عجبا ، گشتوگذاری در این بادی حرص
نگو که بازگشتی نیست ، هست
رفتم و دیرتر از سه ربع گشت و گذار
دست از پا و پا از دست دو متر آن ورتر
هر چه گشتم ، گشتی ، گشت روی هم
نگشته ها و آیندهِ گشتن ها ، گشتم من
طولی نگذشت که خوردها و نخوردها
آبا و اجداد که چه عرضی
... دیدن ادامه ››
نیمده ها آمدند
در غم گفته ها و نگفته ها را گفتم و هیچ نگفتی ، در شادی هیچ نگفتم و تو عمل کرد
ای زمانهِ بی زبان و کینه توز ، افسانه های آزادی بخش را پیشکش رویاهای کودکیم میدهم
در وصف عمل تو انسانها گفتند و رفتند و اگر آینه ها نیز گویند و روند باز تو تویی
عمل تو تنبیه من نیست ، هست؟
شاید قالب تغییر من باشد
دیدی ،دیدی بازگشتی هست
انگار نیست بازگشتی که هست
از: ثریا