«گر کشته شوم به نزد و پیکار تو من
آهی نکشم ز بیم آزار تو من»
میدانم اگر مطالب زیر را بازماندهها از اجراها بخوانند
شاید ناراحت شوند که حقیقتا قصد ناراحتی آنها را ندارم پس
قدری تحملم کنید و با من همراه بشید و بخوانید.
سالها پیش هجمهایی درست شد که چه میکند این کارگردان ، که ماهها جلوتر بلیط می فروشند و ما نمیتوانیم برای هفته بعد خود برنامه بریزیم چگونه
... دیدن ادامه ››
برای یک ماه بعد برنامه بریزیم که کجا باشیم(!!!) ...
دکتر«غریب پور» همان سالها دغدغه فرهنگ سازی و برنامه ریزی فرهنگی روزمره مردم را داشتند
و این سبک فروش پیش پیش به مدت یک تا دو ماه قبل را مرسوم کردند....(حداقل اگر به صفحات اجراها رجوع کنید قابل دسترس است پیام های رد و بدل شده درباره این موارد)
که بدونیم اگر قرار است چیزی را تجربه کنیم، ببینیم و در جایی حضور داشته باشیم، باید براش برنامه بریزیم، تئاتر سینمای ده سانسِ ظهر نیست که به انتخاب تصادفی بتونیم، با همراهی یا تنهایی وقتی بگذارنیم.
امروز میبینیم ، خیلی از اجراها از دو سه ماه قبلتر تبلیغ و همان روزها فروش بلیط را شروع میکنند.
شاید کسی فکر کند این بازار گرمیست که در بعضی اجراها مرسوم شده که بنده با همینش هم موافقم باشد عیبی ندارد.
اما بودم،دیدم وخدا رو شکر هنوز زندهام و این فرهنگ در مورد اجراهای گروه آران را دنبال میکنم و لذت میبرم از اینکه میتونم برای یکی دوماه آینده خود به این سبک بلیطی تهیه کنم.
و اما
«اپراهای عروسکی گروه آران»
به کارگردانی : بهروز غریب پور
دیر نرسید!
اگر برسید ، و پنج دقیقه هم دیر شده باشد
بعد از بارها تذکر و یادآوری در تمام دوره های اخیر(تا قبل از همین اجرا هم خیلی کم پیش میومد کسی نتونه وارد سالن بشه حتی بعد از شروع)
آنقدر برای نظم داخل سالن (*این قسمت که تحت کنترل مجریان است) ارزش قایل هستند، بلیط من نوعی که نتونستم بر مشکلات راه، روزمره، فاصله، وسایل نقلیه، ترافیک فائق آیم، متاسفانه فاقد ارزش میشود.
در چند رپرتوار این رو توضیح دادند.
مخاطب اپراهای عروسکی ، مخاطب معمولی یک اجرای گذری نیست!
مخاطب اپرای عروسکی وارد سالن تئاتر معمولی نمیشه
او بعد از یک اجرا میدونه، چه چیزی اذیتش میکنه، چه چیزی براش لذت بخشه در کنار تماشاگران دیگر.
کوچکترین رفتار نامناسبی که در اجرای تئاتری دیگر، شاید یک اخلاق بدِ مرسوم باشد
در سالن فردوسی «اشتباه» و «مردم آزاری» بزرگتری قلمداد میشود.آسیب و آزارش هم مضاعف است.
پس اگر من یا شما هم دیر به اجرا برسیم قطعا میدونیم ورودمون باعث آزار دیگران میشه.
خودمون میدونیم، اما گاهی حس از دست دادن یک اجرا رو جوری دیگه به تن و جان لمس میکنیم و ازش ناراحتیم.
*روشن کردن صفحه موبایل و سطح درک و فهم تماشاگری که با موبایل بازی میکند ، فیلم میگیرد، صحبت میکند یک فرهنگ اکتسابیست نه ذاتی که تا حدی در تمام دنیا و ایران گوشزد میشود و از حیطه کنترل یک گروه اجرایی تئاتر کمی خارج است مگر به تذکری قبل و توبیخی بعد اجرا.(که باز برای دوری از درگیری ازش دوری میشه)
«سالن اپرای عروسکی فردوسی با سالنهای دیگر تئاتر فرق دارد»
به علت تاریک بودن تمام سالن، بیشتر از سالنهای تاتر دیگر،
رفت و آمد و نور
قطعا و یقینا شما را هم که ماقبل از این اتفاق در سالن بودید، اذیت میکرد و میکند.
«مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن
که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست»
من خودم، همراهانم، مهمانانی که دعوتشان میکنم که باید از جای جای تهران و ایران بیایند به دیدن یک اجرا.
یا بلیط تهیه میکنم چه با حضور خودم چه بدون حضور خودم.
الان میدونند!
ساعت شش و نیم تا یک ربع به هفت اونجا باید باشند برای یک اجرا که شروعش هفت و نیم است...(«باید» رو محکم و پر قدرت بخونید)
که اگر یک ربع تا نیم ساعت هم مشکلی پیش آمد، امکان ورود داشته باشند و اجرا را ببیند.
بارها شده، پشت در ماندند بخاطر اینکه به حرف من توجه نکردند.
عزیز بودند!
اما چه میشه کرد، خودم هم اگر دیر رسیده باشم.
به یک حیف بسنده میکنم.
چون!
مقصر
خودمم!!!!!!
«من از بازوی خود دارم بسی شکر
که زور مردم آزاری ندارم»
«اپراهای عروسکی گروه آران»
برایش برنامه داشته باشیم جوری زمان بندی کنیم
که نیم ساعت قبل از اجرا اونجا باشیم
نه پنج دقیقه
نه ده دقیقه
نه یک ربع قبل از اجرا....
ما هیچ کدوممون بیکار نیستیم
اما نیم ساعت از باقی کارهای خود به حساب زمان بندی درست سالن فردوسی ذخیره کنیم
اون هم برای یک بار در چند ماه...
به جایی بر نمیخوره،
رعایت کنیم تا نگیم بهمون بر خورد...
.
.
.
امیدوارم بازمانده ها از اجرا حتما برای یک بار هم که شده ، یک اجرا از یک دوره رپرتوار رو ببینند.
غمتون نباشه
یه پول بلیط ، فوقش ده نفر
بهمون یاد میده
همونقدر توقع داریم یک اجرای تئاتر سر موقع اجرا بشه
ما هم سر موقع اونجا باشیم.
با اشتباهات دیگران که اجراها دیر شروع میشه ، پروازها دیر انجام میشه، سانسها عقب جلو میشن
یک گروه که تمام تلاشش احترام و عزت مخاطب بوده این چند سال(حداقل درباره حضور خودم بارها و بارها در سالن فردوسی ملاحظهاش کردم)،
تخطئهاشون نکنیم.
عصبانیتمون گاهی، قدریش هم مسببش خودمونیم.
فرض اگر دیر نمیرسیدیم و به موقع میرسیدم، حرفی نبود، حدیثی نبود.
این همه حقخواهی از یک ناحقی که خودمون روا داشتیم،حال خوبی رو در آینده به جا نمیگذاره.
بازم میگم امیدوارم به زودی به وقت
یکی از اجراهای گروه آران به کارگردانی یک کارگردان عزیز و دوست داشتنی رو ببینید.
همیشه حالتون خوب باشه و آرامش ثمر تک تک لحظاتتون ...