نمیدونم چرا اصلا فیلم رو پسند نکردم واقعا هیچی دستگیرم نشد خیلی تلاش کردم نشد ... حتی نگاه خوشبینانه من هم به کار نیومد ... نمیدونم چقدر از تایم فیلم خوابیدم
فیلم درواقع میخواست اینارو بگه : اینکه بیشتر ما آدما در ظاهر مرفه ، بی غم و خوش گذرون هستیم اما باطنا همه ما مثل هرکدوم از کاراکترهای فیلم پر از درد ، غصه های مختلف و داستان های خودمون هستیم که واقعا چرا به نظرتون درصد مصرف الکل و مواد و سیگار زیادتر شده؟ چون بیشتر آدما به خاطر همین چیزاس که رو میارن به مثلا سیگار کشیدن یا مواد کشیدن و.. که در آخر دیدیم که چه اتفاقات بدی برای هرکدومشون افتاد و درواقع از این راه هم فقط یه خوشحالی زودگذر رو تجربه کردند همین. و اینکه ما همش داریم شعار میدیم که همدیگه رو ببخشیم اما وقتی یه اتفاقی برای زندگی خودمون میفته حاضر به بخشیدن دیگران اصلا نیستیم که درفیلم به کارما هم اشاره کرد مثل نبخشیدن مجتبی توسط رضا که تازه باعث شد سرش به درخت بخوره و ضربه مغزی بشه و دقیقا همون بلا سر خودش هم با نبخشیدن داداش عروس اومد.
فیلم بسیار فیلم انسانی بود ..فیلم داره میگه انسان باشیم ..اگر مجتبی اون عنکبوت که یه موجود به ظاهر بی ارزشه اما در اصل حق زندگی کردن رو داره نمی کشت واقعا شاید هیچکدوم از این اتفاق ها نمی افتاد داشت میگفت ما در حقیقت میتونیم آدم های بهتر ومهربون تری با همدیگه و طبیعت باشیم و اونوقته که جهانی شبیه به رویاهای قشنگ زندگی مون میتونیم در کنار هم داشته باشیم
درمورد پایانش درواقع تمام ماجراهای فیلم از زمانی شروع شد که مجتبی با بازی بهرام رادان، عنکبوتی را بدون دلیل کشت تا این کشتن بدون دلیل موجودی بی آزار، سلسله اتفاقات رو رقم بزند. صحت در پایان فیلم، با تاکید بر همین موضوع، بار دیگر به صحنه کشتن عنکبوت فلش بک میزند و نشان میدهد تا اگر این موجود بی آزار را نکشته بودند، شکل دیگری از اتفاقات رقم میخورد. با نجات یک عنکبوت کوچک، رضا دوباره راهی مجلس عروسی اش میشد و بدون هیچ اتفاقی میتوانست صبحانه اش را همراه همسرش با زرافه ها بخورد. زندگی در فیلم به همین اندازه شکننده و از دست رفتنی است و مرگ جایی همین گوشه و اطراف پرسه میزند تا از راه برسد و خیلی ساده یکی را همراه خودش ببرد.. درواقع غیر از بخشش و رفاقت و کارما، این فیلم در آخر نشون داد که(درسته مواد کشیدن شاید در اون لحظه میتونه به طرف حال خوبی بده اما همه اینا آنی و لحظه ایه) و چقدر اتفاقات بعد از مواد کشیدن میتونه برای افراد بد و شوم و جبران ناپذیر باشه..طوری که زندگی هیچ کدوم از کاراکترهای فیلم مثل اولش نشد. اون آخرشم که اینطوری به ما نشون دادن درواقع دنیای موازی و فرضی خود کارگردان بود که تو اون جهان با تغییر اندکی همه چیز میتونست شکل دیگر و بهتری به خودش بگیره یک جهان بهشت گونه که به اثر پروانه ای اشاره میکنه