در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال مهدی صالح‌پور | دیوار
S2 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 18:02:49
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نگاهی به نمایش «قصر موروثی خاندان فرانکشتاین» / سینمای ما
http://cinemayema.ir/328/

...
جدیدترین نمایش خانواده پسیانی به نام «قصر موروثی ... دیدن ادامه ›› خاندان فرانکشتاین» از شانزده آبان ۹۸ در سالن استاد سمندریانِ تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه رفته است. نمایشی ضعیف با متنی مشوش و اجرایی نه چندان دلچسب.

این نمایش به نویسندگی، طراحی و کارگردانی آتیلا پسیانی است. با بازیِ خودِ آتیلا پسیانی، خسرو پسیانی (فرزندش)، ستاره پسیانی (فرزندش)، فاطمه نقوی (همسرش)، رامبد جوان، علی شادمان و اصغر پیران. که این روزها با بلیط نسبتاً گرانِ ۸۰ هزار تومانی میزبان علاقه‌مندان تئاتر است.

«قصر موروثی خاندان فرانکشتاین» بر اساس فیلم «فرانکنشتاین جوان» به کارگردانی «مل بروکس» طراحی شده است. و همانطور که از نامش پیداست، فضایی غریب و البته غربی دارد. و همین شاید در نگاه اول، به مذاق برخی از تماشاگران خوش نیاید.

این نمایش تا حد زیادی یادآور تئاترهای کلاسیکِ اروپایی است. بیش از حد کلاسیک با گریم‌ها و دیالوگ‌های فوق‌العاده اغراق شده و داستانی جالب برای مردمانِ قرن نوزدهم! میزانِ اغراق و نوع گریم بازیگران، می‌تواند در همان ابتدا مخاطبِ ایرانیِ قرن بیست و یکمی را دلزده کند و او را از لذتِ نمایش، محروم کند.

تئاتری برای کودکان و نوجوانان
شاید اگر تئاتر «قصر موروثی خاندان فرانکشتاین» به جای ممنوعیت برای کودکان زیر ۸ سال، ویژه کودکان و نوجوانان اجرا می‌شد، خنده بیشتری از مخاطب می‌گرفت و احتمالاً هنگامِ خروج از سالن، تعداد بیشتری از تماشاگران راضی سالن را ترک می‌کردند. چرا که فضای این نمایش نزدیک به رمان‌های کلاسیکِ نوجوانانه است و با ماجراجویی‌های کم‌رمقِ خود و بازی‌های علمی کودکانه، شاید بتواند یک ساعت و نیم، نوجوانان را سرگرم کند.

جدا از متنِ کم‌جان و کش‌دار و بدونِ جذابیتِ آتیلا پسیانی، طراحی صحنه شگفت‌انگیزی هم برای این نمایش استفاده نشده و با یک میزِ چندمنظوره، صحنه پروخالی می‌شود. همچنین افکت‌های صوتی استفاده شده در مقاطعی از کار، مانند سایر جزییاتِ این نمایش، آن‌چنان گل‌درشت و اغراق شده اجرا شده که بیشتر باعث آزار تماشاگر می‌شود تا همراهیِ او.

از معدود نکات مثبتِ این نمایش می‌توان به بازی ستاره پسیانی اشاره کرد که در دو مقطع کوتاه، با شکستنِ فضای نمایش، از مخاطبِ سخت‌گیرِ ایرانی واکنش مثبت می‌گیرد و باید به نوعی او را ستاره‌ی «قصر موروثی خاندان فرانکشتاین» نامید. هرچند اغلب شوخی‌ها و اداهای او برای همراه کردنِ مخاطبان، به شکست می‌انجامد و بیشتر، تماشاگران را معذب می‌کند تا اینکه بخواهد او را درگیرِ نمایش کند.

حواستان باشد تلفن همراهتان را خاموش کنید!
در مجموع اگر علاقه‌ای به دیدن یک نمایشِ کلاسیکِ غربی، با قصه‌ای معمولی، دیالوگ‌های نه‌چندان دلچسب، بازی‌های اغراق شده و اجرایی متوسط دارید، ۸۰ هزار تومان برای این نمایش هزینه کنید. در غیر این‌صورت، بدانید نمایش‌های جذابی این روزها در تهران روی صحنه است که بدون سواستفاده از نام رامبد جوان یا علی شادمان، می‌تواند دو ساعت شما را سرگرم کند و بعد از بازگشت به خانه، حالتان را خوب کند.

