در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | بهناز شهسوار
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 01:45:21
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
شروع دور جدید اجراهای نمایش خاک سفید در خانه نمایش دا از تاریخ ۲۶ مهر ۱۴۰۳ ساعت ۲۱:۳۰
دوستان و همراهان عزیز ‌ اجرای مختصر گزارشی از یک تئوری روز پنجشنبه و جمعه ۲ اجرای پایانی تاریخ های ۱۱ و ۱۲ برقرار می باشد . همجنین به اطلاع میرسانیم اجرا تمدید نخواهد شد. به امید دیدار شما .
اجرای مختصر گزارشی از یک تئوری هفته پایانی.

تخفیف دانشجویی روز یکشنبه و دوشنبه

دیگر تمدید نمیشود

با سپاس از مخاطبان گرامی و هنرمندان و فرهیختگان عزیزی که در این مدت به تماشای اجرای «مختصر گزارشی از یک تئوری» نشستند و ما را از نقطه نظرات خود بهره‌مند ... دیدن ادامه ›› کردند.

نگار جواهریان ، رضا کیانیان، پارسا پیروزفر، گلاب آدینه، فرزانه کابلی، حمید نیلی، مائده طهماسبی، ارسلان امیری، سعید چنگیزیان، ارسلان‌ کامکار، مهدی ساکی، مجید رحمتی، پیتر پیرحسینلو، میثم عبدی، کهبد تاراج، مازیار فکری ارشاد، سعید بهنام، محسن خیمه‌دوز، سجاد داغستانی، آتنا تندرو و ...
هفته پایانی اجرای مختصر گزارشی از یک تئوری، ساعت ۲۱ ، خانه نمایش دا، تا روز جمعه تاریخ ۱۲ مرداد.
دیگر تمدید نخواهد شد
دوستان گرامی، با تشکر از همراهی و نظرات خوب شما عزیزان ، به اطلاع میرسانیم اجرای مختصر گزارشی از یک تئوری از روز چهارشنبه ۳ مرداد ماه به تعداد محدود در ساعت متفاوت ، ساعت ۲۱ روی صحنه خواهد رفت، به امید دیدار شما🙏
دوستان گرامی با تشکر از همراهی شما عزیزان ، به دلیل استقبال و لطف شما، اجرای پرفورمنس مختصر گزارشی از یک تئوری به مدت محدود تمدید شد. به امید دیدار شما عزیزان
عرض سلام و احترام خدمت مخاطبین محترم. به اطلاع میرسانیم جمعه ۲۴ فروردین ساعت ۱۶:۳۰ ، جلسه نقد و تحلیل نمایش فیزیکال مکبث با حضور خانم شادی موسوی پژوهشگر بدن و مدرس حرکت معاصر ، یونس ولی پور کارگردان نمایش ، مبین حسین زارعی بازیگر و دیگر عوامل نمایش ، در محل خانه نمایش دا برگزار خواهد شد ، ورود برای عموم آزاد می‌باشد، در صورت تمایل میتوانید در ساعت ذکر شده در تماشاخانه حضور داشته باشید تا میزبان شما عزیزان باشیم‌ همچنین بعد از اتمام جلسه ، اجرای پایانی نمایش را در ساعت ۱۹ خواهیم داشت .به امید دیدار
با سلام و احترام خدمت مخاطبین گرامی ، و با تشکر از عزیزانی که به تماشای نمایش مکبث نشستند و سپاس از نگاه پر مهر شمادوستان.
با توجه به استقبال مخاطبان و همچنین با توجه به اینکه نمایش های فیزیکال از سبک های مورد توجه و حمایت خانه نمایش دا می باشد، نمایش مکبث در نیمه دوم فروردین ۱۴۰۳ به مدت محدود تمدید شد . فروش بلیت به زودی آغاز می شود ، به امید دیدار
با سلام و احترام به همراهان گرامی و تشکر فراوان بابت حمایت ، استقبال و نگاه پر مهرتان، با توجه به لطف و درخواست شما عزیزان ، نمایش شش جوجه کلاغ و یک روباه مجدد در آبان ماه به تعداد محدود تمدید و اطلاع رسانی خواهد شد ، به امید دیدار
