در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال پویا عاقلی زاده | دیوار
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 03:47:14
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
"وسوسه‌ی بی‌زمانِ نورِ موضعی"

نمایش “پرنده شیرین جوانی” که برداشتی از متن تنسی ویلیامز به همین نام است، این روزها در سالن انتظامی خانه هنرمندان به روی صحنه می‌رود. در این نمایش، بخش‌هایی از نمایشنامه در صحنه‌هایی طولانی که لازمه‌ی اجرای کارهای تنسی ویلیامز هست، اجرا می‌شود. حضور تعدادی از بازیگران در کالبد کاراکترهای چندبعدی این اثر، اتفاقی قابل توجه برای آنها و نوید بازگشت رویکرد استفاده از متون نمایشی مهم در موقعیت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی این زمان است؛ اتفاقی که از زمان‌های دور تئاتر ما همچون کارگاه تئاتر، هم مورد استقبال بوده هم نسل‌های مختلفی از بازیگران توانمند بر روی صحنه‌ی تئاتر را به سینمای ما معرفی کرده تا آن جایی که هنوز هم در سیستم دانشگاهی ما، رشته‌ای برای بازیگری سینما وجود ندارد و هر آنچه برای فراگیری هست، در تئاتر و از اجرای روی صحنه است؛ بازی روی صحنه‌ی تئاتر، مستلزم توان بازیگری در زمان طولانی است که از مهمترین موارد تاثیرگذار بر مخاطب و شرط لازم برای همذات‌پنداری او با کاراکترهاست؛ چرا که در صحنه‌های بدون قطع، بازیگر می‌تواند زیست کاراکتر را شبیه‌سازی کند، قوس شخصیت را به عنوان عامل ریتم‌دهنده بسازد و با تماشاگر هم‌نفس شود تا او را به جهان کاراکترش وارد کند. در نمایش “پرنده شیرین جوانی” که حسن عسگری کارگردانی آن را بر عهده داشته، چنین بستری برای بازیگران جوان و یا نوظهور دیده می‌شود که تحقق موفقیت بازیگران در این موقعیت، مستلزم توجه به مواردی از جمله کارگردانی و موقعیت میزانسی و روایی کار است؛ موردی که به دلیل عدم وجود دراماتورژی در این نمایش، کار را برای بازیگران هم به شدت سخت کرده است. اما در همین وضعیت هم می‌توان استعداد و توان بازیگری را توسط بعضی از بازیگران مشاهده کرد. بازیگر نقش لوسی، نازنین نادرپور که دیر روی صحنه می‌آید و زود هم از جریان قصه خارج می‌شود، در زمانی کوتاه، به تماشاگر یادآوری می‌کند که متوجه درخواست او ... دیدن ادامه ›› برای تجربه‌ی چیزی فراتر از یک روخوانی روزنامه‌وار از متن نمایشنامه، هست. مکث و سکوت در بین جملات، از تاثیرگذارترین عناصر تئاتر بر مخاطب است و به صورت همزمان، به او فرصت نزدیکی به کاراکتر و تحلیل و پیوند دادن جملات پیشین را می‌دهد. کاری که بازیگر نقش لوسی به خوبی از پس آن برمی‌آید و این مکث‌ها را با بازی صورتش تکمیل می‌کند؛ همان تکنیکی که شاید بیشتر مناسب نماهای بسته‌ی سینمایی است تا صحنه‌ی تئاتر؛ اما در سالن بلک باکسی مثل انتظامی که فاصله‌ی مخاطب و بازیگر کم است و تمام جزئیات برای مخاطب قابل شناسایی است، رویکردی قابل قبول و تاثیرگذار محسوب می‌شود. در کنار نادرپور، سعید هاشمی هم که نقش گارسون را دارد، توانسته فضایی کمیک را به صحنه اضافه کند و نقطه‌ی تنفسی برای مضمون جدی و عمیق کار باشد. حسن عسگری هم که علاوه بر کارگردانی، نقش اصلی مرد یعنی چنس را هم بازی می‌کند، در اجرای ابتدایی نقشی که در سینما پول نیومن، ایفاگر آن بوده، قابل قبول