پیش از آنکه مسئله اصیل و جعلی بودن رباعیات حل شود،
البته غیر ممکن است که بتوان نظر متین و عادلانه ای درباره عمر خیام به عنوان یک شاعر ابراز داشت.
ما فقط می توانیم درباره روح و جوهر رباعیات معروف به رباعیات عمر خیام بحث کنیم، و نه چیزی دیگر.
به سخن اوتورا تفلد «مطمئنترین طریق آنست که هر آنچه را نمی توانیم به یکباره از متن کنار بگذاریم بپذیریم،
اما متن را با علم و آگاهی بر اینکه به هر حال بعضی از آنها – و شاید شماره زیادی از آنها – از آن شاعر نیست بخوانیم،
اگرچه باید همه آنچه از اثر اوست در مجموعه گزیده ما باشد.»
۱۲۱ رباعیی که بر طبق اصولی که از تحقیقات و بررسیهای یاد شده در بالا به دست آمده است،
به یقین همه اشعاری را که خیام سروده است در بر ندارد، و از سوی دیگر، غیر ممکن هم نیست که در میان آنها چندین رباعی مجعول هم وجود داشته باشد،
که
... دیدن ادامه ››
در زمانی قدیم به داخل مجموعه رباعیات او را ه یافته باشند.
اما به هر حال متنی که اینجا عرضه می شود از هر یک از نسخه ها و ویرایشهای چاپ شده خاص مستندتر و موثق تر است،
و من جرات ورزیده می گویم که این متن برای اولین بار ما را توانایی می بخشد که مفهوم نسبتا در خورد اعتمادی از شخصیت و منش خیام،
آن چنانکه در شعر او انعکاس یافته است داشته باشیم.
من دلیل صحت روش خود را در این واقعیت میبینم که مجموعه منتخب من که با رویهای کاملا مکانیکی فراهم آورده شده است،
در حقیقت سیمای یک فرد را به ما نشان میدهد،
تنوع اندیشه ها و احساسات به هیچوجه برای آنکه از یک ذهن و مغز تراویده باشد زیاده از حد نیست و
حتی این شخصیت و این ذهن سرشتی بغرنج و بسیار پیچیده ندارد.
نخستین و مهمترین مطلبی که بیان میکنیم فقدان تقریبا کامل عنصر عرفانی در این رباعیات است.
تنها یک رباعی وجود دارد که در آن تسلیم و رضا به اراده خداوند به شیوه شاعران صوفی مسلک بیان شده است ، و آن رباعی :
با تو به خرابات اگر گویم راز
به زانکه به محراب کنم بی تو نیاز
ای اول و ای آخر خلقان همه تو
خواهی تو مرا بسوز و خواهی بنواز
این رباعی ممکن است در قدیم الایام به رباعیهای خیام افزوده شده باشد،
یا اگر اصیل باشد، باید به گمان من بیانی از قالب فکری خیام اما به عنوان شاهدی بر شیوع اصطلاحات و
ترکیبات صوفیانه به عنوان یک صورت ادبی، در عهد عمر خیام ، تلقی شود.
شاعر ما، گاه و بیگاه از عبارات و اصطلاحات عارفان، مانند زبان حال و امثال آن استفاده میکند.
در چند رباعی به بیان اندیشه هایی می پردازد که متداول صوفیان است :
در صومعه و مدرسه و دیر و کنشت
ترسندۀ دوزخند و جویای بهشت
آن کس که زاسرار خدا باخبر است
زین تخم در اندرون دل هیچ نکشت
----
هر دل که درو مهر و محبت بسرشت
خواه اهل سجاده باش خواه اهل بهشت
در دفتر عشق نام هر کس که نوشت
آزاد زدوزخ است و فارغ زبهشت
اما اگرچه عبارات و اصطلاحات این اشعار زبان صوفیان را به خاطر می آورد،
ولی این اندیشه که امید بهشت و ترس از جهنم برای یک ذهن منور و روشن گواه و شاهد بر چیزی نمی باشد،
اندیشه منحصرا صوفیانه ای نیست.
افکار و اندیشه های اخلاقی که خیام با صوفیان به اشتراک دارد، گاه به جانب افراط رانده میشود،
و به صورتی طنز آمیز ابراز می گردد، که معمولا با چنان صورتی در میان شاعران صوفی مشرب دیده نمی شود مانند رباعیهای زیر :
سنت مکن و فریضه ها را بگذار
وین لقمه که داری زکسان باز مدار
غیبت مکن و دل کسی را مازار
در عهده آن چهان منم باده بیار
----
تا بتوانی خدمت رندان می کن
بنیاد نماز و روز ویران می کن
بشنو سخن راست زخیام عمر
می میخور و ره میزن و احسان می کن
.
.
بررسی انتقادی رباعیات خیام
آرتور کریستن سن
ترجمه :
دکتر فریدون بدرهای
.
.