با سلام و احترام به همراهان گرامی و تشکر فراوان بابت حمایت ، استقبال و نگاه پر مهرتان، با توجه به لطف و درخواست شما عزیزان ، نمایش شش جوجه کلاغ و یک روباه مجدد در آبان ماه به تعداد محدود تمدید و اطلاع رسانی خواهد شد ، به امید دیدار
با سلام و تشکر فراوان از استقبال و همراهی شما عزیزان ، نمایش شش جوجه کلاغ و یک روباه ، در تاریخ های ۲ و ۳ شهریور ماه در سالن خانه نمایش دا مجدد به روی صحنه خواهد رفت، فروش بلیت دو روز اعلام شده ، به زودی در سایت تیوال فعال خواهد شد ، به امید دیدار
اسماعیل رحیمی سروش، سپهر و امیر مسعود این را خواندند
سعیده بهارلو این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اجرای شش جوجه کلاغ و یک روباه امشب به پایان رسید. اما ما به زودی زود بر میگردیم
ممنون از تمام عزیزانی که تشریف آوردن.
گروه تئاتر اشتراک تشکر ویژه از جناب آقای بهروز غریب پور دارد، به پاس اعتماد ایشان به گروه ما.
در ایندا قدردانی خودم رو ابراز میکنم به تمام عوامل و خسته نباشید میگم بهشون. نمایش متفاوتی‌بود بین نمایشهای کودک.برای قصه و برای طراحی صحنه و لباس و نورپردازی توجه کافی کرده بودند. وجود موسیقی متن و اجرای پیانو به صورت زنده خیلیی جذاب بود کیف کردم. بازی بازیگران و یه جورایی جدی گرفتن بچه ها برای اینکه بازی خوبی ارائه بدن خیلی عالی بود. من و بچه هام نمایش زیاد دیدیم، بچه ها ویژگیشون اینه که به هرحال در طول نمایش لذت میبرند ولی اینکه چشم و گوششون به کار خوب و ارزشمند عادت کنه خیلی مهمه که متاسفانه در مورد نمابش های کودک کم پیش میاد. درکل ساختار بسیار خوبی داشت.
تنها نکته در‌مورد بچه های کوچکتر مثلا ۴-۵ ساله که یه جاهایی براشون میزان ترس و مخصوصا میزان اندوه زیاد بود. درواقع برای من بزرگسال هم که خیلی همراه داستان شده بودم کاملا حس میشد. اینکه غم رو حس کنند مشکلی نداره ولی برای بچه های اون سن وسال به نظرم تا حدی بیش از ظرفیت ذهنیشون بود.مخصوصا مواقع سوگواری پرنده های کوچک برای جوجه کلاغ های ازدست رفته.
امیدوارم در این وضعیت ضعیف تئاتر کودک، چنین کارهایی که معلوم هست که برای تولیدش توجه زیادی شده بیشتر بشه.
۲۱ مرداد ۱۴۰۲
مهدی رضایی (mehdirezayi)
سلام ممنون از نگارش متن زیبا و انرژی بخش شما،راجع به نکته‌ای فرموید سعی ما( با توجه به مشاوره ای که از روانشناسان حرفه ای کودک و پژوهش در تئاتر کشورهای موفق دنیا در عرصه فرهنگ و هنر) بر این بوده تا کودکان عزیز رو با عواطف عمیق و متنوع روبرو کنیم تا مفهوم و تاثیر نمونه واری از عواطفی که درعالم واقیعت باهاش روبرو می شن رو تجربه کنن. طبق تحقیقات ما از سن ۳و نیم سال به بالا میشه عواطف رو عمیق تر و برجسته تر کرد برای تماشاگر کودک در جهت رشد قابیلت های عاطفی و اجتماعی. ما هم برای همین سن مناسب برای دیدن نمایشمون رو ۴ سال به بالا انتخاب کردیم و البته اون غمهای لحظه ای باعث میشه شادی پایین بیشتر به تماشاگرای کوچولومون بچسبه.

