با سلام و عرض خسته نباشید ، هر کار تئاتری که روی صحنه میره قطعا زحمتی دوچندان پشت کار بوده ولی متاسفانه مجبورم چند نکته رو گویا بشم ، در ابتدای کار من هم مانند چند کامنتی که دیدم نقدی بر آن خانمی داشتم که ابتدای کار با سرو صدا از سالن خارج شد . قبل از اینکه کار را ببینم مطمئن بودم که در تیوال کامنتی در این باره خواهم گذاشت ولی کار آغاز شد ….
کالیگولا به چه معناست؟! به معنای پوتین های کوچک که این لقب به چه دلیلی به شخصیت گایوس داده شده؟ به این دلیل که در سن خیلی کم با پدرش به جنگ میرفته و سرباز ها بهش این لقب رو داده بودن . در سن کم هم پادشاه میشه . اول نمایش باید کاراکتر ما یک جوان میبود و رفته رفته به سن ۲۹ سالگی میرسید. اینکه اقای شهرستانی که خودتون در آخر کار فرمودید من ۶۰ و خورده ای سالمه و نیاید بگید این کاراکتر ۲۹ سالشه و جوونه ما دوست داشتیم این باشه قابل درکه ولی آیا بهتر نبود شخصیت تاریخی رو دست کاری نمیکردید؟ یا حداقل با گریم سن خودتون رو به کارکتر نزدیک می کردید؟!
موضوع دوم بازی های عجیب و هجو برانگیزی بود که مشاهده کردیم . به نظر شما یک ملکه حالت ایستاییش اونطوری هستش؟! حتی اگر دیوانه هم بود که این دیوانگی باید به آخر کار مربوط میشد بازهم بدن بازیگر یک درصد نزدیک به کاراکتری که باید بازی میشد نبوده .
من احترام زیادی برای همه ی گروه های تئاتری قائلم اما آیا بهتر نبود هیچ توضیحی درباره کار در آخر کار داده نمیشد؟ آیا بهتر نبود اگر نیاز به توضیح صنه دارید در یک جلسه نقد و بررسی با حضور افرادی که منتقدانی برجسته اند این کار انجام میشد؟؟ چه نیازیست توضیح دادن کار و لباس و صحنه در پایان کار وقتی باید نمایش گویای این چیزها باشد؟! اگر قرار بود پوچی را در یابیم چه نیازی به توضیح بود مگر مخاطب خودش نباید متوجه شود؟!
مسئله بعدی که واقعا برایم
... دیدن ادامه ››
قابل درک نبود نامرئی بودن میوه و آب و غذا و چه بدتر از همه ی آنها دستبند های نامرئی بود که به دست آن سه نفر بسته شده بود. نقد نمیکنم . سوال میپرسم . علت این چیست؟! اگر ظرف هست چرا میوه نیست؟ چرا میوه های نامرئی چنان تیر به افراد پرت میشود؟! اگر دستشان بسته است که نیاز دارند یک نفر در آخر دستشان را با چاقویی واقعی باز کند چرا پس بند ها نامرئیست؟!
من متاسفانه نشده بود که از آقای شهرستانی کاری ببینم ولی اسم ایشان همواره با واژه استاد یاد میشده و من انتظارم چیزی فرای آن چیزی بود که دیدم .