این نوسان و "گوی"، نماد این حرکت و تعلیق در صحنه است چرا که «فاوست» انسانی است که مرزها را درمی‌نوردد، همه چیز را بر هم می‌زند تا چیزی ورای آنچه که بشریت به آن مبتلا شده و در این ابتلا مضمحل شده است را کشف و استخراج نماید. جهان و نمایش «فاوست»، جهان عمل و حرکت است.

این کارگردان همچنین درباره تفاوت پایان متن نمایشنامه «فاوست» گوته با نمایشنامه خودش گفت: بسیاری از شخصیت‌ها و کارکترها در اقتباسی که از نمایشنامه «فاوست» انجام داده‌ام، تاریخ پیشین خود را ندارند. در «فاوست» گوته این فرشتگان هستند که او را از خودکشی باز می‌دارند اما در نمایشنامه من این بزنگاه به عهده مفیستو (شیطان) وانهاده شده است.

او افزود: در نمایش "گوته" نقش سرباز که برادر «مارگریت» است و «والنتین» نام دارد، جز یک نام سرباز و کارکتر تک ساحتی چیز دیگری نیست اما در این جا کارکتر «والنتین» دارای نگاه، اندیشه و فردیت است.

نعیمی ادامه داد: حتی «مارگریت» هم در داستان اصلی دختر 13 ساله باکره‌ای است که هنوز عشق را تجربه نکرده است اما مارگریت در نمایشنامه من زنی با سابقه‌ی تیره و تار است که بنا بر گفته خود مردها را در جهنم تن خویش تجربه کرده اما اکنون دست از روسپی‌گری برداشته و خود را وقف کلیسا، دعا و توبه کرده است و در این راستا با عشق و انسانی واقعی به نام «فاوست» آشنا می‌شود اما جهل و تیرگی و بیکاری موجود در جامعه او را تا پای گیوتین و قطع شدن سرش پیش می‌برد.

نویسنده نمایش‌های«صبحانه‌ای برای ایکاروس» و «کالون و قیام کاستلیون» اضافه کرد: اگر در نمایشنامه «فاوست» اثر گوته دقت کرده باشید. در بخش دوم این اثر «فاوست» توسط «مفیستو» به گذشته می‌رود اما در بخش دوم نمایش من، این میل به گذشته به هیچ وجه وجود ندارد. هرچقدر «مفیستو» به او می‌گوید دوست داری تو را به تاریخ ببرم، او میلی به گذشته ندارد و به دنبال درمان این زخم است که چرا آدم‌ها به جرم عاشق شدن کشته می‌شوند و می‌میرند.

به گزارش ایسنا، نمایش«فاوست» نوشته و کار حمیدرضا نعیمی این روزها در تالار وحدت روی صحنه است.
sanaz m.barin و امیر مسعود این را خواندند
فریده س، علی عبدالرحیم، rokan10، فربد و Niloufar این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فرهاد:برای نوشتن هر نمایشنامه یک سال از زندگی یک نمایشنامه نویس کم میشه. برای نوشتن کار تو سه سال از زندگیم کم شد.
لذت دو سال پیش همچنان پابرجا بود.
اینکه می دونستم چه اتفاقی قراره بیفته و همه چیز رو می دونم باعث نشد تا ذره ای از لذتی که می برم کاسته بشه. حتی اگر داستان رو نمی دونستم و در بهترین شرایط دست نویسنده رو زودتر می خوندم هم تاثیر آنچنانی در کم کردن لذتی که بردم نداشت.
البته که اجرای تالار سایه رو بخاطر طراحی صحنه و جمع بودن صحنه در یک کلام، بیشتر دوست داشتم. اما همچنان نویسنده "زنده" است. یک نمایشنامه شاخص در ادبیات نمایشی امروز ما.