عمل کرده است. اما در نقش کارگردان، نیازمند طراحی میزانسن‌های هم‌راستا با مضمون کار و قراردادن فرصت‌هایی برای ورود مخاطب به جهان اثر است. نمایشنامه‌ی “پرنده‌ی شیرین جوانی” که بسط یافته‌ی نمایشنامه‌ای کوتاه در سال 1956 با حضور تنها دو کاراکتر (چنس و پرنسس) است، در سال 1959 منتشر می‌شود. با توجه به موقعیت تنسی ویلیامز در آن زمان و بعد از موفقیت‌های متعدد فیلم و تئاتر “تراموایی به نام هوس”، به سرعت امتیاز آن توسط کمپانی‌های هالیوود خریداری می‌شود و در کمتر از سه سال بعد، با کارگردانی ریچارد بروکس و بازی پول نیومن و جرالدین پیج روی پرده‌ی سینما می‌رود. “تمنای دیده شدن” تم رایج تنسی ویلیامز در آثاری چون “ناگهان، تابستان گذشته” و “تراموایی به نام هوس” است که توسط شخصیت‌هایی دوقطبی یا مرزی و در آستانه‌ی فروپاشی از ارتباطات عشقی و خانوادگی‌شان بروز می‌یابد. شخصیت‌هایی که برای تحمل بار غیرقابل تحمل زیستن در جامعه‌ای ریاکار و دو رو، تنها راهشان تبدیل شدن به شخصیتی نمایشی و برون‌ریزی خودشان به شیوه‌ای غیرقابل قبول جامعه است؛ همان طور که ویوین لی و الیزابت تیلور در نسخه‌ی سینمایی این دو نمایشنامه، تصویر شخصیت چندبعدی و ظاهراً روان‌پریش را ارائه می‌دهند. شکل‌گیری فضای خاص هالیوود بعد از جنگ جهانی دوم و گرایش بیشتر بازیگران برادوی به سینما (بارزترینشان، مارلون براندو)، شخصیت مرزی کارهای ذکر شده را به انسانی در حسرت از دست‌رفته‌هایش در “پرنده شیرین جوانی” بدل می‌کند. چنس می‌خواهد با بازیگر هالیوود شدن (آرزوی نویی که در برابر روی صحنه‌ی برادوی رفتن قرار گرفته)، رنج از دست رفتن جوانی‌اش و دوری از محل زیستن به خاطر عشق نافرجامش را تحمل و فراموش کند. قطعاً ورود مارلون براندو به یکی از نمایشنامه‌های تنسی ویلیامز، اتفاقات دردناک زندگی الیا کازان کارگردان “تراموایی به نام هوس”، تصویر دردناک بیلی وایلدر از پیری بازیگر هالیوودی در فیلم “بلوار سانست” و موج شدید انتقال صحنه‌ی بازی بازیگران برادوی به هالیوود، از مواردی است که در متن تنسی ویلیامز تنیده شده. در اجرای عسگری از “پرنده شیرین جوانی”، جا داشت که از عناصری همچون نور موضعی، صحنه‌ی تئاتر، صحنه‌ی فیلم و ادوات هر یک در میزانسن‌ها بیشتر استفاده شود تا دغدغه‌ی اصلی کاراکتری که در گذار پیر شدن، تمنای دیده شدن را به عنوان ابزار فراموشی‌اش حمل می‌کند، برای تماشاگر ملموس‌تر شود.
ممنون از نقد‌تون جناب عاقلی زاده عزیز
درود پویا جان
ممنونم از نگاه خوب و درجه یکت
پیشنهاد میکنم متن اصلی نمایشنامه رو بخونی که ۱۳۰ صفحه داره🌹✨
علتش رو در دیدار بعدی عرض میکنم
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
صحنه تاریک است. چند پرده‌ی سفید روی صحنه دیده می‌شود و فیگوری از یک موجود شبیه به انسان که بی‌صبرانه منتظر آغاز زیستن‌اش در نور است. جملاتی در باب خلقت از بلندگوهای سالن نمایش شنیده می‌شود و موسیقیِ نور آغاز می‌گردد. آن فیگور پرُعطش در پیله‌ی خود می‌پیچد و با تلفیق حرکات او با تصاویر پشت سرش – که کاش نبودند و انتهای عطش انسان بودن را با تمرکز بر یک بدن انسانی نگاه می‌کردیم – در می‌یابیم که زایشی صورت می‌گیرد؛ حیوان متولد می‌شود. انسان متولد می‌شود. هستی برقرار می‌شود و “بودن” آغاز می‌گردد.