بازم ممنون از لطف و نظر گرانقدر شما.
۲۱ مرداد ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش برنابا که به مدت ۱۸ شب در خانه نمایش دا به روی صحنه رفت، به دلیل استقبال و نظرات خوب و پر انرژی عزیزان، به مدت ۴ شب اجرای مجدد دارد. به امید دیدار شما دوستان عزیز.
با سلام و تشکر از نظردهی شما عزیزان . قابل ذکر است ، با توجه به فضای پلتفرم سالن شماره ۲ خانه نمایش دا ، چیدمان های هر اجرا به صورت متفاوت و بنا بر نوع و فضای اجرا ،به صورت های تک سویه ، ۲ سویه و ... می باشد و با چیدمان سالن اصلی که به صورت ثابت میباشد متفاوت است. نمایش برنابا با توجه به خواست گروه برای نزدیک بودن فضای اجرایی و تماشاگر ، چیدمان ها با فاصله از قسمت تکیه گاه انجام شده بود و برای هر اجرا متفاوت می باشد . به طور مثال برای اجرای داستان سفر درخت توت...، که دوستان عزیز فرمودند جایگاه ها بدون فاصله از تکیه گاه می باشد. با تشکر
امیرمسعود فدائی، سپهر و امیر مسعود این را خواندند
پرستو جمشیدی این را دوست دارد
درود فراوان
برای اون یکی اجرا هم صندلی های بشکه طوری و بدون جای تکیه و پشتی هستش؟
۱۷ خرداد ۱۴۰۱
فرزاد جعفریان
درود فراوان برای اون یکی اجرا هم صندلی های بشکه طوری و بدون جای تکیه و پشتی هستش؟
با سلام و احترام. متفاوت هستن با توجه به چیدمان مد نظر گروه اجرایی. برخی از چیدمان ها بدون فاصله از تکیه گاه (دیوار) قرار میگیرند و تماشاگران عزیز امکان تکیه دادن دارند
۱۹ خرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با سلام و احترام خدمت عزیزان همراه و تماشاگران گرامی، کارگاه اشتراک ،همزمان با نمایش برنابا ، نمایش دیگری با نام "نیمه سوز تابستان" ، بر روی صحنه دارد که یک نمایش ایرانی است . نیمه سوز تابستان برداشتی از نمایشنامه "بچه تابستان " نوشته " حسن حامد " و همچنین تخفیف وفاداری شامل این دو نمایش می شود. دیدار شما عزیزان باعث خوشحالی ماست.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دوستان همراه نمایش قتل در کاخ توسط کارگردان کار ما ترجمه شده و نمایشی تازه و جدید در تئاتر لندن و برادوی است.
اجرای ما با توجه به ذائقه مخاطب ایرانی آداپتاسیون و شخصیت پردازی شده اما موقعیتها و کنشهای اصلی اثر و همچنین طراحی صحنه (به واسطه وابسته بودن کنشهای نمایش به دکور) برگرفته از اثر اصلی است.
سعی کارگردان و گروه نمایش قتل در کاخ بر این بوده که برگردان موفقی از یک کمدی موفق جهانی داشته باشد.
کارگردان «قتل در کاخ» ژانر این نمایش را بسیار خاص توصیف کرد و آن را نوعی از کمدی دانست که به گفته او، در ایران اجرا نشده است و تشریح کرد: قدرت متن و ویژگی‌هایش باعث شد متن را با فضای جامعه ایرانی هم‌خوان‌تر کنیم؛ چراکه فکر کردیم شاید مخاطب ایرانی با فضای کمدی غربی آن تا حدی بیگانه باشد.
این متن در بیش از ۳۰ کشور اجرا شده و استقبال خوبی از این نمایش در تمام کشورها شده است
پدرام رضوانی (pedramrezvani)
< نظر مورد پاسخ، در دسترس نیست >
فکر میکردم این بخش کامنت تیوال برای نظر دادن مخاطبین و منتقدین و کاربران تیوال...
۲۵ آبان ۱۴۰۰
< نظر مورد پاسخ، در دسترس نیست >
س م ح م ک قطعا کاربر تیوال است، مگه میشه شک کرد؟ ?
۲۵ آبان ۱۴۰۰
بابا منظور آقای رضوانی، خانم شهسوار هست!
البته یه همچین محدودیتی که ایشون میگن در تیوال وجود نداره.
۲۵ آبان ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نگاهی به نمایش «قتل در کاخ»
در استهزای یک گذشته به نظر با ارزش
احسان زیورعالم
 