به نظر نگارنده، آتیلا پسیانی که گویا دلِ خوشی از مردمِ تئاتربینِ تهرانی ندارد، بد نیست به جای اینکه پیش از آغاز نمایش، از تماشاگرانی که تلفن همراه خود را به جای خاموش کردن، در حالت پرواز یا بی‌‌صدا قرار داده‌اند؛ مچ‌گیری کند، بعد از نمایش پای صحبت‌هایشان بنشیند و از آنها در مورد تئاتر پرهزینه‌اش بپرسد. که متوجه شود اگر در نمایش‌های که او کارگردانی می‌کند صدای زنگ موبایل شنیده می‌شود به این خاطر است که مخاطبان او، اغلب غیرتئاتری هستند و به واسطه حضور سلبریتی‌های سینمایی به دیدن نمایشش می‌آیند. وگرنه در اغلب تئاترهای اجرا شده در یک سال گذشته، کم پیش می‌آید صدای زنگ موبایلی در سالن تئاتر شنیده شود؛ چون مخاطبان اصلی تئاتر به دیدن نمایش‌های باکیفیت‌ترِ تماشاخانه‌های تهران می‌روند و با این دغدغه‌ی پررنگِ جنابِ پسیانی، غریبه‌اند.
نمایش بدی نبود ولی نتونست من رو با خودش درگیر کنه
اختلاف سطح کیفی بازی بازیگران زیاد بود و می‌تونست یک‌دست‌تر باشه
دکور جوری بود که امکان دید خوبی از نقاط مختلف سالن وجود نداشت و وجود میکروفن برای بازیگران، در حالی که تصویرشون هم اغلب پشت المان‌های دکور دیده نمی‌شد، فضای نمایش رو رادیویی کرده بود که من دوست نداشتم...
سعید این را خواند
امیر همتی و سحر جزایری این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شاید نشه روی محتوای این نمایش خیلی مانور داد اما برای دیدن و سرگرم شدن و حال خوب شدن، مناسبه.
در حد فیلم های هالیوودی جذابیت داشت. به نظرم این فیلم از معدود آثاری بود که فعالیت موازی نهادهای امنیتی رو به تصویر کشیده بود و هم به بهترین شکل تقابل حفاظت اطلاعات سپاه و شورای عالی امنیت ملی رو نشون داده بود.

غیر از یکی دو تا صحنه مثل دعوای حیدر توی پارک (که باعث خنده مخاطبان شده بود!) و صحنه آموزش رزم به دانشمند هسته ای (که اصلا خوب درنیومده بود) بقیه فیلم خیلی خوب کارگردانی شده بود و بازی ها هم عالی بودن.
اصلا فیلم سینمایی نبود؛ فیلم هم بخواهیم در نظر بگیریمش، اصلا سینمایی نبود. یک مستند بی احساس و بدون فراز و فرود! واقعا من تعجب می کنم چرا اینقدر تحویل گرفته میشه؟
سلام

