اجرای شش جوجه کلاغ و یک روباه امشب به پایان رسید. اما ما به زودی زود بر میگردیم
ممنون از تمام عزیزانی که تشریف آوردن.
گروه تئاتر اشتراک تشکر ویژه از جناب آقای بهروز غریب پور دارد، به پاس اعتماد ایشان به گروه ما.
در ایندا قدردانی خودم رو ابراز میکنم به تمام عوامل و خسته نباشید میگم بهشون. نمایش متفاوتیبود بین نمایشهای کودک.برای قصه و برای طراحی صحنه و لباس و نورپردازی توجه کافی کرده بودند. وجود موسیقی متن و اجرای پیانو به صورت زنده خیلیی جذاب بود کیف کردم. بازی بازیگران و یه جورایی جدی گرفتن بچه ها برای اینکه بازی خوبی ارائه بدن خیلی عالی بود. من و بچه هام نمایش زیاد دیدیم، بچه ها ویژگیشون اینه که به هرحال در طول نمایش لذت میبرند ولی اینکه چشم و گوششون به کار خوب و ارزشمند عادت کنه خیلی مهمه که متاسفانه در مورد نمابش های کودک کم پیش میاد. درکل ساختار بسیار خوبی داشت.
تنها نکته درمورد بچه های کوچکتر مثلا ۴-۵ ساله که یه جاهایی براشون میزان ترس و مخصوصا میزان اندوه زیاد بود. درواقع برای من بزرگسال هم که خیلی همراه داستان شده بودم کاملا حس میشد. اینکه غم رو حس کنند مشکلی نداره ولی برای بچه های اون سن وسال به نظرم تا حدی بیش از ظرفیت ذهنیشون بود.مخصوصا مواقع سوگواری پرنده های کوچک برای جوجه کلاغ های ازدست رفته.
امیدوارم در این وضعیت ضعیف تئاتر کودک، چنین کارهایی که معلوم هست که برای تولیدش توجه زیادی شده بیشتر بشه.
سلام ممنون از نگارش متن زیبا و انرژی بخش شما،راجع به نکتهای فرموید سعی ما( با توجه به مشاوره ای که از روانشناسان حرفه ای کودک و پژوهش در تئاتر کشورهای موفق دنیا در عرصه فرهنگ و هنر) بر این بوده تا کودکان عزیز رو با عواطف عمیق و متنوع روبرو کنیم تا مفهوم و تاثیر نمونه واری از عواطفی که درعالم واقیعت باهاش روبرو می شن رو تجربه کنن. طبق تحقیقات ما از سن ۳و نیم سال به بالا میشه عواطف رو عمیق تر و برجسته تر کرد برای تماشاگر کودک در جهت رشد قابیلت های عاطفی و اجتماعی. ما هم برای همین سن مناسب برای دیدن نمایشمون رو ۴ سال به بالا انتخاب کردیم و البته اون غمهای لحظه ای باعث میشه شادی پایین بیشتر به تماشاگرای کوچولومون بچسبه.