آمدند وعده ها دادند به ما
گفتند جهانی دگر است او را
گفتم جهانش من شوم روزی
گفتند آرمان ها در سرش دارد
گفتم آرمانش منم ، دانم ، دانم
اماافسوس
که خود نفهمیدم که فهمیدم که هیچ وقت ندانم
که خود نفهمیدم که فهمیدم که هیچ وقت نفهمیدم
------------------
تاکی دراین جهل؟
از: ثریا