“بودن یا نبودن، مساله این است
آیا شایسته‌تر آن است که به تیر و تازیانه‌ی تقدیرِ جفاپیشه تن دردهیم،

یا این که ساز و برگ نبرد برداشته، به جنگ مشکلات ... دیدن ادامه ›› فراوان رویم

تا آن دشواری‌ها را ز میان برداریم؟”



خیلی زود درمی‌یابیم که پرسش بالای هملت از هستی، نیازی به زیست اشرافی هملت‌ها ندارد؛ بلکه پرسشی است در خور هر موجودی که بدن یافته و به درجه‌ی اعتبارِ بودن در جهان هستی نائل آمده. از آن جایی که اشاره به هر قطبی از یک موضوع، ما را به سوی توجه به قطب دیگر موضوع هم سوق می‌دهد، نام نمایش عاطفه تهرانی نیز در مسیر روایتش، مدام ما را به سمت پرسش مهم “اگر نبودم، چه میشد؟” هدایت می‌کند. حرکات نمایشی بازیگر و موسیقی هم‌دلانه‌ی نمایش، مدام به ما یادآوری می‌کند که از آن لحظه که این موجود آفریده شد، همه‌ی آن مشکلات و تیر و تازیانه‌ی جفاپیشه شکل گرفت. پس مظلومیتی در کار نیست؛ با این اوصاف، آیا توان آن را داریم که بپذیریم همه‌ی آن رنجی که متحمل می‌شویم، به واسطه‌ی وجود ما در هستی است و از چیزی یا جایی خارج از “انسان” نشات نگرفته؛ پس می‌اندیشیم، به خود و به هستی و عواقب هستی‌مان؛ همچنان به قول هملت، “ این نقش مبهم اندیشه است که رنگ ذاتی عزم ما را بی‌رنگ می‌کند” و در مسیر نمایش، به این سو هدایت می‌شویم که فاعل و مفعول رنج زیستن، خودمان هستیم.

“در حالی که می‌تواند خویش را با خنجری برهنه خلاص کند؟

کیست که این بار گران را تاب آورد،

و زیر بار این زندگی زجرآور، ناله کند و خون دل خورد؟”



در صحنه‌ی درخشان نمایش “بودن”، جایی که تصویر زیبای زیستن موجود در سایه‌های دور و نزدیک شونده و رقصان‌اش روی دیوارهای سالن دیده می‌شود، مخاطب به اوج هم‌دلی و همراهی با این موجودِ به ناگهان پدیدار شده در جهان هستی می‌رسد؛ لحظه‌ای زیبا از درک هنر و یادآوری این مهم که رقص (به عنوان یکی از شاخه‌های Performing Art)، جنسی از هنر است که برآمده از گِل وجودی بدن انسان، شکلی از هم‌ذات‌پنداری را برای مخاطبش می‌سازد و این تاثیر عمیق، با حضور موسیقی، دوچندان می‌شود.

“اما هراس از آنچه پس از مرگ پیش آید،

از سرزمینی ناشناخته که از مرز آن هیچ مسافری بازنگردد،

اراده‌ی آدمی را سست نماید.

