یه زمانی محل کارمون چند نفر بودیم یکی از رفقا یه اخلاقی داشت مثلا کسی میومد مدرک تحصیلی بالاتری داشت این یه چیز پیدا میکرد او رو بکوبه و کوچیکش کنه، یا کسی پولدارتر بود یا توکارش موفقتر بود
یه روز بهش گفتم پسر تو قابلیتای زیادی داریا، چرا انقدر گارد داری به آدما؟ هرکی هرچی داره نوش جونش عرضه شو داشته، یا همتشو داشته درسشو تا اخر ادامه بده یا هر دلیل دیگهای، اقا به ما چه؟ تو همینی که هستی خییلیهها ، کلی محاسن مهم داری.
اما عقده حقارت ویران کنندهست
شاهم که بشی رهات نمیکنه
تا وقتی با چیزی که هستی کنار نیای همیشه احساس حقارت میکنی.
با هرکس که از تو زیباتره دشمنی
با هرکس که از تو قویتره دشمنی
با هرکس که از تو باسوادتره دشمنی
آقا محمدخان قابلیتهای بسیار بسیار منحصر به فردی داشت، در کودکی اسیر عادلشاه
... دیدن ادامه ››
افشار شده و توسط وی اخته شده بود ولی تونسته رها بشه و سالها با این وجود در کنار پدر جنگاوری کنه
درسته با احترام ولی خب باز سالها اسیر دربار زندیه بوده ولی باز رها شده و تونسته تمام مدعیانو کنار بزنه و ایران صدپاره رو یکپارچه کنه و ببره زیر سلطنت یک حکومت.
اما عقده حقارت رهاش نکرد
از همه متنفر بوده و ظاهراً از زنان بیشتر.
مردم کرمانو ماهها محاصره کرده بود، شبا چون میرفتن پشت بوم فشش میدادن چکار کرد با این مردم، مردا رو کور کرد و به زن و کودک تجاوز.
لطفعلی خان مورد توجه مردم بود و جذاب برای زنان، کورش کرد و دستور داد بهش تجاوز کنند
انواع ظلم و جنایت رو کرد، ولی آتش عقده حقارتش فروکش نکرد.
هنوزم زیاد میبینیم آدمهایی رو که بزرگند، ثروتمندند، باسوادند، ولی...
نمایش الف غین میم تو یادآوری این وجه برام پررنگ بود
همچنین دیدگاهی که از منظری نو به تاریخ ایران داشت رو خیلی دوس داشتم، تصویر مقاومت و تلاش زنان آزاده سرزمینمان
اینکه در اسارت هم سربلندند، با وجود هزاران محرومیت و محدودیت و ظلم و ستمی که بهشون میشه بازهم سربلندند، نه حقیرند نه اجازه میدن کسی تحقیرشون کنه
آزادهاند و سربلند. خیلی دلم خواست دیشب تو سالن فریاد بزنم
بهنام زن زندگی آزادی.