باهر معیاری بسنجیم اثر سینمایی است(هیچ صحنه ای مستند نیست! بازی شده، نوربردازی، صحنه پردازی، گریم و و و)
۱۳ اسفند ۱۳۹۴
صد در صد سینمایی بود منتها سبک کار اینچنین بود، کار بسیار قوی و خوش ساختی هم بود.
۲۳ خرداد ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
واقعا پایان بندی کار خیلی ضعیف بود. به طور کلی فیلم جذاب و پرهیجانی بود اما نمی دونم چرا اینجوری تمومش کرد؛ عین فیلم هندی ها...
امیر مسعود این را خواند
مجتبی مهدی زاده این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فیلمی که فقط و فقط متعلق به شهاب حسینی ه! با دغدغه ش، سرمایه گذاریش و از همه مهم تر بازی بسیار خوبش. واقعا خوب بود...
در یک کلمه عالی! با بازی خوب رادان و کیایی به همراه سحردولتشاهی
شوخی های بامزه و به روز
با پروداکشنی قوی که آدم رو یاد فیلم های هالیوودی می انداخت
و روایت دغدغه همیشگی آقای کارگردان و این بار پایان مناسب تر!
خیلی فراتر از انتظارم بود. دوستش داشتم... تونسته بود هم به اقتباس از کتاب وفادار باشه و هم جذابیت های خاص خودش رو داشته باشه. بازی ساعد سهیلی به خصوص توی سکانس پلان میانی که توی خونه ی خانم قدیمی بود، عالی از آب دراومده بود.
یک فیلم تلویزیونی نه چندان جذاب با بازی های خوب اما شوخی هایی که معلوم نبود چرا تلاش شده بود اروتیک باشن...
خیلی خوب بود؛ همه دغدغه درستی رو مطرح کرده بود و هم همین دغدغه درست رو، درست مطرح کرده بود. بازی الهام کردا فراتر از انتظار بود و بازی هدایت هاشمی رو هم خیلی دوست داشتم. هر چند به طور کلی، زیرآب فعالیت هنری و شغل هنرمندان رو زده بود، اما با این حال فیلمی دوست داشتنی و جذاب از کار دراومده بود.
خود فیلم و موضوعش جذاب بود؛ اما در عین جذابیت، خیلی غیرقابل باور بود و اصلا نمی شد با شخصیت ها همذات پنداری کرد. من حتی اگر کلیت فیلم رو دوست داشته باشم، پایان بندی نه چندان خوب فیلم رو اصلا دوست نداشتم
سعید زادمهر این را خواند
navidjahan این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
برای اولین تجربه کارگردانی خانم جبلی و با توجه به اقتباسی که داشت، به نظرم فیلم قابل قبولی بود.
پرند محمدی و شادی بهرامی این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بابت همچین فیلمی پول گرفتن از مردم کمی بی انصافی ه
راستش اصلا فیلم رو دوست نداشتم؛ لحن حرف زدن اسفندیار حالم رو بد می کرد و بازی نقش های فرعی هم که فاجعه! اصلا هم ربطی نداره 12 سال پیش ساخته شده، چون اون موقع فیلمی مثل تقاطع هم ساخته شده...

و اینکه من اصلا فیلم رو کمدی، حتی کمدی سیاه ندیدم و به نظرم خیلی خوش ساخت نبود. شاید هم سلیقه م با آقای امیریوسفی در یک راستان نیست؛ چون آتشکار رو هم اصلا دوست نداشتم
الهه الف، مجتبی مهدی زاده و ماحی این را خواندند
امین رضائی فر و شیرین این را دوست دارند
من فیلم رو هنوز ندیدم. به نظرتون اگر ژانرش کمدی نیست پس چیه؟
۲۶ دی ۱۳۹۴
میگه کمدی سیاه و تلخ! من کلا نمی فهمم این ژانر رو و نمی خندم
۲۷ دی ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عالی شده ورژن جدیدتون؛ خسته نباشید و دست تون درد نکنه...
واقعا هر چی گشتم نتونستم ایراد قابل اعتنایی توش پیدا کنم.
بهنام [شاهین] باقری این را خواند
حمید یاری و سارا صادقیان این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خیلی گرونه که!
بهنام [شاهین] باقری این را خواند
فرزانه نوری این را دوست دارد
سلام گران که هست یه قرون هم تخفیف هم نمیدن...
آقای صالح پور نظرت درباره رشته های مختلف از جمله بازیگری هلیا فیلم چیه ؟
با تخفیف هم هست؟
www.tiwall.com/store/bazigari-heliyafilm
۰۹ دی ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
جامه دران؛ فیلمی معلق میان ادبیات و سینما / منبع: http://dorbargardoon.ir/?p=10551

