اگر تاتر خوب نسازی میکشمت!
"خدای کشتار" متن نمایشی یاسمینا رضاست که در آن وی علیه تظاهر به روشنفکری و ریاکاریهای روزمره مینویسد و در آن خشم، نفرت و طنز را به نمایش میگذارد.
در این کمدی سیاه سعی بر آن است تا نقاب انسان امروزی که با آداب و رفتار بورژوایی آمیخته شده، کنار زده شود و درون وی مورد کنکاش قرار گیرد.
ماجرا از این قرار است : چهار شخصیت نمایش خدای کشتار، آدمهای بسیار عادی هستند که پیرامون ما زندگی میکنند و هر کس ممکن است در موقعیت آنان قرار بگیرد. میشل (با بازی رضا مولایی) فروشنده لوازم خانگی است و ورونیک (با بازی سیما تیرانداز) نویسندهای است که کتابی را درباره کشتار سیاهان سودان نوشته است. در مقابل خانواده هویل، خانواده رایل قرار دارند که برای پوزشخواهی به خانه آنها آمدهاند.
آلن (با بازی اشکان خطیبی) وکیل دادگستری است و همسرش (با بازی لادن مستوفی) با شرمساری از اقدام زشت پسرش در ضرب و شتم دوستش حرف میزند اما
... دیدن ادامه ››
این تنها آغاز ماجرا و گفتگوی دو خانواده است و به مرور که نقاب از چهره چهار شخصیت نمایش برداشته می شود، ما میبینیم آنها نیز مثل بسیاری دیگر از انسانها میتوانند بسیار مغرور، دروغگو و بیرحم باشند؛ آدمی که می تواند به خدای کشتار تبدیل شود.
در مورد بازی های نمایش باید عنوان کنم که انرزی بسیار بالای نیازمند نمایشنامه به درستی به بازیگر منتقل گردید و تمامی پرسوناژها بازیهای درستی از خود نشان داده اند و فراز و فرودهای احساسی شخصیتها (مخصوصا از سوی خانم سیما تیرانداز) به درستی اجرا شده و به تماشاگر انتقال می یابد. در واقع هر چهار بازیگر در بکارگیری بیان، حالات بدن، چهره و دست مهارت دارند.
البته تکرار بی اندازه ی رفتار غلو آمیز آلن (با بازی اشکان خطیبی) در هنگام زنگ زدن تلفنش چندان ایده جالبی نبوده و بیشتر به بدنه ی اجرا خدشه وارد میکند.
در مورد دکور بایدخاطر نشان شوم که هرچند ظاهرا عدم وجود میز و قفسه برای کتاب ها و تلفن و وسایل پذیرایی دینامیک زیادی به نمایش بخشیده و باعث شده بازیگران تحرک بیشتری پیدا کنند اما به عقیده بنده در مواردی باعث ایجاد میزانسنهای عجیب و گاهاً غیر واقعی گردیده که برای تماشاگر تاتر چندان باور پذیر و حقیقی نیست.
نمایشنامه ی رضا از یک سمت به سوی تراژدی گام برمیدارد و از سویی نیز سرشار از طنز ظریف و عمیقی است که ته مایههایی از ابزوردیسم نیز در آن شناسایی میشود. بنابراین پتانسیل بالای این نمایشنامه عالی کار را برای ساخت نسخه ی تاتری هموار کرده است.
پوستر کار بیشتر برای هدف جلب مخاطب عام تاتر طراحی شده است و حاوی اطلاعاتی خاصی در مورد موضوع نمایشنامه نیست.
ظاهرا مکان اجرای تاتر هم (که سالن اصلی تاتر شهر در نظر گرفته شده است) بیشتر از نیاز دکور و بازیگران این اجرا بوده است . بنابراین بخش قابل توجهی از دکور کار با پارچه ی مشکی پوشیده شده است.
در طول اجرا از موسیقی با کلام و یا بی کلام استفاده نشده است و با توجه به دیالوگ محور بودن نمایشنامه به نظر می اید نیازی نیز برای استفاده از موسیقی احساس نمی شود.
در نهایت باید اضافه کنم خدای کشتار کوشک جلالی اجرای نسبتا موفقی از این نمایشنامه بوده و از سطح کیفی متوسط به بالایی برخوردار است.
دیدن این اجرا را به دوستانی که معتقد به این جمله ی برتولت برشت هستند پیشنهاد میکنم:
((تماشاگر در بدو ورود به سالن به فکر تفریح است. او به تالار میآید که لذت ببرد. حال اگر چیزی هم یاد گرفت که اتفاق خیلی خوبی رخ داده است. ))
احسان طهماسبی