و وا می‌داردمان که مصیبت‌های خویش را تاب آوریم،

نه اینکه به سوی آنچه بگریزیم که از آن هیچ نمی‌دانیم”



پس از همراهی در این باله‌ی زیبا در صحنه‌ی مذکور، به سراغ سوی دیگر قطب وجودی این موجود می‌رویم؛ سوی دوم از دوگانه‌ی دغدغه‌ی هملت، یعنی فلسفه (بودن و اندیشیدن در باب هستی) و غریزه (نبودن و کشتن هر آنچه نامِ نفس یا خود می‌گیرد). در این صحنه‌ی پر وحشت، موجودِ نمایشِ “بودن” با هراس مرگ آشنا شده و تحت تاثیر بار و فشار سنگین آن، نه تنها تغییر چهره می‌دهد بلکه گویا خودش نیز به سمت وحشی و نابودگر بودن پیش می‌رود؛ تا جایی که در لحظه‌ای ماندگار و به معنای واقع، وحشتناک در تجربه‌ی تماشای نمایش، موجود با چهره‌ای برافروخته و ترسناک، ناگهان از مرز فضای اجرایش خارج می‌شود و به سمت تماشاگران می‌آید؛ این موجود به یکی از تماشاگران آن قدر نزدیک می‌شود و وحشت وجودی‌اش را به او می‌نوشاند که با خود می‌گویم: “اگر روی همان صندلی که روی بلیتم نوشته بود در ردیف اول می‌نشستم، وضعیت بهتری از این تماشاگر بعد از رهایی از بند وحشت مسری بازیگر نمایش داشتم؟”

“دیگر دم فرو بندیم، ای افیلیای مهربان! ای پری‌رو، در نیایش‌های خویش، گناهان مرا نیز به یاد آر”



و این موسیقی نور و صدا و رقص، به جایی می‌رسد که پاسخی برای دغدغه‌ی عمیق هملت هم است: پاسخ، مرگ است. حال، سوال اینجاست که با تجربه‌ی ناب این اجرای متفاوت و تاثیرگذار، مرگ را از جنس “بودن” بدانیم یا “نبودن”.

پویا عاقلی زاده
سیزدهم دی ماه 1402
نقد پویا عاقلی زاده، فیلمساز و منتقد، منتشر شده در تهران- ایرنا: نمایش «صالحان» اجرایی ساده و بی‌آلایش از متن کامو است که با انتخاب‌های درست شخصیت‌ها در ظاهر، برای پذیرفتن موقعیت جغرافیایی و فرهنگی نمایشنامه موفق عمل کرده و بازی مناسب بازیگران به ارتباط مخاطب با مضمون پیچیده و سرسخت متن کامو کمک کرده است.

آلبر کامو، نویسنده و اندیشمند قرن بیستم، در کتاب در باب شورش و شورش‌گری، قرن حاضر را قرن وحشت، غارت، قربانیان و جلادان می‌خواند و ندا سر می‌دهد که جهان همواره و پیوسته با این دو قطب مواجه بوده و خواهد بود. او امید به آینده را تنها در شورش بدون انقلاب میسر می‌داند. (ترجمه‌ محمد صادق رئیسی)

با این نگاه کامو در عصر خود که به سال های پس از جنگ جهانی دوم برمی‌گردد، هر شورشی به معنای زنده نگه داشتن مفهوم امید است؛ حال این شورش می‌تواند به معنای عینی آن باشد، یا کنش‌هایی از جنسی دیگر مثل نوشتن یک نمایشنامه و یا اجرای یک نمایش بر روی صحنه، بدون آن که تضمینی بر حمایت از آن و تماشایش وجود داشته باشد. کاری که آران شیخ الاسلامی با این اجرا در عصر خود و در جامعه‌ امروز ما انجامش داده است. حال می‌توانیم از او بپرسیم: چه می‌شد اگر این تئاتر را نمی‌ساختی؟ یا حتی یک گام فراتر برویم و بگوییم: بهتر نبود این اجرا را به زمان دیگری موکول می‌کردی؟
این سوال‌های گزنده، نه تنها راهی از پیش ... دیدن ادامه ›› نمی‌برند بلکه صداهایی که می‌توانند در آینده گیرا و تاثیرگذار باشند را نیز در نطفه خفه می‌کنند.

نمایشنامه‌ The Just Assassins با ترجمه‌ قابل تامل صالحان که در سال ۱۹۴۹ منتشر شده، چالش اخلاقی انسان آن روزگار را به ساحت کلام و ادبیات نمایشی می‌آورد؛ انتخاب اخلاقی بین عشق و عدالت و یا بردگیِ سیستم و بردگی سازمان را می‌توان مضامین اصلی متن کامو دانست که با اجرای آن توسط بازیگران ایرانی، رنگ و بویی دیگر گرفته و بارقه‌هایی از همذات‌پنداری را به روی صحنه‌ی پردیس شهرزاد تابانده است.

نگاه استعاری به هر وضعیت اجتماعی از کارکردهای هنر بوده و هست و تشابه موقعیت‌ها در زمانه‌های مختلف و حتی در سرزمین‌های متفاوت، توجه مخاطب را به آنچه در زمان و مکان حال حاضرش پیش رو دارد، جلب کرده و یادآور مسئولیت شخصی‌اش در برابر آنچه برای سرزمینش رقم می‌خورد، است. این کارکرد تئاتر است که شاید در انبوه دغدغه‌ پر کردن سالن‌ها و تبدیل شدن ساحت اندیشه به امرِ با کلاس شدنِ تماشای تئاتر، سال هاست در کشور ما گم شده است. در صورتی که روزگاری نه تنها در دیار زیست کامو، بلکه در همین کشور، ارزش کلام در تئاتر، جایگاهی ورای یک تجربه‌ یکی دو ساعته داشته و بستری برای بیان نگاه فلسفی نمایشنامه‌نویس به وضعیت جاری جامعه‌اش بوده است که مخاطب را نیز به همان ساحت اندیشه هدایت کرده است.