اولین ساخته حمیدرضا قطبی، که بر اساس فیلمنامه مشترک خودش و ناهید طباطبایی نویسنده کتابی که فیلم، اقتباسی از آن است، فیلمی معلق میان ادبیات و سینما است.
برخلاف انتظار، «جامه دران» شروع مناسبی ندارد. اپیزود اول، هم از نظر کیفیت بازی‌ها به قدرت اپیزودهای دوم و سوم نیست؛ هم از نظر خط داستانی، نحوه ارتباطش با ادامه فیلم مشخص نیست. قطبی، در نیم ساعت اول سعی دارد با بازی اغراق شده مهتاب کرامتی، روابط بین شخصیت‌ها و پیشینه «شیرین» را به مخاطب نشان بدهد اما می‌توان گفت در این امر موفق نبوده است. همه اپیزود اول، می‌توانست با استفاده از چند جمله در‌‌ همان ابتدای روایت اپیزود دوم یا نهایتاً با استفاده از حک چند جمله روی تصویر، اطلاعات لازم را به مخاطب بدهد. در این صورت، نه مخاطب در‌‌ همان ابتدای فیلم، از اثر دلزده نمی‌شد و هم ارتباط بهتری با بخش‌های بعدی برقرار می‌کرد.
مشکل اصلی جامه دران را می‌توان همین وفاداری بیش از اندازه به متن کتاب دانست.‌‌ همان مشکلی که بهروز افخمی در «آذر، پرویز، شهدخت و دیگران» با آن رو به رو بود. نریشن‌های طولانی و‌گاه کشدار که سهم بزرگی هم در پیش برد قصه ندارند، به پاشنه آشیل جامه دران تبدیل شده است. جایی که بیشتر فیلم را به ... دیدن ادامه ›› یک کتاب صوتی تقلیل می‌دهد و حوصله مخاطب را سر می‌برد.
اما فارغ از همه این‌ها، اپیزودهای دوم و سوم، که در سال‌های دور می‌گذرند، بسیار خوش ساخت، جذاب و تقریباً بدون اشکال ساخته شده‌اند. حجم اطلاعاتی که به مخاطب داده می‌شود، در نیمه دوم کاملاً حساب شده و به اندازه است و همین، باعث می‌شود تا پایان فیلم، هر چند دقیقه، یک غافلگیری اساسی وجود داشته باشد؛ دقیقا چیزی که در اپیزود اول وجود ندارد.
بازی‌های باران کوثری و پگاه آهنگرانی، نه آن چنان چشمگیر که متفاوت‌ترین نقش تاریخ زندگیشان تلقی شود، اما قابل قبول و حتی بدون ارفاق خوب است. مصطفی زمانی هم در نقشی متفاوت، دیگر پسرک نه چندان دلچسب و روی اعصاب نیست و توانسته اقتدار و صلابت یک مرد سنتی که می‌خواهد روشنفکرمآبانه زندگی کند را درآورده است. روابط عاشقانه‌اش با زن دومش همانقدر باورکردنی از آب در آمده که حس ترحم و سواستفاده ناجوانمردانه‌اش از زن اولش؛ و می‌توان در شیوه ارتباط زناشوهری با همسرانش، در هر شرایط تا حدی به او حق داد.
اولین ساخته حمیدرضا قطبی، با شروع ناامیدکننده و پایانی قابل قبول، انتظار از فیلم دوم این کارگردان می‌انسال را بالا برده است. در طول فیلم انگار قطبی سکانس به سکانس با چم و خم کار بیشتر آشنا شده و با تسلط بیشتری تصاویر را دنبال کرده است.
به طور کلی، جامه دران فیلم بهتری می‌شد اگر بازنویسی فیلمنامه‌اش را یک سینماگر انجام می‌داد و به این شدت پابندِ کتاب نبود و فیلم خیلی بهتری می‌شد اگر اپیزود اول نداشت! کاش قطبی برای فیلم دومش، مشاوره‌های بهتر از سینماگران برجسته بگیرد تا آثاری یکدست‌تر و جذاب‌تر خلق کند.
من اجرای اول رو دیدم اما واقعا کار سخت و سنگینی بود؛ یه خسته نباشید اساسی به همه عوامل این نمایش که واقعا خیلی بیشتر از حد تصور برای این کار دارن زحمت می کشن. ایشالا سر فرصت یه نقد مفصل باید براش بنویسم.
نقدی بر شیفت شب؛ فیلمی متوسط با پایان خوش
http://dorbargardoon.ir/%D8%B4%DB%8C%D9%81%D8%AA-%D8%B4%D8%A8/

آخرین ساخته تنها هنرمند زنِ جشنواره سی و سوم، یک فیلم معمولی بود. شیفت شب، روایتِ مصائب زنی که همسرش دچار مشکلاتی شده اما چیزی نمی گوید؛ پر از تعلیق است و در انتها هم، با یک پایان خوش، مخاطبانش را بدرقه می کند. قصه اصلی بسیار جذاب و پرکشش است؛ جایی که محمدرضا فروتن بعد از یک گافِ کاریِ ۵۰۰ میلیون تومانی، به بحران می خورد اما این مسئله را با همسرش درمیان نمی گذارد. همه عوامل دست به دست هم می دهد که به لیلا زارع ثابت کند که شوهرش یا دارد به او خیانت می کند یا معتاد شده و احتمال دارد که خودکشی کند! نیمه اول، در پی یافتن چرایی سکوتِ فروتن، مخاطب قصه را به خوبی دنبال می کند اما در نیمه دوم، خرده داستان ها و پایان بندی، بسیار کش دار و کند پیش می رود و کمی آزار دهنده می شود.

نیکی کریمی در آخرین فیلمش می خواهد تعداد زیادی از مشکلات جامعه را به نمایش بگذارد اما در این راه موفق نیست. دعواهای بی منطقِ خیابانی یا ... دیدن ادامه ›› دختر و پسری که مخفیانه در آسانسورِ ساختمان شیطنت می کنند، خرده پیرنگ های مناسبی برای شیفت شب نیستند. خرده پیرنگ هایی که ارتباط کمتری با قصه اصلی دارند و کمکی هم به داستان نمی کنند. تدوین غیرخطی و متفاوت کریمی در این فیلم هم که فلاش بک و فلاش فوروارد ندارد را نه می توان نقطه قوت دانست و نه نقطه ضعف؛ درست مانند حضور خودش و آتیلا حجازی که معلوم نیست ارتباطشان با قصه اصلی در کجاست؟ بازی لیلا زارع بسیار دیدنی و شگفت انگیز است. زارع التهاب ها و استرس های نقشش را خوب از آب درآورده؛ اما بازی فروتن چیز خاصی ندارد. صدایش که همان صدای فیلم های دهه ۷۰ است، جنس عصبانیتش هم کاملاً مصنوعی و نچسب! اما امیرحسین آرمان، فراتر از انتظار ظاهر شده است. نه از انفعال من مادر هستم نشانی دارد و نه از بازی های بی خاصیتش در فیلم های دیگرش! من به شبفت شب، سومین اثر نیکی کریمی، نمره ۶ از ۱۰ ، یا ۳ ستاره می دهم.

نقطه اوج: خرده پیرنگِ تفنگِ ساچمه ای، و تیر خلاصی که در انتهای فیلم به مخاطب می زند، نقطه اوج شیفت شب است… هر چند شاید پایان خوشش به مذاق خیلی ها خوش نیاید.

نقطه ناامیدکننده: ترلان پروانه، نیکی کریمی و آتیلا حجازی سه نفری هستند که نه کمکی به روند قصه می کنند و نه بازی خاصی انجام داده اند. جز یک دیالوگ با مضمون خوش و بر و روییِ نیکی کریمی که از زبان فروتن می شنویم(!)، حضور او در فیلمش کارکرد دیگری ندارد!
به نظر میرسه حضور نیکی کریمی ،ترلان پروانه و آتیلا حجازی مختص هیولای فیلم (فروتن)بود،شکاکی و عجول بودن در قضاوت مردم رو خواست تو شخصیت نمایون کنه .
کاملا با شما موافقم،داستان های فرعی هیچ ربطی به قصه اصلی نداشت و نه شخصیت ها رو ساخت نه تعلیق به وجود اورد.
آوردن تفنگ ساچمه ای تو خونه و پنهون شدن خانم زارع تو کمد ، حمله حیوانی فروتن ( که احتمالا باید دعوای زن و شوهری از آب در میومد)،جنگ مسافر اتوبوس با موتور سوار،کشتن برفی و خیره شدن به سر بریدش،امضا کردن قولنامه ماشین تو پارکینگ !!! و خیلی از سکانس های دیگه این فیلم جزو نقاط تاریک و نا امید ... دیدن ادامه ›› کنندست.

پیشنهاد میکنم فیلم احتمال باران اسیدی رو ببینید،تم فیلم از شیفت شب غمگنانه تره اما چقدر انسان بودن رو رعایت کرده بر عکس شیفت شب که پر از هیولا و دراکولا و موجودات حیوانی و عجیب غریب بود.این فیلم چندیدن چند قدم رو به عقب بود و این فاجعست
۲۸ آبان ۱۳۹۴
یکی از ایرادات مهم فیلم اینجاست که اگه مادر شوهر اونقدر آدمه خوبیه که میتونه همسایه ها رو جمع کنه و پول آماده کنه برای داماد عصبانی و اگر این داماد اونقدر برادر خوبی داره که میتونه چک 160 میلیونی بده پس چه لزومی داشت که چند روز و چند ماه خونه و زن و بچه ش رو اذیت کنه و خون به شیشه شون کنه و خانواده رو جهنم کنه از همون اول عین یه آدم حرف می زد و دردش رو میگفت....
پایانبندی فیلم و جمع کردن پول با یک ساعت اول فیلم هیچ همخوانی نداره
۲۸ آبان ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید