«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نمیدونم چرا اصلا فیلم رو پسند نکردم واقعا هیچی دستگیرم نشد خیلی تلاش کردم نشد ... حتی نگاه خوشبینانه من هم به کار نیومد ... نمیدونم چقدر از تایم فیلم خوابیدم
فیلم درواقع میخواست اینارو بگه : اینکه بیشتر ما آدما در ظاهر مرفه ، بی غم و خوش گذرون هستیم اما باطنا همه ما مثل هرکدوم از کاراکترهای فیلم پر از درد ، غصه های مختلف و داستان های خودمون هستیم که واقعا چرا به نظرتون درصد مصرف الکل و مواد و سیگار زیادتر شده؟ چون بیشتر آدما به خاطر همین چیزاس که رو میارن به مثلا سیگار کشیدن یا مواد کشیدن و.. که در آخر دیدیم که چه اتفاقات بدی برای هرکدومشون افتاد و درواقع از این راه هم فقط یه خوشحالی زودگذر رو تجربه کردند همین. و اینکه ما همش داریم شعار میدیم که همدیگه رو ببخشیم اما وقتی یه اتفاقی برای زندگی خودمون میفته حاضر به بخشیدن دیگران اصلا نیستیم که درفیلم به کارما هم اشاره کرد مثل نبخشیدن مجتبی توسط رضا که تازه باعث شد سرش به درخت بخوره و ضربه مغزی بشه و دقیقا همون بلا سر خودش هم با نبخشیدن داداش عروس اومد.
فیلم بسیار فیلم انسانی بود ..فیلم داره میگه انسان باشیم ..اگر مجتبی اون عنکبوت که یه موجود به ظاهر بی ارزشه اما در اصل حق زندگی کردن رو داره نمی کشت واقعا شاید هیچکدوم از این اتفاق ها نمی افتاد داشت میگفت ما در حقیقت میتونیم آدم های بهتر ومهربون تری با همدیگه و طبیعت باشیم و اونوقته که جهانی شبیه به رویاهای قشنگ زندگی مون میتونیم در کنار هم داشته باشیم
درمورد پایانش درواقع تمام ماجراهای فیلم از زمانی شروع شد که مجتبی با بازی بهرام رادان، عنکبوتی را بدون دلیل کشت تا این کشتن بدون دلیل موجودی بی آزار، سلسله اتفاقات رو رقم بزند. صحت در پایان فیلم، با تاکید بر همین موضوع، بار دیگر به صحنه کشتن عنکبوت فلش بک میزند و نشان میدهد تا اگر این موجود بی آزار را نکشته بودند، شکل دیگری از اتفاقات رقم میخورد. با نجات یک عنکبوت کوچک، رضا دوباره راهی مجلس عروسی اش میشد و بدون هیچ اتفاقی میتوانست صبحانه اش را همراه همسرش با زرافه ها بخورد. زندگی در فیلم به همین اندازه شکننده و از دست رفتنی است و مرگ جایی همین گوشه و اطراف پرسه میزند تا از راه برسد و خیلی ساده یکی را همراه خودش ببرد.. درواقع غیر از بخشش و رفاقت و کارما، این فیلم در آخر نشون داد که(درسته مواد کشیدن شاید در اون لحظه میتونه به طرف حال خوبی بده اما همه اینا آنی و لحظه ایه) و چقدر اتفاقات بعد از مواد کشیدن میتونه برای افراد بد و شوم و جبران ناپذیر باشه..طوری که زندگی هیچ کدوم از کاراکترهای فیلم مثل اولش نشد. اون آخرشم که اینطوری به ما نشون دادن درواقع دنیای موازی و فرضی خود کارگردان بود که تو اون جهان با تغییر اندکی همه چیز میتونست شکل دیگر و بهتری به خودش بگیره یک جهان بهشت گونه که به اثر پروانه ای اشاره میکنه
روز دوم اکران دیدم نیایش مال
عالی بود جذاب سرگرم کننده خنده دار حادثه ایی اکشن بازیهای خوب و قصه خوب ... همه اون چیزی که از سینمای استاندارد کمدی میخواهیم
تا چند ساعت دل درد داشتم از خنده زیاد فیلم
بعد از سالها از دیدن مارمولک و دایره زنگی و قبل تر کما از دیدنش هیجان زده شدم و امیداورم رکورد های فیلم ضعیت فسیل و تگزاس و هتل رو بزنه ...
واقعا در شوک هستم چطور بعضی ها به این فیلم خوب استاندارد روی خوش نشون ندادن و میگن خنده دار نبود یا فلان و بیسار ..... یعنی اوضاع روانی جامعه اینقدر فاجعه شده یا پز روشنفکری گرفتن
امشب فیلم رو دیدم خیلی به دلم نشست فیلم دوست داستنی لطیف با لهجه شیرین ترکی بود ... کاش مردم میفهیدن چقدر قشنگه میرفتن
استقبال میکردن....... عاشق بازیگر نقش اول مرد فیلم هستم
آخه این چه وضع اسفبار سینماس ... یه فیلم قوی تجاری خوب سرگرم کننده و جذاب نیست که حال آدم رو خوب کنه ....... چقدر اون موقع سال 82 81 80 79 خوب بود فیلمهای گیشه ایی خوب شام آخر مزاحم من ترانه 15 سال دارم ارتفاع پست شیفته آب و آتش سگ کشی مارمولک مهمان مامان ووو **** اون زمان ها پردیس و سینماهای مدرن نبود مثل الان ولی فیلمهاش خیلی بهتر از الان بود ************** انگار برنامه ریزی میشه سلیقه های ما افت کنه
فیلم رو دوس داشتم یه دوس داشتن عجیبی بود دلم میخواد خانم کریمی رو ببینیم و. ستایش کنم ... باور نمی کنید این حرفم رو مدتهاس هر فیلم ایرانی رو میبینم در کمتر از 10 دقیقه تلوزیون رو خاموش میکنم یا از سالن خارج میشم انفرادی دینامیت سگ بند وووو نمونه ش انواع کمدی های سخیف و فیلمهای آبکی که در نیومده .... اما این فیلم 3 بار تو یه هفته دیدم چقدر رابطه دایی و خواهر زاده و عشقش در اومده و باور پذیره ترکیبی از خشم لحظه ایی و عشق درونی
چقدر دلم تنگ شده برای جشنواره سال 82 فیلمهای اشک سرما قدمگاه بوتیک سربازهای جمعه مارمولک مهمان مامان چقدر دلم تنگ شده برای سانس ساعت 2 بامداد سینما سپیده برای فیلم مارمولک ، فیلمهایی که سرحالمون میکرد*** چرا فیلمها اینقدر ناامیدمون میکنن چرا حرفی برای گفتن ندارن چرا بحث عمیقی نمیکننن چرا تهیه کننده ها ریسک نمیکنن و دست به عصا هستن چرا حمایت مالی برای ساخت فیلم هنری و خوب نمیشه ؟ چرا همه چیز گیشه و پول و مافیا و تبلیغات و اسپانسر شده ؟
یه زمانی فیلم های تجاری و ملودرام در سالهای نه چندان دور ، خیلی جذاب پرکشش و آبرومند بود فیلمهای مزاحم شام آخر تو برنامه اکران نوروز 1381 هیچ وقت فراموش نمیکنم
اخیرا فیلم آتابای رو دیدم چقدر فیلم خوب و گرمی بود بازی هادی حجازی فر عالی بود .. قاب بندی میزانسن ها. دکوپاژ موسیقی و کارگردانی عالی بود نشان از پختگی فیلمساز ... تصویری زیبا دقیق از مناسبات روابط ها و احوالات مردم روستانشین مرزی و ترک زبان
کاش سینما میدیدم
فکر میکنم اون هیاهوی تبلیغاتی در مورد مجوز، به ضدتبلیغ بدل شد.
یعنی ممکنه اینقدر هوشیار شده باشیم؟
راجع به اون که نظری ندارم واقعا، هرچی بگم قضاوته!
اما اینکه دوباره فیلمی عین سنتوری بسازه کمی بعیده فقط
شاید هم بهتر باشه، خدارو چه دیدی! ما که از خدامونه یه فیلم خوب ببینیم.
از سال ۷۸ عاشق سینمام و فیلم دیدن
در همه عمرم چنین ترکیب نوروزی خنثی ، متوسط در سطح و محتوا و رویکرد و هم مقیاس تولیدات تلوزیونی و سریالهای خانگی ندیده بودم و یکدست در ارائه پیام و موضوع اصلی ،
عذر خواهی من رو بپذیرید ..... ننگ و شرم بر مدیران سینمایی امروز و سازمان سینمایی بابت این چینش خنثی و بی خاصیت اکران نوروزی .... خیلی دلم میخواست امروز یه فیلم خوب و سرحال نوروزی ببینم فیلمی که تنم رو بلرزونه و گرمم کنه و حس و انرژی بهم بده اما لیست رو نگاه کردم هیچی پیدا نکردم انصراف دادم لز خرید .... چرا باید کاره عیاری کاناپه یا لامینور در کنار این مزخرفات نباشه .... آخه لعنت به شماها حداقل عدالت رو رعایت میکردید
باور کنید کلیپ سخنان مهرجویی بقدری دردناک بود که بعد از ده ثانیه از دیدنش قلبم آتش گرفت و دگ نتونستم ادامه بدم ... وای بر شماها
تاربخ این ننگ را ثبت خواهد کرد
دوستان فیلم خون به پا میشود را حتما ببینید چقدر زیبا بود بازیها کارگردانی میزانسن ها دوربین قاب بندی ، گریم ها ، مضمون درونی فیلم چیست ؟ انتخاب ایمان یا پول و کسب و کار ؟؟ //// فیلمسازان طرف هیچکدام نیست و در عین حال هر برداشتی می شود کرد ؟؟
بین عالی و شاهکار بود .. هنوز تو فکرم دین و مذهب و معنویت مهم تره یا کسب کار درآمد و ثروت کشور و آینده آموزش فرزندان ( طبق گفته دنیل دی لوییس ) فیلمساز به طرز هوشمندانه طرف هیچکدام نیست و قضاوت رو به مخاطب واگذار میکنه ... حتی میشه برداشت کرد اگر چاه رو متبرک میکردم آتش سوزی نمیشد
دنیس دی لوییس از انسان معمولی عشق پول میرسه به جنون
وقتی فیلم های تند اجتماعی با رگه های سیاسی دگ ساخته نمیشه و اکران نمیشه … وقتی فیلمها خالی از هر نوع جسارت در مضمون و محتوا هستند وقتی فیلمسازان بزرگ سینما یا فیلم نمیسازن و مهاجرت کردن یا اگر تصمیم به ساخت میگن دست به عصا می رونند انتظار چه چیزی غیر از این دارید ؟؟؟ کجا رفت فیلمهایی که تا یکی دو هفته بعد از دیدن آدم رو متحول و حس لذت ش در سینما تا مدتها در یاد می ماند کجا رفت چنین فیلمهایی ؟؟؟؟؟؟
به جرات می گوییم در تمام این بیست و دو سالی که پیگیر و علاقمند سینما هستم باور نمیکنم ترکیب اکران که هم اینک در سینماها است هیچ فرقی با با سریال های تلوزیونی و شبکه نمایش خانگی ندارد و حتی ضعیف تر است . هیچ فیلمی از فیلمسازان بزرگ نیست هیچ فیلم جسوری نیست هیچ فیلمی که تو را منقلب کند نیست هیچ اثر تکان دهنده نیست هیچ فیلمی نیست که بعد از دیدن تا ماهها در ذهن بماند …. متاسفم که سینما را خنثی و بی خاصیت کردن
با وجود سانسوری که حاکم هست یه کارگردان چگونه قرار است فیلم جسورانه بسازد تحمل یه کلمه در یک کتاب را ندارند چه برسه فیلمی با رگه های سیاسی و انتقادی ...فاتحه سینمای ایران مدتهاست خوانده شده به جز جرقه هایی در سینمای اجتماعی
یه فیلم افتضاح و مزخرف درجه یک .... بدون فیلمنامه بدون داستان @بدون قصه @ بدون محتوا @بدون فرم بدون شخصیت فیلم هیچی نداره به معنای واقعی هیچ .... من سینمای تجاری بدنه و گیشه دوس دارم اما این فیلم متاسفانه افتضاح تصویری بود خاطره فیلم نیمه خوب نسخه اول رو خراب کرد
انگار سهیلی حتی ده دقیقه برای فیلم فکر نکرده .... همه چیز خلق الساعه و همون لحظه تو اجرا شکل گرفته یعنی هر کس هر چی به ذهن ش رسیده گفته و تمام....... نه شروعی وجود داره نه پایانی یه دور همی سبک و خنک
اصلا چرا اسمش گشت ارشاده ؟ میزاشتن داستانه کنسرت بهنام بانی در مشهد
موقعه فیلم فقط به یه چیز فکر میکردم علت فراری دادن مردم از سینما به نظرتون چنین فیلمهای نیستن ؟ و یه چیز دگ تو ذهنم میومد چه اشگالی داره به جای این فیلم فیلم همسفر بهروز وثوقی نمایش میدادن یا فیلم چرخ و فلک یا فیلم مادر جونم عاشق شده والا بهتر و سرگرم کننده بودن اونها
فیلم رو اخیرا تماشا کردم و لذت بردم یه فیلم خوب جمع و جور و قشنگ بدون اینکه شعاری باشه اما حرفهای زیادی تو دل فیلم جاریه با طراحی صحنه لباس و دکور ها و میزانسن های دقیق از دهه شصت ... اصلا انتظار چنین کاره خوبی نداشتم
بدو بدو خودم رو پردیس کوروش رسوندم سانس یکی مانده به آخر قبل از توقیف ، البته پاتوقم سینما آزادی و ملت هست اما وقتی فهمیدم توقیف میشه آمدم کوروش . فیلم از لحاظ ساختار دکوپاژ میزانسن بازی ها طراحی صحنه و لباس بسیار دقیق و زیبا و هوشمندانه بود اصلا متوجه زمان نمیشی ریتم فیلم هم تند بود البته فقط میتونم بگم سوژه و موضوعش بسیار تلخ و ناراحت کننده بود این فاجعه قتل فرزند توسط پدر به ندرت رخ میده لزومی به ساخت چنین فیلمی حس نکردم من قانع نشدم که حتما باید چنین فیلمی ساخته بشه میشه خشونت علیه زنان رو جور دگ نشون داد
البته فشار وارده برای سانسوور اوایل فیلم انصافا از طرف شورای نظارت منطقی بود
صحنه قتل نقطه عطف فیلمه و حذف اون،کاملا فیلم رو بی معنی میکنه و چه حیف که این فیلم خوب توقیف شد.
طبق دیالوگ زیبای فیلم قصه ها،هیچ فیلمی هیچ وقت تو کمد نمونده،بالاخره یه روزی یه جایی دیده میشه
به امید اینکه مجدد رفع توقیف بشه
متاسفانه من موفق نشدم فیلم رو ببینم و در مورد ساختار و ... این فیلم صحبت نمی کنم. اما اینکه اگه موضوعی به ندرت !!! اتفاق میفته نباید سراغش رفت و یا خشونت رو جور دیگه ای باید نشون داد! (خب چرا اصلا خشونت رو نشون بدیم؟!) جز کتمان حقیقت و یا جور دیگه نشون دادن اون چه معنایی داره؟!
بسیاری اتفاقها به ندرت میفتن، آیا این استدلالی برای نپرداختن به اونهاست؟! یا خودش از اسباب جذابیت و خلاقیت اثر و آگاهی هست؟
به ندرت! آدمها با آدم فضایی ها صحبت می کنن پس چه لزومی برای ساخت این همه فیلم علمی تخیلی بوده؟
چه بسا که آنچه در فیلم رخ داده بارها در دنیا واقعی اتفاق افتاده اما تفکراتی مشابه با سرپوش گذاشتن و... اونها رو در دسته بندی اتفاقات نادر گذاشتن.
دوستان تیوالی کمکم کنید نمیدونم به دیدن فیلم خانه پدری برم یا نه ؟ موضوع فیلم رو میدونم اما نگرانم حالم بد بشه از دیدنش شنیدم سکانس های ناجوری داره
اما مدتهاس دنباله فیلم عالی هستم بعد فروشنده دگ ندیدم تو سینما
تلخی فیلم در حد بیدارشو آرزو خود عیاری بود
قصاوت هم توش به وضوح نمایش داده میشه. فیلم حاوی صحنههای خشن و تکان دهنده است.
و بلکل روحیه و نگاه عیاری با فرهادی متفاوته: عیاری تا مرز بینهایت واقعگراست و حقیقت رو پرت میکنه رو پرده، حالا هرچقدر هم میخواد تلخ باشه. ولی فرهادی با رِندی (که دیگه حالا جذابیت سابق رو نداره) صحنه اصلی رو حذف میکنه و تعلیق کاذب ایجاد میکنه.
دلم لک زده برای دیدن یه فیلم تازه از تقوایی یه فیلم از بیضایی
دلم لک زده یه فیلم قوی مثل علی سنتوری از مهدجویی ببینم
دلم لک زده یه فیلم اجتماعی قوی مثل سربازهای جمعه از کیمیایی ببینم
یه فیلم خوب از فرمان آرا
چی داره بر ما میگذره چرا اینطوری شده انگار سینما دچار سرماخوردگی شدید شده و نمیتونه از جاش بلند شه انگار بی حس شده و تماشاگران سینما رو هم ، دچار بدسلیقگی شدن اصلا دگ نمیدونن و نمیفهمن فیلم خوب چیه سینمای درست و حسابی چیه
تا کی باید فیلمسازان درجه ۵ جولان بدهند تا کی باید فیلم فیلمسازان حاکمیتی مثل هادی اطیابی کیایی وووو تحمل کنیم....
فقط یاد فیلم وقتی همه خوابیم میفتم و درود میگم به فیلمسازش که درد سرزمین ما رو گفت و رفت
امروز موفق به تماشای فیلم آشغال های دوست داشتنی شدم یه فیلم متفاوت و گرم و دلنشین ایده ایی جسورانه و مرور تاریخ صد سال اخیر ایران با همه نگاه هها و تشکل های سیاسی و حوادثی که بر این سرزمین
گذشته در قاب خانه منیر در ۸۵ دقیقه
فیلم ۸۵ دقیقه که حتی یک لحظه از ریتم نمیفته و مخاطب رو با خودش همراه میکنه هیچ قضاوت و جانبداری نمیکنه فقط شرح وقایع میکنه از آنچه بر این سرزمین در صد سال اخیر گذشت و چقدر زیبا میشه تو ۸۵ دقیقه همه چیز رو گفت
ممکنه فیلم کالت یا درجه یک و شاهکار نباشه
اما یه فیلم خوب و ارزشه یک بار دیدن و بیشتر داره