نمایش صالحان اجرایی ساده و بی‌آلایش از متن کامو است که با انتخاب‌های درست شخصیت‌ها در ظاهر، برای پذیرفتن موقعیت جغرافیایی و فرهنگی نمایشنامه موفق عمل کرده و بازی مناسب سایه سرابی تبریزی، محمدرضا پاکی، امیرمرتضی اشرفی و همدم مختاری به ارتباط مخاطب با مضمون پیچیده و سرسخت متن کامو کمک کرده است. امید است در اجراهای پیشِ رو، با استفاده از پتانسیل‌های موجود، کیفیت و اثرگذاری این اثر بر تماشاگرانش بالا برود.
تقسیم بر صفر، خط قرمز ریاضی است و به نوعی، بی‌معناست؛ از سوی دیگر، در شرایطی خاص، به معنای “بی‌نهایت” است. تئاتر “تقسیم بر صفر” نیز وارد خط قرمز روان انسان و یک رابطه می‌شود و از بی‌نهایت بودن جهانی می‌گوید که در آن، چارچوب‌های مطلق اجتماعی پس زده شده و به سراغ روان سیال یک انسان می‌رود؛ شخصیتی بی‌نام که می‌تواند نماینده‌ی ذهن آزادی طلب هر یک از ما باشد، عاشق هنر و عاشق همسرش است، اما حافظه‌ای ندارد، چون چارچوبی ندارد. به یاد آوردن چارچوب‌ها، الزام به رعایت آنها را به همراه دارد و شخصیت مرد “تقسیم بر صفر” به دنبال راهی برای بی‌الزامی و غرق شدن در جهان عاشقانه بوده. حال، او در فضاهای مشترک با همسرش، تماماً عاشق است و به دور از غم نان، با او “زندگی” می‌کند.
کارگردان (رضا کنگازیان) به خوبی توانسته انتظار ما از منطق علی و معلولی و داستان سرراست را از بین ببرد و در فضایی به دور از جلوه‌های خاص بصری، تجربه‌ی جهان ذهنی شخصیت را برای ما بسازد. بازی خوب و ارتباط قابل قبول بازیگران (آریا شیراسماعیلی، محدثه رضایی) نیز در باورپذیری این مهم نقش بسزایی داشته است.
روند میزانسن‌ها به شکلی طراحی شده که ابتدا با ورود شخصیت سوم به صحنه، به شکلی آگاهانه متوجه نمایشی بودن رابطه‌ی مرد و زن بشویم و نوعی فاصله‌گذاری اتفاق بیفتد. اما آنچه در ادامه، از این ترفند ناپخته فراتر می‌رود، تبدیل شدن میزانسن تئاتر، به جهان تصاویر ذهنی مرد است؛ به شکلی که گویا آنچه به عنوان نمایش تماشا می‌کنیم، با ریتم و نظمی ارائه می‌شود که در ذهن شخصیت جریان دارد و همانطور که وضعیت بیمارگونه‌ی مرد وخیم‌تر می‌شود، مرز بین جهان واقع در صحنه و جهان واقع در ذهن شخصیت نیز کم‌رنگ‌تر می‌شود، توالی منطقی زمان از بین رفته و یک تجربه‌ی زمانی نو درون ذهن بیننده اتفاق می‌افتد. بهترین مثال، تکرار صحنه‌ی تهدید شدن زن و دستان خونی مرد است.
استفاده‌ی نمادین از شیشه شیر برای آب خوردن که نمایانگر میل نیرومند بازگشت به جهان بدون رنج و رهایی ... دیدن ادامه ›› از درد کودکی است، از نکات قابل توجه صحنه‌ی مینیمال تئاتر “تقسیم بر صفر” است. پایه‌گذاری شخصیت مرد نیز به شکلی است که ظاهراً او دارای هویتی از جنس قابل قبول جامعه (در اینجا، کارمند و همسر) است و در عین حال، از بی‌هویتی رنج می‌برد. او همیشه رویایش را با خود حمل می‌کند و در آرزوی “شدنِ” هنرمند، به هیچ می‌رسد.
تئاتر “تقسیم بر صفر” مخاطب را به سمت اندیشیدن هدایت می‌کند؛ به اندیشه درباره‌ی چگونه زیستن و چرایی آن، تاثیری که بر جهان خواهیم گذاشت یا به قول اروین یالوم، چگونه در جهان موج خواهیم زد. یادگار من از این تئاتر، این سوال مهم است که چرا تاثیر منفی گذاشتن در جهان (مثل آدم‌کشی) بیشتر در تاریخ بشر ماندگار می‌شود و بیلبورد تبلیغاتی بزرگتر و گیراتری برای یک انسان می‌سازد؟
پویا عاقلی زاده
بیست و سوم تیر 1401
فصل هفتم یکشنبه های سوررئال: رویا در قاب
با پخش و تحلیل جمعی فیلمهایی از اینگمار برگمان
دبیر جلسات: پویا عاقلی زاده
محل جدید برگزاری جلسات یکشنبه های سوررئال: خانه هنر دیوار
لینک ثبت نام دوره با 20% تخفیف تا 17 مهر:
https://www.tiwall.com/p/surrealsundays-7
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پخش و تحلیل ایثار تارکوفسکی در یکشنبه های سوررئال: نگاه خیره . یکشنبه 16 تیر ساعت 17
تحلیل: دکتر غلامرضا آذری، پویا عاقلی زاده
تهیه بلیت باقیمانده به تعداد محدود:
https://www.tiwall.com/p/thesacrifice-2
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ثبت نام کارگاه فیلمسازی پیشرو تا 3 تیر تمدید شد:
علاقمندان فیلمسازی و هنر سوررئال، در این دوره می آموزند و تجربه می کنند که ذهن خودشان، بهترین موضوع برای ساخت فیلمهایشان است و چگونه می توان با اتکا بر قدرت ذهن، با سرمایه ی اندک فیلم ساخت و خود را در راه هنر رها کرد.
ثبت نام به تعداد محدود:
https://www.tiwall.com/p/surrealworkshop2
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پخش و تحلیل "چشم شیطان" یک کمدی از اینگمار برگمان که به گفته ی "پازولینی" مصداق سینمای ناب تا 1965 است
در یکشنبه های سوررئال: نگاه خیره، یکشنبه 2 تیر
تهیه بلیت باقیمانده به تعداد محدود از طریق تیوال:
https://www.tiwall.com/p/devils-eye2
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کارگاه فیلمسازی پیشرو، دوره دوم
فیلمسازی مستقل با نگاهی سوررئال به سینما
مدرس: پویا عاقلی زاده
ثبت نام به تعداد محدود. توضیحات در لینک زیر:
https://tiw.al/8Vl9
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پخش و تحلیل جمعی هشت و نیم فلینی در یکشنبه های سوررئال: نگاه خیره، یکشنبه 19 خرداد
تهیه بلیت باقیمانده به تعداد محدود از طریق تیوال:
https://www.tiwall.com/p/8-12
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ویژه برنامه یکشنبه های سوررئال: صحرای سرخ آنتونیونی
پخش و تحلیل جمعی 5 خرداد ساعت 17
بلیت به تعداد محدود:
https://www.tiwall.com/p/reddesert2
رضا غیوری این را خواند
سید حامد حسینیان، آزاده دهش جو و زهره مقدم این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پخش و تحلیل جمعی آگراندیسمان آنتونیونی در یکشنبه های سوررئال: نگاه خیره
یکشنبه 29 اردیبهشت
بلیت به تعداد محدود از تیوال:
https://www.tiwall.com/p/blow-up4
زهره مقدم این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فردا افتتاحیه یکشنبه های سوررئال: نگاه خیره با پخش و تحیلی جمعی فیلم "هیزدزد (1960)" مایکل پاول
دبیر جلسات: پویا عاقلی زاده
عضویت در کل دوره: https://www.tiwall.com/p/surrealsundays-6
خرید بلیت فیلم هیزدزد: https://www.tiwall.com/s/peepingtom2
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
آغاز فصل ششم "یکشنبه های سوررئال: نگاه خیره" با پخش و تحلیل جمعی ده فیلم ممتاز تاریخ سینما با موضوع نگاه خیره
50% تخفیف برای ثبت نام دوره تا 6 اردیبهشت
لینک ثبت نام در تیوال: https://www.tiwall.com/p/surrealsundays-6
sara و شاهین این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
امروز پخش و تحلیل ساعت گرگ و میش برگمان در شنبه های سینما و فرهنگ
https://tiw.al/Gar
میترا این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دوشنبه ۱۹ شهریور آخرین مهلت ثبت نام و آغاز کارگاه فیلمسازی پیشرو در دانشگاه تهران
لینک اطلاعات و ثبت نام در تیوال:
Https://tiw.al/CKv
محمد لهاک و میترا این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کارگاه فیلمسازی پیشرو (فیلمسازی مستقل با نگاهی سوررئال به سینما)
ثبت نام به تعداد محدود پس از مصاحبه
مدرس: پویا عاقلی زاده، دبیر یکشنبه های سوررئال و سینما و فرهنگ
با همراهی و حضور محمدرضا اصلانی
رزرو رایگان مصاحبه از تیوال:
Https://the.al/Xh3
عاطفه گندم آبادی، محمد لهاک و میترا این را خواندند
شاهین این را دوست دارد
سلام
هزینه رو هم میفرمایید؟!
۰۳ شهریور ۱۳۹۷
همه اطلاعات در صفحه ثبت نام هست عزیز:
Https://tiw.al/CKv
۱۲ شهریور ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کارگاه فیلمسازی پیشرو (فیلمسازی مستقل با نگاهی سوررئال به سینما)
ثبت نام به تعداد محدود پس از مصاحبه
مدرس: پویا عاقلی زاده، دبیر یکشنبه های سوررئال و سینما و فرهنگ
با همراهی و حضور محمدرضا اصلانی
رزرو رایگان مصاحبه از تیوال:
Https://the.al/Xh3
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دعوت به شرکت در «کارگاه فیلمسازی پیشرو»(فیلمسازی مستقل با نگاهی سوررئال به سینما)
مدرس: پویا عاقلی زاده (دبیر سینماتک یکشنبه های سوررئال)
ثبت نام به تعداد محدود، پس از مصاحبه
رزرو رایگان مصاحبه از تیوال:
https://tiw.al/Xh3
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید