باوجودیکه نمایش تحسین برانگیزی بود و من هم در نور تماشاگر پایانی با کمال افتخار و با تمام وجود برای همه هنرمندان
شازده کوچولو دست زدم و نو اوری و طراحی های چشم نوازی داشت اما نکاتی در اجرا بود که صرفا برای پیشنهاد به تلاشگران گروه و جناب ماهان حیدری عرض میکنم
1-کاراکتر ها در اثر بی بدیل شازده کوچلو انتوانت دو سنت اگزوپری چنان دقیق و حساب شده اند که باعث میشود خواننده ارتباط خاص عاطفی با انها پیدا کند و یکی ازکاراکترهای مورد علاقه من همیشه روباه بوده است. روباه بیانگر خردورزی و تجربه اموزی است و او به شازده کوچولو در مورد جوهر روابط و چگونگی درک واقعی و قدردانی از دیگران می آموزد.
روباه یک راهنما ، معلم ، راهبر و شاید مرشد است در عین حال انعطاف پذیر و غیر خودخواه است. اما روباه اپرای شازده کوچولو رفتارهای نمایشی و هیجانی و هیستریک داشته که گاهی هم طنازی و لودگی میکند و بی علاقه به گرفتن فال قهوه نیست.اگر مثل من به شخصیت روباه ظریف و قهوه ای رنگ با چونه دراز احساس دین و تعصب داشتید احتمالا اندکی یاس و سرخوردگی در اواسط اجرا احساس میکنید
2- اگرچه گل رزیا گل سرخ تنها در چند فصل ظاهر میشود، اما برای کل رمان
... دیدن ادامه ››
بسیار مهم است، گل سرخ خودخواه رنگ پریده که سعی میکند خودش را سر حال نشان دهد و گونه هایش را از ابتدا برای دلبری گل بیاندازد و ای کاش به جای رنگهای سفید و سیاه و خنثی رنگهای طیف قرمز بیشتر دیده میشد تا احساس عاشق مغرور را بهتر نشان داد
3- حضور دو شازده کوچولو هر چند جزو نظرات قبلی بود ، اما به نظر من فوایدی هم میتوانست داشته باشد. گاهی نیاز تکنیکال اپرا به هم خوانی دو نفره و یا جلوگیری از خالی نبودن فضا و یا نو اوری زیبا در قسمت روشن کننده چراغ وجود دو شازده کوچولو کمک میکرد. اما پیشنهاد من این بود که ایکاش لباسهای دو شازده کوچولو قرینه یکدیگر میبود و با وجود اینکه دو نفرند اما عملا یک نفر و همان شازده کوچولوی یگانه تر احساس میشدند.با تمام علاقه به عوامل اجرا و اقای ماهان حیدری بیشتر از سه نتونستم بدم.