بازیگری که خود را کارگردان نمایش می‌داند روی صحنه می‌آید و با ادبیاتی لفظ‌قلم از اجرایی که قرار است تا دقایقی روی صحنه رود، مدام تمجید می‌کند. مدام آن را فاخر می‌خواند و مدعی است که صدها نفر پشت در مانده‌اند و نتوانسته‌اند وارد سالن شوند. حتی قرار بوده بهرام بیضایی بیاید؛ اما خب پروازش به خاطر کرونا بلند نشده است و از سوی دیگر علی نصیریاندر مسیر آمدن، اسیر ترافیک است. او از یک نسل مهم تئاتری سخن می‌گوید که شهرت عمومیشان نه از دل تئاتر، که از دل تصویر بر پرده سینما یا صفحه تلویزیون رقم خورده است. آنها متعلق به نسلی از تئاتری‌هایی هستند که با آغاز به کار تلویزیون ثابت‌پاسال در 1343، شکل تازه‌ای از نمایش را تجربه کردند: تله‌تئاتر. در روزگاری که تعداد سالن‌های نمایش در تهران برای آثار محبوب اداره تئاتر اندک بود، تلویزیون ثابت‌پاسال فرصتی استثنایی بود. نمایش‌هایی که به صورت زنده روی آنتن می‌رفتند و برای مخاطب همه چیز شبیه حضور در سالن بود. شاید تنها سوییچ کردن دوربین‌ها فاصله روانی برای مخاطب ایجاد می‌کرد. بیضایی در آن سال‌ها برای عباس جوانمرد نوشت و نصیریان چند نمایش را کارگردانی کرد و در چند اثر هم بازی کرد. ثابت‌پاسال تبدیل ... دیدن ادامه ›› به شبکه دو تلویزیون ملی شد؛ اما سنت تله‌تئاتر حفظ شد. سنتی که تا دهه هشتاد شمسی در شبکه چهار پا برجا بود و از قضا در انقیاد همان آدم‌های اداره تئاتر. تله‌تئاتر و اداره تئاتر دو جز در هم‌تنیده بود. آنها یک سلیقه خاص داشتند. متن ترجمه شده را می‌پسندیدند – در حالی‌که دکتر امیرحسین جهانبگلو در آن شب کذایی خانه سرکیسیان گفته بود به متون فارسی رجوع کنید و محصولش شد اقتباس از صادق هدایت – و با لحنی خاص دیالوگ‌ها را بیان می‌کردند. برخلاف سینما که آدم‌هایش راحت حرف می‌زدند، دیالوگ‌های ترجمه‌شده عصایی بود قورت داده شده تا منتهای وجود. جوری حرف می‌زدند که هیچ بنی‌بشری توان بیانش را نداشت. همان چیزی که بعدها به ادبیات ترجمه نیز مشهور شد. از سوی دیگر، میزانسن‌های تئاتری مخلوط در دکوپاژهای سینمایی چنان دچار آمیزش می‌شد که نوعی گیجی به آدمی دست می‌داد. شیوه راه رفتن و فیزیک بازیگران عجیب بود. حتی شبیه تئاترهای مرسوم آن روز هم نبود. همه سیخ در برابر دوربین، با نوعی ما نمی‌دانیم دوربین کجاست بازی می‌کردند. آنها ما را به تئاتر علاقه‌مند کردند؛ اما تئاتری که دیدیم با تئاتری که بعدها آموختیم از اینجا تا کجا تفاوت داشت.
حالا پسر جوان نطقش به پایان می‌رسد و نمایش از اینجا قرار است شروع شود: «قتل در کاخ». جنازه‌ای روی کاناپه افتاده و بازیگران وارد می‌شوند و ناگهان همه قراردادهای آن تله‌تئاترها در برابرت ظاهر می شوند؛ اما این باره به سخره گرفته می‌شوند. مخاطب با چیز آشنایی روبه‌رو است. شاید به یاد نمی‌آورد اینها را کجا دیده؛ ولی چنان تصویر آشناست که با خدشه‌دار شدنش بی‌محابا می‌خندد. لحظات مفرحی رقم می‌خورد. نمایشی که قرار بود یکی از درخشان‌ترین کارهای آگاتا کریستی‌وار باشد – نویسنده محبوب تله‌تئاترهای دهه شصت و هفتاد – بدل به یک فاجعه تمام‌عیار می‌شود. به یک اعتراض اساسی هم به نسل پیش و هم به نگرش نسل پیش.
نمایش پوریا جعفرپورکاشی براساس نوشته جاناتان سییر – که به نظر اینجا هم شیطنتی در کار است– هجویه‌ای است بر آن تله‌تئاترها. شاید او چنین نظری نداشته باشد؛ ولی او ناخودآگاه در حال احیای تصاویری رو به موتی است که در ذهن مخاطب. او با اگزجره کردن آن کنش‌ها و بازی‌ها و دیالوگ‌ها، ذهن مخاطبش را دستکاری می‌کند. آن مونولوگ اول نمایش که شاید یکی از دردسترین مونولوگ‌های چند سال اخیر تئاتر باشد، مخاطب را آگاه می‌کند که قرار است یا چیز بدی ببیند برای فحاشی یا چیزی برای لذت. نتیجه کار به نظر لذت است، لذتی که محصولش آشنازدایی از یک تصویر مشترک برای مخاطب است. نمایشی که بنیانش را بر واسازی یک رویه تاریخ گذشته می‌گذارد و از قضا با همین کار ایرادهای چنین نمایش‌هایی را هم عیان می‌کند. اینکه چگونه به جای یک روایت منطقی، تلاش می‌شد با ژست‌ها و کنش‌های اغراق‌آمیز مخاطب را اقناع کرد که باید گره‌های داستان این‌چنین باز شود. همانند بلایی که بر سر متن «تله موش» آگاتا کریستی می‌آورند تا مفهومی مدنظر تلویزیون در آن القا شود.
آنچه روی صحنه می‌رود با نوعی اما و اگر هم همراه است. قصد ندارم ماجرای نمایش را لو دهم تا لذت این آشنازدایی از بین رود؛ اما مخاطب می‌ماند آنچه اجرا می‌شود جدی است یا شوخی. مرز بین این دو حداقل در ابتدا برای مخاطب کم‌رنگ است. او با پست‌مدرن‌بازی‌های اجرا ناآشناست و برگ‌برنده همین است که با اندکی زمان، با استفاده از چند المان آشنا برای مخاطب قواعد بازی به او آموخته می‌َشود تا با دل سیر بخندد. این آشنایی با قاعده نمایش و روایت چیزی است که شاید در کمتر اثر ایرانی شاهد بوده‌ام. نمایش‌هایی که تلاش می‌کردند قواعد درونی اثر خود را نیز زیر پا بگذارند بدون دانستن آنکه نمایش قانون‌شکن خود قانون‌شکنی را قانون کرده است و باید پایبند آن بود. از قضا «قتل در کاخ» به این قانون‌شکنی یک قانون است پایبند است. جایی در نمایش بازیگری از دست می‌رود و باید دستیار صحنه جور او را بکشد، قاعده شکسته می‌شود و حالا شکستن قاعده، قاعده و این وضعیت برای ایجاد تعادل نمایش حفظ می‌شود. تعادلی ظریف که به چشم نمی‌آید؛ اما خطر تکرار و از دست رفتن هجو را از میان می‌برد. نمایش مملو از ظرافت‌هایی است که شاید از دل فیلم‌های کمدی پست‌مدرن درآمده باشد. دستکاری‌ در عناصر روایت و البته بازآفرینی آنها روی صحنه. مثلاً ریزش برف و تبدیلش به پاشش کاغذ. ساده و معمولی است؛ اما کار می‌کند، چون زمینه اجرا و تصویر خلق شده هم‌راستا است. نتیجه کار در سالن خودنمایی می‌کند و آن هم قهقهه تماشاگر.
شاید برخی بگویند نمایش فاقد نقدی بر وضعیت امروز جامعه باشد؛ اما به نظر نمایش نوعی دهن‌کجی است به وضعیت اجتماعی و سیاسی ایران. جهان آشوب‌زده نمایش یادآور دنیایی است که بیرون سالن چشم‌انتظار مخاطب است. جایی‌که هیچ چیزی سر جایش نیست و شاید به جای برف، روی سرش کاغذ ریخته شود. چیزی دور از ذهن نیست. بیرون از این نمایش جهان همین است و شاید همین است که دیگر دنیای واقع‌گرا آثاری هنری به چشمان ما نمی‌آید. فانتزی‌ها و تصاویر گروتسک خواب‌های ما، چه رویا و چه کابوس، امروز واقعیت شده‌اند، همانند هر آنچه در نمایش «قتل در کاخ» رخ می‌دهد.
 

زمینه‌های فعالیت

تئاتر

تماس‌ها

09351368908